انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرایط طلاق

بزرگ نمایی کوچک نمایی
1- پذیرفتن ادعای شوهر در طلاق
سؤال: آیا طلاق به مجرّد ادعاى شوهر و این که بگوید: من او را مطلقه نموده ام ثابت مى شود؟ به گونه اى که زن حقّ ازدواج داشته باشد و نفقه ساقط شود، یا این که باید با شهادت دو عادل باشد؟
پاسخ: فقها در این مورد اختلاف دارند، مرحوم محقّق قمى در جامع الشّتات و محقّق یزدى در ملحقات عروه مشروحاً بحث کرده اند و از مجموع ادلّه ظاهر مى شود که طلاق به مجرّد ادّعاى زوج خالى از اشکال نیست، بلکه باید بیّنه اى بر آن قائم شود.
2- معیار عدالت شهود طلاق
سؤال: شخصى مى خواهد زن خود یا زن دیگرى را طلاق دهد، در شهرى که ساکن است، عادل به آن معنایى که فقها عظام فرموده اند نیست مگر بعضى از اشخاصى که شخص مطلِّق نه به چشم خود از آنها معصیتى دیده و نه از دیگران شنیده که تا حال معصیتى کرده باشند و در شهرهاى مجاور هم اشخاص عادلى را نمى شناسد و از طرفى هم به ناچار باید این طلاق واقع شود بفرمایید آیا نزد همان اشخاص فوق الذکر که مورد وثوق و حسن ظنّ هستند مى تواند اجراى طلاق کند؟
پاسخ: همین گونه افراد براى شهود طلاق کافى هستند و عادل محسوب مى شوند.
3- طلاق قبل از غسل حیض
سؤال: این که طلاق باید در طُهر واقع شود، آیا باید زن غسل هم کرده باشد، یا پاک شدن از حیض کافى است؟
پاسخ: غسل لازم نیست.
4- عدم علم شاهد به فسق خودش
سؤال: آیا عدم علم شاهد به فسق خودش در شهادت بر طلاق معتبر مى باشد؟
پاسخ: خالى از اشکالى نیست.
5- علم به فسق شهود پس از طلاق
سؤال: آیا عدالت، که در شهود طلاق شرط است، شرط واقعى است یا شرط علمى و ظاهرى؟ به تعبیر دیگر، هرگاه پس از اجراى صیغه طلاق، علم به فسق شاهدین پیدا کنیم، در حالى که به هنگام طلاق آنها را عادل مى پنداشتیم، طلاق واقع شده چه حکمى دارد؟
پاسخ: طلاق مزبور صحیح است.
6- عدالت شهود در نظر زوج
سؤال: آیا در طلاق، عدالت دو شاهد در نظر زوج کافى است؟
پاسخ: بله، عدالت دو شاهد در نظر زوج مادام که یقین برخلاف آن نباشد کافى است.
7- ادعای شوهر به آمیزش قبل از طلاق
پاسخ: طلاق خلعى واقع شده است ولى شوهر مدّعى است که قبل از طلاق با همسرم آمیزش کرده ام و دیگر این که شاهدین عدلین حضور نداشته اند بلکه طلاق در حضور عدّه اى از مؤمنین ظاهر الصّلاح واقع شده است، آیا چنین طلاقى صحیح است؟
پاسخ: طلاق مزبور در هر حال محکوم به صحّت است زیرا ادّعاى شوهر در مورد مواقعه قبل از طلاق در فرض مسأله پذیرفته نیست و به اعتراف خود او ظاهر حال شهود، عدالت بوده و ما مأمور به باطن نیستیم، بنابر این طلاق اشکالى ندارد مگر این که با دلیل شرعى ادّعاى خود را ثابت کند.
8- شرط عدالت شهود نزد عاقد
سؤال: در شهود طلاق، عدالت نزد عاقد شرط است یا نزد زوج؟
پاسخ: عدالت نزد عاقد شرط است.
9- اعتبار عدالت شهود نزد زوج اگر خودش عاقد باشد
سؤال: در پاسخ سوالی فرموده اید: «در شهود طلاق، عدالت آن ها نزد عاقد شرط است» ولی در پاسخ سوال 903 «استفتائات جدید» جلد اول، مبنی بر این که آیا در طلاق، عدالت دو شاهد در نظر زوج کافی است؟ فرموده اید: «بله، عدالت دو شاهد در نظر زوج مادام که یقین بر خلاف آن نباشد کافی است»این دو چگونه قابل جمع هستند؟
پاسخ: مراد از سوال استفتائات هم موردی است که خود زوج عاقد طلاق باشد.
10- اگر زوج شهود طلاق را عادل نداند
سؤال: در مورد طلاقی که توسط عاقد جاری شده، اگر زوج شهود را عادل نداند آیا طلاق مزبور برای زوج هم معتبر است؟ یعنی می تواند بعد از طلاق، مثلا زن پنجم (که می شود 4 زن) را بگیرد؟
پاسخ: در صورت علم زوج احتیاط کند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -