انهار
انهار
مطالب خواندنی

کمک به فامیل مسیحی مرجع تقلید آیةالله العظمی امام خامنه ای (مدّظلّه)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال: سلام علیکم ورحمت الله وبرکاته، بیش از ۴۵سال است در آمریکا زندگی میکنم واز مرحوم دائیم یک دختر باقی مانده که تنها زندگی میکند و خودش ومادرش مسیحی هستند و قصد دارم بابت کمک مالی مبلغ هزار دلار به این دختر دائی ام پرداخت کنم آیا این کمک جایز است یا خیر؟
مرجع تقلید: حضرت آیةالله العظمی امام خامنه ای(مدّظلّه)
جواب: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّه
تشکر از اعتمادتان به سایت انهار
بزرگوار
مطابق با فتوای مرجع تقلیدتان حضرت آیةالله العظمی امام خامنه ای(مدّظلّه)
در صدقات و کمک مستحبّی، ایمان یا اسلام صدقه گیرنده شرط نیست.
لذا به کافر ذمی و سنی (بجز کافر حربی و ناصبی) نیز می‌توان صدقه مستحبی داد.
مضافاً بر اینکه کسی که به او کمک میکنید از ارحام {یعنی دختر دائی شما} هست.
    
مطالبی قابل استفاده و قابل تأمّل
خداوند در قرآن در مورد جواز انفاق به غیر مسلمانان {مانند یهودی، مسیحی و...} می فرماید:
لَيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِى مَن يَّشَاءُ وَ مَا تُنْفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنفُسِكُمْ وَ مَاتُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ مَا تُنْفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لَاتُظْلَمُونَ‏.
هدايت آنها [بطور اجبار] بر تو نيست؛ [بنابراين ترك انفاق به غير مسلمانان براى اجبار به اسلام صحيح نيست]؛ ولى خداوند هر كه را بخواهد [و شايسته باشد] هدايت مى‌ كند و آنچه را از خوبي‌ ها انفاق می كنيد، به سود خودتان است؛ [و خدا به آن نیازى ندارد] ولى جز براى رضاى خدا، انفاق نکنید. و آنچه از اموال نیکو انفاق مى کنید، [پاداش آن] به طور کامل به شما بازگردانده مى شود؛ و به شما ستم نخواهد شد).
سوره بقره، آيه ۲۷۲.
در تفسير «مجمع البيان» از «ابن عبّاس» نقل شده كه مسلمانان حاضر نبودند به غير مسلمين انفاق كنند، آيه فوق نازل شد و به آنها اجازه داد كه در مواقع لزوم اين كار را انجام دهند. شأن نزول ديگرى براى آيه فوق نقل شده كه بى‌ ‏شباهت به سخن اوّل نيست و آن اين كه زن مسلمانى بنام اسماء در سفر «عُمرة القضاء» در خدمت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) بود، مادر و جدّه آن زن به سراغ او آمدند و از او كمكى خواستند، از آنجا كه آن دو نفر مشرك و بت‌‏پرست بودند «اسماء» از كمك به آنها امتناع ورزيد، [به آنها] گفت: بايد از پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) اجازه بگيرم؛ زيرا شما پيرو آيين من نيستيد، نزد پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم) آمد اجازه خواست، آيه مورد بحث نازل گرديد و به او اجازه داد. [قرآن در اين زمينه] مى‌ فرمايد: «لَيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ»؛ (تو مجبور به هدايت آنها نيستى).
اين جمله خطاب به پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) است و ارتباط آن با آيات قبل روشن است؛ زيرا آيات قبل، مسأله انفاق را بطور كلّى مطرح نموده و اين آيه، مسأله جواز انفاق به غير مسلمانان را شرح مى‌ ‏دهد، به اين معنى كه عدم انفاق بر بينوايان غير مسلمان به منظور اين كه تحت فشار فقر قرار گيرند و اسلام را اختيار كنند و هدايت شوند، صحيح نيست! بنابراين، همان‌ ‏طور كه بخشش‌ هاى الهى و نعمت‌ هاى او در اين جهان شامل حال همه انسان‌ ها (صرف نظر از عقيده و آيين آنها) مى‌ شود، مؤمنان هم بايد به هنگام انفاق‌ هاى مستحبّى و رفع نيازمندی هاى بينوايان، رعايت حال غير مسلمانان را نيز بكنند! البتّه اين در صورتى است كه انفاق بر غير مسلمانان به خاطر يك كمك انسانى باشد و موجب تقويت كفر و پيشبرد نقشه‏‌ هاى شوم دشمنان نگردد؛ بلكه آنها را به روحِ انسان‌ دوستىِ اسلام آگاه سازد.
روشن است كه منظور از عدم وجوب هدايت مردم بر پيامبر اين نيست‏ كه او موظف به ارشاد و تبليغ آنها نباشد؛ زيرا ارشاد و تبليغ، روشن‌ ترين و اساسى‌ ‏ترين برنامه پيامبر است؛ بلكه منظور اين است كه او موظّف نيست كه آنها را تحت فشار قرار دهد و اجبار بر هدايت كند و به عبارت ديگر منظور، نفى هدايت اجبارى است نه اختيارى و به تعبير ديگر منظور، نفى هدايت تكوينى است نه تشريعى.
سپس مى‌‏افزايد: «وَ مَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنفُسِكُمْ». اين جمله مى ‏‌گويد منافع انفاق به خود شما بازگشت مى‌ ‏كند و به اين وسيله انفاق‌ كنندگان را تشويق به اين عمل انسانى مى‌‏ نمايد. مسلّماً انسان هنگامى ‏كه بداند نتيجه كار او به خود او باز مى‌ گردد بيشتر به آن كار علاقه‏‌ مند خواهد شد؛ ممكن است در ابتدا چنين به نظر برسد كه منظور از بازگشت منافع انفاق به انفاق ‏كننده، همان پاداش و نتايج اخروى آن است؛ البتّه اين معنى صحيح است؛ ولى نبايد تصوّر كرد كه سود انفاق تنها جنبه اخروى دارد؛ بلكه از نظر اين دنيا نيز به سود آنهاست. از نظر معنوى، روح گذشت و بخشش و فداكارى و نوع دوستى را در انفاق‌ كننده پرورش مى‌ ‏دهد و در حقيقت وسيله مؤثّرى براى تكامل روحى و پرورش شخصيّت اوست و امّا از نظر مادّى وجود «افراد محروم و بينوا» در يك اجتماع، موجب انفجارهاى خطرناك مى ‏‌گردد، همان انفجارى كه گاه تمام اصل مالكيّت را در خود فرو مى‌‏ برد و تمام ثروتها را مى‌ ‏بلعد و نابود مى‌ سازد!
انفاق، فاصله طبقاتى را كم مى‌‏كند و خطراتى را كه از اين رهگذر متوجّه افراد اجتماع مى‌‏شود، از ميان مى‌ ‏برد. انفاق، آتش خشم و شعله‌ ‏هاى سوزان طبقات محروم را فرو مى‌ ‏نشاند و روح انتقام و كينه‌ توزى را از آنها مى‌ ‏گيرد. بنابراين، انفاق از نظر سلامتِ جامعه و امنيّت آن به سود انفاق‌‏ كنندگان نيز هست و در ادامه مى‌‏ افزايد: «وَ مَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَآءَ وَجْهِ اللَّهِ»؛ يعنى، مسلمان‌ ها اموال خود را انفاق نمى‌ كنند؛ مگر براى «وجه اللَّه»، براى طلب رضا و خشنودى او. ممكن است همان‌‏طور كه بعضى از مفسّران گفته‌ ‏اند اين جمله «خبريّه» در اين‏ جا به معنى نهى باشد؛ يعنى مردم نبايد انفاق كنند مگر براى رضاى خدا؛ زيرا تنها در صورتى انفاق، آن همه منافع دارد كه به خاطر خدا انجام گيرد.
اما در توضیح «وجه ‏اللَّه» می توان گفت: «وجه‏» در لغت به معنى صورت است و گاهى به معنى ذات به كار برده مى‌‏ شود، بنابراين «وجه اللَّه» يعنى ذات خدا. انفاق‌‏كنندگان بايد نظرشان ذات پاك پروردگار باشد، پس ذكر كلمه وجه در اين آيه؛ متضمّن يك نوع تأكيد است، زيرا هنگامى‏ كه گفته شود «براى ذات خدا» تأكيد آن از «براى خدا» بيشتر است. بعلاوه، صورت، شريف‌ ترين قسمت ظاهرى بدن است؛ زيرا اعضاى‏ مهمّ بينايى، شنوايى و گويايى در آن قرار گرفته است؛ به همين دليل هنگامى كه كلمه وجه به كار برده شود شرافت و اهمّيّت را مى‌ ‏رساند و در اينجا كه به طور كنايه در مورد خداوند به كار برده شده است، در واقع يك نوع احترام و اهمّيّت از آن فهميده مى‌ ‏شود؛ بديهى است كه خدا نه جسم است و نه صورت دارد.
و در جمله پايانى آيه آمده است: «وَ مَا تُنْفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنتُمْ لَاتُظْلَمُونَ».
اين جمله مطلب گذشته را روشن‌‏ تر مى‌ ‏سازد كه گمان نكنيد تنها از انفاق، سود مختصرى مى‌ ‏بريد؛ بلكه تمام آنچه را انفاق مى‌ كنيد به طور كامل به خود شما باز مى‌‏ گردد و كوچكترين ظلمى به شما نخواهد شد؛ بنابراين، در انفاق‌ هاى خود كاملاً دست و دل باز باشيد. اين جمله ضمناً دليل ديگرى بر مسأله تجسّم اعمال است؛ زيرا مى‌ ‏گويد همان چيزى را كه انفاق كرده‏‌ ايد به شما پس داده خواهد شد.
پایگاه اینترنتی انهار
به نقل از:

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -