انهار
انهار
مطالب خواندنی

درگذشت موفق عباسى (278 هجری قمری)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

معتمد عباسى در رجب سال 256 قمرى پس از بركنارى مهتدى عباسى به خلافت رسيد.[۱]

پس از قدرت گرفتن وى، برادرش محمد بن متوكل، معروف به الموفق بالله كه مردى زيرك و كاردان بود، در كنارش به قدرت رسيد.

او، از سوى معتمد ولايت مكه را بر عهده داشت. اما هنگامى كه درگيرى سپاهيان معتمد با نيروهاى صاحب زنج در جنوب عراق شدت پيدا كرد و معتمد در برابر زنگيان نتوانست، كارى از پيش برد و روز به روز بر قدرت صاحب زنج افزايش پيدا مى كرد، در اين هنگام موفق عباسى از مكه به يارى برادرش شتافت.

معتمد عباسى براى تقويت برادرش موفق بالله، حكومت مكه، مدينه، كوفه، يمن، بغداد، واسط، سواد، كوره هاى دجله، بصره و اهواز را به وى سپرد. همچنين در سال 258 قمرى ولايت مصر، قنسرين و عواصم را به موفق واگذار كرد، تا با گردآورى سپاهى عظيم به نبرد صاحب زنج پردازد.[۲]

معتمد عباسى با اين گونه كارها، بيشتر مناطق تحت حكومت را به برادرش سپرد. بدين جهت موفق بالله، به فرد توانمند خلافت تبديل گرديد. تمام امور كشورى و لشكرى خلافت، با تدبير و خواست وى تنظيم مى يافت.

معتمد عباسى در سال 261 قمرى، پسر خردسال خود به نام جعفر را به ولايت عهدى برگزيد و او را "المفوض بالله" لقب داد و حكومت مناطقى چون افريقا، مصر، شام، جزيره، موصل و ارمنستان را به او سپرد و موسى بن بغاه را با او همراه كرد. همچنين برادر خود، موفق بالله را پس از جعفر به ولايت عهدى برگزيد و وى را به "الناصر بالله و الموفق لله" ملقب ساخت و حكومت شرق عالم اسلام، مناطق ايران، عراق، عربستان و يمن را به او سپرد.

معتمد، وصيت كرد كه پس از مرگ او، اگر جعفر به حد بلوغ رسيده باشد، مقام خلافت را بر عهده گيرد، ولى اگر به چنين سنينى نرسد، عمويش موفق بالله، خلافت را بر عهده گيرد و ولايت عهدى خويش را به جعفر واگذار كند.[۳]

هر چه زمان مى گذشت، بر قدرت و شوكت موفق بالله افزوده مى شد و گرايش مردم به وى زيادتر مى گرديد.[۴] معتمد عباسى از فزونى قدرت برادرش در امر خلافت، رشك مى برد و در نهان احساس خطر و ناراحتى مى كرد. تا اين كه در سال 269، خويشتن دارى اش از دست داد و براى كوتاه كردن دست موفق بالله، از احمد بن طولون، حاكم مصر و شام يارى خواست و جهت پيوستن به او راهى مصر گرديد. ولى با تدبير فرماندهان و طرفداران موفق بالله، به آرزوى خويش دست نيافت و با سرافكندگى به دارالخلافه در سامرا برگشت.

در كنار موفق بالله، فرزندش ابوالعباس، كه بعدها به "المعتضد" ملقب گرديد، نيز به قدرت رسيد و فرماندهى بسيارى از جنگ ها را بر عهده گرفت و پيروزى هاى چندى بدست آورد.

سرانجام موفق بالله عباسى، پيش از مرگ برادرش معتمد عباسى، در 49 سالگى، در ماه صفر سال 278 قمرى به علت بيمارى نقرس، زمين گير شد و توان سوارشدن بر مركب را از دست داد.

وى بنا به روايت ابن خلدون، هشت روز مانده به پايان صفر سال 278، وفات يافت و در رصافه به خاك سپرده شد.

پس از مرگ او، سرداران و سپاهيانش گردآمده و با پسرش ابوالعباس به ولايت عهدى بيعت كردند و وى را ملقب به "المعتضد" نمودند.[۵]

ولى بنا به روايت ابن عساكر، در تاريخ وفات موفق بالله، دو قول نقل شده است: بنا بر قول اول، وى در هشتم صفر و بنا بر قول دوم، هشت روز مانده به پايان ماه صفر سال 278، بدرورد حيات گفت.[۶]

موفق بالله، گرچه به عنوان خليفه عباسى شناخته نشده است، وليكن در مدت بيست و سه سال از خلافت برادرش معتمد عباسى، حدود 22 سال قدرتمندترين شخص حكومت بود.


1-  تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 472.

2- همان، ص 476.

3- همان، ص 484.

4- تاريخ دمشق (ابن عساكر)، ج 52، ص 221 و تاريخ الخلفاء (سيوطی)، ج 1، ص 363.

5- تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 520.

6- تاريخ دمشق، ج 52، ص 222.

منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -