انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیت الله العطمی امام خمینی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 

احکام اعتکاف – آیت الله العظمی امام خمینی v

 اعتکاف عبارت است از ماندن در مسجد و بعنوان اینکه عبادتست و در این عبادت معتبر نیست که قصد عبادتى دیگر خارج از اعتکاف ضمیمه آن شود هر چند که ضمیمه کردن قصد عبادتى دیگر به احتیاط نزدیکتر است و اعتکاف بحسب اصل شرع مستحب است و بسا مى شود که بخاطر نذر و یا عهد و یا سوگند و یا اجیر غیر شدن و امثال آن واجب مى شود، و این عبادت در تمام سال هر زمانیکه روزه گرفتن ممنوع نباشد صحیح است و از همه اوقات بهتر ماه مبارک رمضان و از همه روزهاى رمضان بهتر دهه آخر آنست

شروط و احکام اعتکاف

شرایط صحّت اعتکاف:

اول داشتن عقل و بنابر این اعتکاف از دیوانه هرچند ادوارى (گاهگاهى )باشد در زمان جنونش ‍ صحیح نیست و (اما در زمان سلامتش مى تواند آنرا انجام دهد). و نیز از مست و هرکس دیگرى که فاقد عقل باشد صحیح نیست

شرط دوم نیت است و بعد از تعیین آن در نیت چیزى جز قصد تقرب و اخلاص در عبادت شرط نیست و لازم نیست وجه آن یعنى وجوب یا استحباب آنرا در نیت معلوم کند آنچنانکه در سایر عبادات واجب نیست تا آنکه اگر واجب باشد قصد وجوب کند واگر مستحب باشد قصد استحباب هرچند که اعتکاف در روز سوم را بکند بلکه در روز سوم نیت را تجدید کند.

و وقت اعتکاف در ابتداء اول فجر روز اول است به این معنا که معتکف نباید اعتکاف را از اول فجر تاءخیر بیندازد و جائز است در اول شب یا وسطهاى شب شروع کند و در حین شروع کردن نیت کند بلکه نزدیکتر به احتیاط آنست که شب اول را نیز داخل نموده از اول شب نیت کند.

شرط سوم اینکه روزه بگیرد چون اعتکاف بدون روزه صحیح نیست و معتبر نیست که روزه را به نیت خود بگیرد بلکه روزه غیر نیز کافى است حال چه اینکه واجب باشد و چه مستحب چه به نیت خود روزه بگیرد و چه به نیت غیر و در این حکم هیچ فرقى بین اقسام اعتکاف و انواع روزه نیست بلکه اعتکاف نذرى و اجاره اى را مى تواند در ماه رمضان بجاى آورد بشرطی که انصرافى در بین نباشد بلکه اگر نذر کند که در ایامى معین اعتکاف کند و از سوى دیگر روزه نذرى بعهده اش باشد مى تواند در همان ایام اعتکاف روزه را به قصد وفاء به نذر بگیرد.

شرط چهارم اینکه مدت اعتکاف کمتر از سه روز به اضافه شبهاى آن نباشد و بیشتر شدن آن عیبى ندارد چون براى بیشترش حدى معین نشده هرچند که در بیشترش بعد از هر دو روز، روز سوم واجب مى شود پس اگر پنج روز اعتکاف کرد روز ششم واجب مى شود واگر هشت روز اعتکاف کرد روز نهم بنابراحتیاط واجب مى شود و همچنین . و روز عبارتست از طلوع فجر تا غروب روز

سوم اعتکاف کند اعتکافش تمام است ، نه داخل کردن شب اول واجب است و نه شب چهارم هرچند که جائز نیست و در اینکه آیا جائز است ابتداء را مثلا از ظهر روز اول گرفته تا ظهر روز چهارم ادامه دهد یا نه اشکال و تاءمل است .

شرط پنجم اینکه اعتکاف در یکى از مساجد چهارگانه یعنى مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله علیه و آله و مسجد کوفه و مسجد بصره باشد و در غیر این چهار مسجد محل اشکال است پس احتیاط ترک نشود یعنى اگر خواست در سایر مسجد جامع ها انجام دهد بقصد رجاء انجام دهد یعنى به امید اینکه مطلوب باشد نه بعنوان عمل به یک دستور استحبابى دینى و اما در غیر مسجد جامع مانند مسجد محله یا مسجد بازار جائز نیست

شرط ششم اینکه از هر کسى که اجازه اش معتبر است اجازه داشته باشد مثلا کسیکه اجیر خاص شخصى شده اگر اجاره طورى واقع شده که منافع سه روز اعتکاف مکلف را نیز فرا گرفته نمى تواند بدون اجازه اجیر کننده اش ‍ اعتکاف کند و در غیر این صورت معتبر بودن اجازه او معلوم نیست بلکه مى دانیم که در بعضى فرضها معتبر نیست و نیز مانند شوهر نسبت به همسرش که اگر اعتکاف کردن او حقى از شوهر را تلف مى کند در اینصورت اذن شوهر معتبر است هرچند خالى از اشکال نیست واحتیاط ترک نشود، و نیز مانند پدر و مادر نسبت بفرزندشان که اگر اعتکاف فرزند باعث اذیت آندو مى شود اذن آنان معتبر است و اگر نمى شود معتبر نیست هرچند که داشتن اجازه به احتیاط نزدیکتر است

شرط هفتم اینکه وقوف در مسجد را تا آخر ادامه دهد پس اگر عمدا و اختیارا براى امرى غیرآنچه که مباح شده خارج شود اعتکافش باطل مى شود هر چند که جاهل بحکم باشد، بله اگر اعتکاف را فراموش کرده باشد و یا او را با اکراه بیرون کرده باشند اعتکافش باطل نمى شود و همچنین اگر بخاطر ضرورتى عقلى از قبیل مراجعه ضرورى به طبیب و یا شرعى (چون غسل جنابت ) و یا عادى (چون بول و غائط) بیرون شود باطل نمى شود و براى جنب جائز نیست که در مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله علیه و آله غسل کند و واجب است تیمم نموده از مسجد بیرون آید و پس ازغسل به مسجد برگردد در غیر آندو مسجد نیز اگر غسل کردن در مسجد مستلزم مکث جنب در مسجد و یا مستلزم آلوده کردن مسجد باشد حکم همین واما اگر مستلزم آن دو امر نباشد مى تواند در همان مسجد غسل کند بلکه این کار به احتیاط نزدیک تر است حتى بفرضى هم که بیرون شدن برایش جائز است

مسأله 1 - در صحت اعتکاف بلوغ شرط نیست پس کودک ممیز نیز بنابراقوى مى تواند اعتکاف کند.

مسأله 2 - جائز نیست که مکلف از اعتکافى به اعتکافى دیگر عدول کند هرچند که هر دو واجب و یا هر دو مستحب باشد، و نیز جائز نیست از اعتکاف به نیابت کسى به اعتکاف به نیابت شخصى دیگر و یا از اعتکاف به نیابت کسى به اعتکاف براى خود عدول نموده اعتکاف را که به نیت او شروع کرده به نیت خود تمام کند و یا بعکس اعتکافى که به نیت خودششروع کرده به نیت غیر تمام کند.

مسأله 3 - اعتکاف اگر مستحبى باشد جائز است در روز اول و دوم آنرا قطع کند و اما اگر دو روز آنرا بپایان برده سومى واجب مى شود و قطع آن جائز نیست بلکه سومى بعد از هر دو روز بنابراقوى واجب است چه در سومى اول ویا سومى دوم که روز ششم باشد و بنابر احتیاط در سایر سوم ها نیز واجب است و اما اعتکاف واجب به نذر در صورتیکه در هنگام نذر وقت آنرا معین کرده باشد قطع آن به هیچ وجه جائز نیست وگرنه حکمش حکم اعتکاف مستحبى است

مسأله 4 - در اعتکاف باید سه روز متصل باشد و دو شب فیمابین داخل در سه روز است که بیانش گذشت بنابراین اگر نذر کند که سه روز جداى از هم اعتکاف شرعى باشد نذرش منعقد نمى شود و همچنین اگر نذر کند که یک یا دو روز اعتکاف کند و نذر خود را مقید کند به اینکه بیش از دو روز اعتکاف نکند نذرش منعقد نیست بله اگر مقید نکند نذرش صحیح است و واجب است روز دوم و سوم را در فرض اول و روز سوم را در فرض دوم اعتکاف کند.

مسأله 5 - اگر نذر کند که یک ماه تمام اعتکاف کند کافى است روزهاى مابین دو هلال را اعتکاف کند هرچند که ماه یک روز کم باشد ولى احتیاط آنست که در اینصورت یکروز دیگر به اعتکاف خود ادامه دهد.

مسأله 6 - در یک اعتکاف معتبر است که مسجد یکى باشد پس جائز نیست یک اعتکاف را در دو مسجد انجام دهد هر چند که این دو مسجد به یکدیگر متصل باشند مگر آنکه هر دو یک مسجد بحساب آیند و اگر تمام کردن اعتکاف در محلى که نیت کرده بود بخاطر ترس و یا فرو ریختن سقف و امثال آن غیر ممکن شد اعتکاف باطل مى شود و نمى تواند در مسجدى دیگر تمام کند.

مسأله 7 - پشت بامهاى مساجد و سردابها و محرابهاى آنها جزء آنها هستند پس حکم خود مسجد را دارند مگر آنکه مکلف علم داشته باشد به اینکه از مسجد خارج است و اما دالان مسجد و امثال آن از مسجد نیست مگر آنکه بداند که آنها جزء مسجد وقف شده و از همین قبیل است دو بقعه مبارکه مسلم بن عقیل وهانى عروه رحمة الله علیهما که على الظاهر خارج از مسجد کوفه مى باشند.

مسأله 8 - اگر از مسجد محل خاصى را براى اعتکاف خود معین کند بصرف نیت او متعین نمى شود و نیتى که کرده لغو است حتى اگر پشت بام را نیت کرده باشد نه پائین را باز مى تواند از بام بپائین بیاید و همچنین اگر عکس این را نیت کرده باشد بلکه تعیین کردن محل اعتکاف در بعضى از فرضها باعث اشکال در صحت اعتکاف میشود.

مسأله 9- یکى از ضرورتهائیکه خارج شدن از مسجد را جائز مى کند اقامه شهادت و عیادت مریض است البته مریضى که بنحوى بستگى با او داشته باشد و عیادت او عرفا از ضرورتها شمرده شود و همچنین است حال در تشییع جنازه و بدرقه مسافر واستقبال کسیکه از سفر مى آید و امثال اینها هرچند که هیچیک از این امور براى او متعین نباشد و ضابطه مطلب این است که هرجا خارج شدن از مسجد بحکم عقل و یاشرع و یا بحکم عادت از امور واجبه و یا راجحه شمرده شد حال چه راجح دنیوى باشد و چه اخروى و چه اینکه ترک خروج موجب ضرورى بشود و چه نشود در آنجا خارج شدن جائز است ، بله احتیاط آنستکه در خارج شدنش مراعات نزدیک ترین راه را بکند و به مقدار حاجت و ضرورت در خارج مسجد بماند و واجب استکه تا مى تواند در زیر سایه ننشیند و نزدیکتر به احتیاط آنستکه مطلقا ننشیند مگر آنکه باز ضرورت ایجاب کند بلکه از این هم نزدیکتر به احتیاط آنستکه زیر سقف و در سایه راه هم نرود هرچند که به احتمال اقوى جائز است و اما حاضر شدن در جماعت در غیرمسجدالحرام محل اشکال است

مسأله 10 - اگر معتکف در مسجد جنب شود واجب است براى غسل کردن خارج شود مگر آنکه بتواند بدون معطلى و درنگ و بدون اینکه مسجد را ملوث کند در مسجل غسل کند و ما در سبق حکم دو مسجد مکه و مدینه را بیان کردیم )که غسل جنابت در آندو جائز نیست (بنابر این اگر معتکف از مسجد خارج نشود بعلت حرمت مکث در مسجد اعتکافش باطل است .

مسأله 11 - اگر معتکف محل اعتکاف شخص دیگرى که قبل از او جا گرفته را غصب کند بعید نیست بگوئیم اعتکافش باطل نمى شود و همچنین اگر بر روى بساط غصبى وى بنشیند همچنانکه اگر نسبت بغصب بودن آن محل و آن بساط جاهل باشد و یا غصبى بودنش را فراموش کرده باشد اشکالى در صحت اعتکافش نیست و اگر زمین مسجد را با خاک و یا آجر غصبى فرش ‍ کرده باشند اگر براى معتکف امکان دارد واجب است از بودن در آنجا اجتناب کند ولى اگر نافرمانى خدا کرد و در همانجا اعتکاف نمود بعید نیست بگوئیم اعتکافش صحیح است و اگر احتراز آن ممکن نباشد احتیاط را ترک نکند و از اعتکاف در آن اجتناب کند.

مسأله 12 - اگر در جائیکه ضرورت ایجاب کرده از مسجد خارج شود خروجش بحدى طول بکشد که از صورت اعتکاف خارج گردد اعتکافش ‍ باطل است

مسأله 13 - براى معتکف جائز است که هنگام نیت کردن شرط کند که هر وقت حتى روز سوم اعتکاف را بخاطر پیش آمدى بشکند هر چند که آن عارض ‍ از عذرهاى عرفى وعادى و بى اهمیت باشد مى تواند بخاطر پیش آمدهاى عادى از قبیل آمدن شوهر از سفر اعتکافش را بشکند و دیگر جواز شکستن اعتکافش مختص بضرورتهائیکه هر محذور و ممنوعى را جائز مى سازد نیست پس چنین کسى محکوم بحکم شرطى است که کرده اگر شرطش ‍ عمومیت دارد آزادیش نیز عمومیت دارد واگر خاص است )یعنى شرط کرده که در پیش آمد مخصوصى اعتکاف را بشکند(آزادیش نیز محدود بهمانست ، و اما شرط شکستن بدون عروض هیچ عارضى )در روز سوم(محل اشکال است بلکه مى توانیم بگوئیم جائز نیست

کسى هم که نذر اعتکاف مى کند مى تواند در نذر خود این شرط را قید کند که اگر فلان عارضه رخ داد بتوانم اعتکافم را بشکنم مثلا بگوید: (براى خدا باد بعهده من که سه روز اعتکاف کنم بشرطیکه اگر فلان حادثه پیش آمد بتوانم اعتکافم را بشکنم ) که اگر چنین شرطى کرده باشد و آن حادثه پیش ‍ آمد و او اعتکافش را بشکند نه گناهى مرتکب شده و نه کفاره حنث نذر بعهده اش مى آید و نه قضاء اعتکاف . البته احتیاط را ترک نکند و این شرط را در بین نیت اعتکاف و نیز در حال شروع بعمل اعتکاف قید کند و اما اگر قبل از نیت اعتکاف و یا بعد از آن شرط را بیاورد اعتبارى ندارد و اگر در بین نیت شرط کند و سپس شرط خود را اسقاط کند على الظاهر شرطش ساقط نمى شود و به اعتبار خود باقى است .

محرّمات اعتکاف

اول: جماع و لمس زنان و بوسیدن آنان بشهوت بلکه علاوه بر حرمت اعتکاف را باطل مى کند و در این حکم فرقى بین مرد و زن نیست پس زنى هم که اعتکاف کرده باید این حکم را رعایت کند.

دوم : بنابراحتیاط استمناء است

سوم : بوئیدن عطر و ریحان بمنظور تلذذ پس کسیکه حس شامه ندارد مشمول این حکم نیست .

چهارم : خرید و فروش احتیاط آنست که معاملات دیگر از قبیل صلح و اجاره وغیر آنها را نیز انجام ندهد و اما اگر معامله اى انجام داد (گناه کرده ) ولى معامله اش صحیح است بنابراقوى و هر اثرى دارد بر آن مترتب مى شود و اما اشتغال بکارهاى دنیوى حتى خیاطى و بافندگى و امثال آن عیبى ندارد هرچند که نزدیکتر به احتیاط آنست که از آنها نیز اجتناب کند مگر آنکه اضطرار وادارش کرده است و در صورتیکه وکیلى نیست تا براى او غذا و آب تهیه کند خودش مى تواند آنها را خریدارى نماید بلکه در صورتى هم که نقل بغیر بیع و شراء ممکن نیست بى اشکال است .

پنجم : جدال بر سر مسئله اى دنیوى و یا دینى است البته این جدال وقتى حرام است که منظور از آن غلبه بر طرف مقابل و یا اظهار فضیلت باشد و اما اگر نزدیکتر به احتیاط آنست که معتکف از همه اموریکه بر محرم در حج حرام است اجتناب کند لکن اقوى لازم نبودن اجتناب است مخصوصا پوشیدن لباس فروخته و ازله موى از بدن و خوردن گوشت شکار و عقد نکاح که براى معتکف همه اینها جائز است .

مسأله 1 - فرقى میان محرمات بر معتکف از جهت ارتکاب آن در شب و یا در روز نیست همه آنها هم در شب حرام است و هم در روز به غیر از افطار.

مسأله 2 - هرچیزیکه روزه را باطل مى کند اعتکاف را نیز باطل مى کند چون شرط صحیح بودن اعتکاف صحت روزه است پس بطلان روزه باعث باطل شدن اعتکاف است ، و نیز جماع اعتکاف را باطل مى کند هرچند که در شب واقع شود مثل جماع است لمس و بوسیدن به شهوت و معتکف اگر از روى سهو هم جماع کند اعتکافش باطل مى شود واحتیاط در صورت ارتکاب عمدى و یا سهوى سایر محرمات و ارتکاب سهوى لمس و بوسیدن از روى شهوت این است که اعتکاف را تمام کند و اگر واجب معین بوده قضائش را نیز بجاى آورد و در غیر واجب معین در صورتیکه ارتکاب در روز اول و دوم باشد احتیاط از سر گرفتن آنست (مثلا اگر یکروز از آن گذشته از نو شروع کند بدون اینکه آنرا تمام نموده دوباره بیاورد)و اگر در روز سوم بوده احتیاط آنست که اعتکافى که در دست دارد تمام کند و دوباره آنرا بیاورد.

معتکف اگر اعتکاف خود از فاسد کند اگر واجب معین بوده قضاء آن واجب است ولى فورى نیست هر چند که قضاء آن بفوریت به احتیاط نزدیکتر است و اگر غیر مستحبى اگر غیر معین بوده لازم نیست آنرا تمام کند بلکه از سر مى گیرد و همچنین در اعتکاف مستحبى اگر بعد از دو روز آن را فاسد کند قضاءش واجب مى شود و اما در خود آن دو روز چیزى بگردنش ‍ نمى آید بلکه در مشروع بودن قضاء اعتکاف مستحبى اشکال هست .

اعتکاف واجب وقتى قضاء و یا از سر گرفتن آن واجب است که هنگام نیت نذر شرط رجوع که بیانش قبلا گذشت نکرده باشد وگرنه نه قضاء بر او واجب مى شود و نه از نو شروع کردن

مسأله 3 - اگر اعتکاف واجب را با جماع فاسد کند هرچند جماعش در شب باشد واجب است کفاره دهد و نزدیکتر به احتیاط آنست که بگوئیم همچنین اعتکاف مستحبى مگر آنکه قبل از جماع از اعتکاف صرفنظر کرده باشد که در اینصورت کفاره بر او واجب نمى شود همچنانکه کفاره در ارتکاب سایر محرمات واجب نیست هرچند که به احتیاط نزدیکتر است .

مسأله 4 - اگر اعتکاف واجب را در روز ماه رمضان فاسد کند دو کفاره بگردنش ‍ مى آید و همچنین اگر آنرا در قضاء رمضان و بعد از ظهر فاسد کرده باشد و اگر همسر روزه دارش را در ماه رمضان اکراه بجماع کند اگر او معتکف نباشد سه کفاره بگردن مرد مى آید دو کفاره بخاطر افساد اعتکاف و روزه خودش و یکى هم کفاره روزه همسرش وهمچنین اگر زن معتکف باشد بنابراقوى همان حکم را دارد هرچند که نزدیکتر به احتیاط آنست که کفاره چهارمى را نیز بدهد چون اعتکاف همسرش را نیز فاسد کرده و اگر در این عمل اکراهى نباشد یعنى زن نیز به این عمل راضى باشد هر یک باید کفاره خود را بدهد اگر جماع در شب واقع شده نفرى یک کفاره و اگر در روز واقع شده نفرى دو کفاره.

منبع: تحریرالوسیله

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -