انهار
انهار
مطالب خواندنی

هلاكت قوم عاد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

قوم عاد مردمي در سرزمين "احقاف"، ميان يمن و عمان بودند كه در آن جا به خاطر وفور نعمت، از حال و روز خوشي برخوردار بودند و به خاطر رفاه‌زدگي و جهل عمومي مردم به تدريج روش بت‌پرستي و گريز از توحيد و خداپرستي در پيش گرفتند و در فسق و فجور غوطه‌ور شدند و ظالمين و زورگويان آنان به محرومان و مستضعفان ستم مي‌كردند.

خداوند متعال براي هدايت آن‌ها، "حضرت هود علیه‌السلام" را از ميان آنان به پيامبري برانگيخت: «و اِلي عادٍ اَخاهُمْ هُوداً، قالَ يا قَومِ اعْبُدُوالله ما لَكُمْ مِنْ اِلهٍ غَيْرُهُ...».[۱]

هود براي هدايت قوم خويش، تلاش بليغي به عمل آورد و در اين راه، سختي‌ها و آزارهاي فراواني متحمل شد وليكن جز عده‌اي اندك، گفتارش را تصديق و اندرزهايش را باور نكردند و در مقابل وي را از خود طرد نمودند. قوم عاد به جاي پذيرش مواعظ خيرخواهانه هود علیه‌السلام و گرايش به خداپرستي و رهاكردن جهالت و بت‌پرستي به تكذيب اين پيامبر الهي پرداخته و هر روز وي را مورد استهزا و اذيت و آزار خويش قرار دادند تا اين كه ابر سياهي بر آسمان آنان آشكار شد و بي‌خردان اين قوم، گفتند: از اين ابر، باراني نافع و سودمند خواهد باريد ولي هود علیه‌السلام به آن‌ها گفت: اين ابر، ابر رحمت نيست بلكه غضب و عذاب است.

ساعاتي نگذشت كه صدق گفتار هود علیه‌السلام آشكار گرديد و باد تندي وزيدن گرفت و شدت آن چنان بود كه اسباب و اثاثيه حتي چهارپايان آنان را با نيروي شگرفي از زمين مي‌كند و به نقاط دوردستي پرتاب مي‌كرد.

هفت شب و هشت روز، وزيدن اين باد ادامه داشت و در اين مدت طوفان شديد، ريگ‌ها و شن‌هاي بيابان را بر سر مردم و خانه‌هايشان مي‌پاشيد و تمامي آن‌ها را به هلاكت رسانيد و به جز عده‌اي از اصحاب و ياران هود علیه‌السلام كه به همراه وي در جاي امني پناه گرفته بودند، كسي از آن قوم باقي نماند. پس از آن ماجرا حضرت هود علیه‌السلام به سرزمين "حضرموت" رفت و بقيه عمر خويش را در آن جا گذرانيد.[۲]

درباره تاريخ وقوع اين حادثه عظيم مورخان اتفاق نظر دارند كه در ماه شوال واقع گرديده است ولي در روز وقوع آن اختلاف دارند، برخي اول ماه شوال و برخي ديگر سي‌ام شوال را ذكر كرده‌اند. آن‌هايي كه اول شوال را اختيار كرده‌اند، هفته اول شوال را "بردالعجوز" ناميدند. علت اين نامگذاري آن است كه عجوزي در اين ايام به خانه‌اي كه در زير زمين داشت، پنهان شده بود و از طوفان ريگ و شن در امان بود تا اين كه روز ششم، طوفان به خانه وي نيز سرايت كرد و او را نيز به هلاكت رسانيد.[۳]


1- سوره هود(11)، آيه 50.

2- قصه‌هاي قرآن (سيد محمد صحفي)، ص 49.

3- وقايع الايام (شیخ عباس قمی)، ص 84.

منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -