انهار
انهار
مطالب خواندنی

نزول عذاب بر قوم حضرت صالح علیه السلام

بزرگ نمایی کوچک نمایی

حضرت صالح در میان قوم ثمود زندگى مى‌کرد در حالى که این قوم در ناز و نعمت بسر مى‌بردند تا تدریجاً بت‌پرستى و فساد در میان ایشان شیوع پیدا کرد و خداوند صالح علیه‌السلام را براى هدایت ایشان که از خانواده اصیل و محترمى بود، فرستاد.

صالح علیه‌السلام در سن 16 سالگى به سوى قوم مبعوث شد و تا 120 سالگى در میان آن‌ها بود ولى آن مردم دعوتش را اجابت نکردند و هفتاد بتى را که داشتند، مى‌پرستیدند. صالح علیه‌السلام فرمود: یا شما از من چیزى بخواهید تا از خداى خود بخواهم و شما مرا تصدیق کنید یا من از معبودان شما چیزى بخواهم، اگر اجابت کردند از میان شما مى‌روم.

قرارى گذاشته شد و در روز موعود بت‌ها را بر دوش گرفته، آوردند و گفتند: صالح از بت درخواست کن. صالح علیه‌السلام یک یک بت‌هاى آن‌ها را چند مرتبه خواند، جواب ندادند. بالاخره صالح علیه‌السلام فرمود: شما از من درخواست کنید. گفتند: ما را به کنار این کوه ببر تا آنجا بگوئیم: صالح آورد پس از این که آنها را به کنار آن کوه برد، گفتند: از پروردگارت بخواه هم اکنون براى ما از این کوه شتر ماده‌اى که قرمزرنگ و پُرکرک باشد و از عمرش نیز 10 ماه بیشتر نگذشته باشد، بیرون آورد.

صالح علیه‌السلام خواست و کوه صداى مهیبى کرده و حرکت در آن پدیدار شد تا این که شتر ماده‌اى با همان اوصاف از کوه خارج شد. گفتند: از خدایت بخواه بچه این شتر را نیز بیرون بیاورد. صالح علیه‌السلام خواست و بچه نیز بیرون آمد. پنج نفر ایمان آوردند ولى بقیه گفتند: سحر و جادو بود تا این که به فکر کشتن شتر افتادند.

آن‌ها در سر راه شتر کمین کردند، وقتى که شتر مى‌رفت که آب بخورد، حمله نمودند و هر کدام حربه‌اى زدند و شتر را از پاى درآوردند و همگى جمع شدند و از گوشتش خوردند، حتى بچه را نیز کشتند و گوشتش را تقسیم نمودند و سپس نقشه کشتن صالح علیه‌السلام را کشیدند ولى خداوند متعال پیغمبرش را محافظت کرد.

خداوند به صالح فرمود: تا سه روز دیگر عذاب خود را نازل خواهد کرد و صالح علیه‌السلام به آن‌ها اطلاع داد. پس از سه روز جبرئیل نیمه شب آمد و بر سر آن‌ها فریادى کشید که گوش‌ها را پاره و دل‌ها را درید و جگرها را شکافت و از آسمان آتشى آمد که همگى یک سره سوختند و صالح علیه‌السلام پیروان خود را به حضرموت یا فلسطین برد.


منابع:

سید مهدی مرعشی نجفی، حوادث الایام، صفحه 73


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -