انهار
انهار
مطالب خواندنی

حضرت علی اکبر علیه السلام تأثیرگذار در واقعه ی کرببلا

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بر قوه ایمان و بصیرت نافذ او همین بس که بخاطر حق جان خود را فدا ساخت و همراه پدر بزرگوارش در راه اعتلای اهداف و نهضت مقدس او شرکت نمود در حالیکه می دید در آن شرایط وحشتناک و خفقان، مردم به امامشان پشت کرده او را تنها گذارده اند و همگی برای ریشه کن ساختن خاندان رسالت متحد شده با نیزه های برافراشته و شمشیرهای آبدیده و تیرهای چند شاخه عازم نبرد با آنان هستند.
علی اکبر علیه السلام با اخلاص و صفای کامل و تسلیم محض در برابر آن امام بر حق، جانباری و فداکاری نمود و کثرت افراد آن لشگر بیداد کوچکترین خللی در اراده و عزم او ننهاد. برای رسیدن به قرب موعود که غایت آرزویش بود شاد و مصمم، بدون احساس خستگی آرام نداشت.
روایت عقبة بن سمعان گاه اشتیاق او برای شهادت و رسیدن به قرب عزت باریتعالی است. وی می گوید: در منزلگاه «قصر بنی مقاتل» امام حسین علیه السلام شب را گذراند. بالای مرکب، آن حضرت خواب کوتاهی نمود چون بیدار شد سه بار فرمود:
«انا لله و انا الیه الراجعون و الحمدلله رب العالمین»
فرزندش علی اکبر علیه السلام که بر اسبی سوار بود بسوی آن حضرت رفت و عرض کرد: فدایت شوم سبب گفتن کلمه ی استرجاع و حمد خدایتعالی چه بود؟
امام علیه السلام فرمود: در خواب دیدم سواری عنان مرکبم را گرفت و گفت: اینان می روند و مرگ را به دنبال خود می برند دانستم امیدی به زندگی ما نیست..»
علی اکبر علیه السلام فرمود: پدر آیا ما بر حق نیستیم.
امام علیه السلام فرمود: «آری سوگند به انکه بازگشت بندگان بسوی اوست»
علی اکبر علیه السلام عرض کرد؟ حال که ما برحقیم از مرگ باکی نیست.
امام علیه السلام فرمود: خداوند بهترین پاداشی را که پدری به فرزندش می دهد به تو عطا فرماید.»
 [شب عاشورا] سخت ترین شبی بود که بر خاندان رسول صلی الله علیه و آله و سلم گذشت، زیرا اکنده از غم و ناراحتی و گرفتاری بود، پر از ترس و وحشت،تمام راهها برویشان بسته بود و هیچ امیدی به زنده ماندن نداشتند. حتی قطره ای آب هم نبود تا به کودکان تشنه بدهند. ان لشکر انبوه، حرم نبوی را مضطرب و ترسان کرده بود و همه ناامید از پیروزی در این نبرد غربت و تنهایی، نبودن یاران کافی و عطش جگرسوز که تاب و توانشان را می گرفت، سیاهی دریای غم و اندوه همه چیز را در خود فرو برده بود.
اما می بینیم حال و هوای مردان مجد و شرف، عزت و شجاعت یعنی بنی هاشم چگونه بود، آیا برای انان دلی و قلبی مانده بود تا سر پا بمانند؟ آیا روحیه ای داشتند که به حیات ادامه دهند و در نبرد فردا حماسه افرینند؟
آری شیرزادگان خانه ابوطالب علیه السلام و یاران برگزیده ی بی مانند حضرت سیدالشهداء در آن شب که طوفان ترس و وحشت و بلا همچو باران از هر سو بر آنان می بارید غرق نشاط و سرور و شادی غیر قابل وصفی بودند و چون کوههای سرکشیده استوار و مصمم، گویی بند از پایشان گسسته و چون مرغان آزاد بعضی سرگرم عبادت و عده ای برای قتال فردا آماده می شدند. مناجات و راز و نیازشان در حال قیام و قعود، رکوع و سجود صدای زنبوران عسل را تداعی می کرد.
[حضرت علی اکبر علیه السلام روز عاشورا] آنگاه که اراده ی رفتن به میدان نبرد نمود  ، پرده نشینان حرم آل الله به او پناه برده، گردش حلقه زدند و گفتند:«به تنهایی و غربت ما رحم نما.» زیرا افول اختر رسالت را می دیدند و دورشدن صدای او را می شنیدند. ایینه جمال نبوی را رو به کسوف و خلق و خوی محمدی که امید یتیمانو پناه بی پناهان است بار سفر بسته می یافتند که قصد کوچ به دیار محبوب دارد.
در چنین حالتی چرا اشک هایشان بایستد و ناله و شیونشان به آسمان نرود؟
در اینجا مصیبت بزرگتر و جان خراشتر ، غم و اندوه سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام ار فقدان این اسوه ی کامل تمام فضیلت هاست. امام علیه السلام می دید فردی را برای سفری وداع می کند که بازگشت ندارد، شخصیتی که مظهر تام حقیقت محمدی و آیینه آراسته به جمال الهی و ایتی از آیات جلال ربوبی است.
آری حضرتش می دید فرزند عزیزش بسوی نبرد گام بر می دارد هیچ امیدی نیست جز استقبال از کشته شدن، در آن حال چاره ای نیافت جز آنکه از دیدگان خون دل ببارد به عمر سعد بانگ زد:
چه می کنی؟ خدا نسل ترا براندازد همانگونه که نسل مرا قطع کردی و خویشاوندی مرا به رسول الله مراعات ننمودی، خدا برکت را در تو قرار ندهد و کسی را بر تو مسلط سازد که در بستر، سرت را از تن جدا کند»
محاسن مقدس خود را به سوی آسمان گرفت و به صفات و کمالات علی اکبر با این عبارات اشاره فرمود، این همانست که در عالم میثاق ازلی چنین سرنوشتی ، قطعه قطعه شدن با شمشیر و تیر و نیزه برایش رقم زده شده:
«بار خدایا شاهد باش شبیه ترین مردم به پیامبرت صلی الله علیه و آله وسلم در خلقت و خُلق و خو و سخن گفتن، به سویشان می رود و ما هر گاه مشتاق دیدار رسولت می شدیم به چهره او نظر می کردیم. خدایا برکات زمین را از آنان بردار جمعشان را پراکنده و اتحادشان را به تفرقه بدل ساز، آنان را به راههای گوناگون بدار، حاکمان را هرگز از انان خشنود مساز، زیرا ما را دعوت نمودند تا یاریمان کنند اما بر ما تاختند و به کشتار ما برخاستند.
سپس این آیه را تلاوت فرمودند: همانا خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آ ل عمران را بر عالمیان برگزید ذریه ای که بعضی از آنها از برخی دیگر است و خداوند شنوا و داناست.»
منظور آن حضرت آن است که علی اکبر علیه السلام از آن ذریه ی طیبه و یکی از ارکان امامت است، به سوی گروهی می رود که به هیچ وجه حرمت و پیمان او را رعایت نمی کنند.
منبع: مقتل مُقرّم، آیت الله سید عبدالرزاق مقرم

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -