انهار
انهار
مطالب خواندنی

آنکه شغلش مسافرت یا سفر مقدمه شغل اوست

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 

احکام مسافر- آیت الله العظمی خامنه ای مدظله

آنکه شغلش مسافرت یا سفر مقدمه شغل اوست

سؤال 641. کسى که سفر مقدمه شغل اوست، آیا در سفر نمازش تمام و روزه‏اش صحیح است یا آن‌که این حکم اختصاص به کسى دارد که شغل او حتماً مسافرت باشد؟ این گفته مرجع تقلید حضرت امام خمینى  که مى‏فرماید: کسى که شغل او مسافرت است چه معنایى دارد؟ آیا کسى یافت مى‏شودکه خود سفر شغل او باشد؟ زیرا چوپان و راننده و ملوان و غیر آن‌ها هم کارشان چوپانى و رانندگى و کشتیرانى است و اصولاً کسى که سفر را به عنوان شغل خود برگزیده باشد، وجود ندارد.

پاسخ: کسى که سفر مقدمه کار او است، اگر در خلال هر ده روز حداقل یک بار براى کار به محل کارش رفت و آمد نماید، نمازش تمام و روزه‏اش صحیح است، و در کلمات فقها(رضوان‌الله‌علیهم) مراد از کسى که شغل او مسافرت است، کسى است که قوام کار او به سفر است مانند شغلهایى که در سؤال ذکر شده است.

سؤال 642. نظر حضرت‌عالى درباره نماز و روزه کسانى که به مدت معیّنى بیش از یک سال در شهرى براى کار اقامت مى‏کنند و یا سربازانى که به مدت یک یا دو سال براى انجام خدمات سربازى در شهرى مى‏مانند، چیست؟ آیا بعد از هر سفرى باید قصد اقامت ده روز کنند تا نمازشان تمام و روزه آن‌ها صحیح باشد؟ و اگر قصد ماندن کمتر از ده روز را داشته باشند، نماز و روزه آن‌ها چه حکمى دارد؟

پاسخ: اگر حداقل هر ده روز یک‌بار به‌خاطر شغل‌شان به محل کار سفر مى‏کنند، در غیر سفر اول و دوم نمازشان تمام و روزه‏شان صحیح است، ولى در سفر اول و دوم، حکم سایر مسافرین را دارند، یعنى تا قصد اقامت ده روز را نکرده‏اند، نماز آنان شکسته است و روزه‏شان صحیح نیست.

سؤال 643. نماز و روزه خلبانان هواپیماهاى جنگى که بیشتر روزها از پایگاه‏هاى هوایى‏شان اقدام به پرواز کرده و مسافتى بسیار بیشتر از مسافت شرعى را مى‏پیمایند و مرتب این عمل را تکرار مى‏کنند، چه حکمى دارد؟

پاسخ: حکم آنان همان حکم سایر رانندگان و ملوانان و خلبانان هواپیماهاست، یعنى نماز آن‌ها در سفر تمام و روزه‏شان صحیح است.

سؤال 644. آیا قبیله‏هایى که یک یا دو ماه از قشلاق به ییلاق یا بر عکس منتقل مى‏شوند، ولى بقیه سال را در ییلاق یا قشلاق به‌سر مى‏برند، داراى دو وطن هستند؟ مسافرت‌هایى که در ایام اقامت خود در یکى از این دو مکان به مکان دیگر انجام مى‏دهند، از جهت قصر یا تمام بودن نماز چه حکمى دارد؟

پاسخ: اگر قصد نقل و انتقال همیشگى از ییلاق به قشلاق و بر عکس را دارند تا روزهایى از سال را در یکى و روزهایى را در دیگرى بگذرانند و هر دو مکان را براى زندگى دائمى خود انتخاب کرده باشند، هر یک از آن دو مکان وطن آنان محسوب مى‏شود و بر آنان در آن دو مکان حکم وطن جارى مى‏گردد، و اگر فاصله بین آن دو به مقدار مسافت شرعى باشد، در راه سفر از یکى به دیگرى، حکم سایر مسافرین را دارند.

سؤال 645. من کارمند یکى از ادارات دولتى شهر هستم. فاصله بین محل کار و محل سکونتم حدود سى‌وپنج کیلومتر است که هر روز این مسیر را براى رسیدن به محل کارم طى مى‏کنم. اگر براى کار خاصى قصد کنم چند شب در شهر بمانم، نمازم چه حکمى دارد، آیا واجب است نماز را تمام بخوانم یا خیر؟ به عنوان مثال هنگامى که در روز جمعه براى زیارت اقوام به شهر سمنان مسافرت مى‏کنم، آیا واجب است نمازم را تمام بخوانم یا خیر؟

پاسخ: اگر مسافرت به‌خاطر کارى که هر روز براى آن سفر مى‏کنید، نباشد، حکم سفر شغلى را ندارد، ولى اگر سفر به‌خاطر شغلى که در محل کار دارید، باشد و در ضمنِ آن، اعمال خاصى از قبیل دیدن اقوام و دوستان را هم انجام مى‏دهید و گاهى یک یا چند شب هم در آن‌جا مى‏مانید، باعث تغییر حکم سفر شغلى نمى‏شود و نماز تمام و روزه صحیح‏ است.

سؤال 646. اگر من در محل کارم پس از پایان وقت ادارى و انجام کارهاى ادارى که به‌خاطر آن مسافرت کرده‏ام، به انجام کارهاى شخصى بپردازم. مثلاً از ساعت هفت صبح تا دو بعد از ظهر کارهاى ادارى را انجام دهم و از آن به بعد مشغول انجام کارهاى شخصى شوم، نماز و روزه‏ام چه حکمى دارد؟

پاسخ: انجام ‏کارهاى خصوصى در سفر شغلى ادارى بعد از پایان کار ادارى، حکم سفر شغلى را تغییر نمى‏دهد.

سؤال 647. نماز و روزه سربازانى که مى‏دانند بیش از ده روز در مکانى مى‏مانند، ولى از خود اختیارى ندارند، چه حکمى دارد؟ امیدواریم فتواى حضرت امام  را هم بیان فرمایید.

پاسخ: با اطمینان به این‌که ده روز یا بیشتر در یک مکان خواهند ماند، واجب است که نماز خود را تمام بخوانند و روزه بگیرند. فتواى امام  هم همین است.

سؤال 648. نماز و روزه نیروهاى کادرى که در استخدام ارتش یا سپاه پاسداران انقلاب اسلامى هستند و بیشتر از ده روز در پادگان و بیشتر از ده روز در مناطق مرزى مى‏مانند، چه حکمى دارد؟ خواهشمندم فتواى حضرت امام  را هم بیان فرمایید.

پاسخ: اگر قصد اقامت ده روز یا بیشتر را در مکانى دارند و یا مى‏دانند که ده روز یا بیشتر از آن مقدار در آن‌جا خواهند ماند، واجب است که نماز خود را تمام بخوانند و روزه هم بگیرند. فتواى امام  هم همین است.

سؤال 649. در رساله عملیه امام خمینى در بحث نماز مسافر، شرط هفتم، آمده است: «واجب است راننده در غیر از سفر اول نماز خود را تمام بخواند ولى در سفر اول نمازش شکسته است هرچند طولانى باشد، آیا مقصود از سفر اول همان شروع حرکت از وطن تا بازگشت به آن است یا با رسیدن به مقصد سفر اوّل تمام مى‏شود؟

پاسخ: اگر رفت و برگشت در نظر عرف، یک سفر محسوب شود مثل استادى که از وطن براى تدریس به شهرى سفر کرده و هنگام عصر یا فرداى آن روز به مبدء بر مى‏گردد، در این صورت، رفت و برگشت سفر اوّل محسوب مى‏شود. و در صورتى که عرفاً یک سفر نباشد مثل راننده‏اى که براى حمل کالا به مقصدى حرکت کرده و از آن‌جا به مکان دیگرى براى حمل مسافر یا کالاى جدید سفر نماید وسپس به وطن مراجعت مى‏کند که در این فرض، سفر اوّل با رسیدن به مقصد، تمام مى‏شود.

سؤال 650. کسى که رانندگى ماشین شغل ثابت و دائمى او نیست، ولى براى مدت کوتاهى وظیفه رانندگى به او محول مى‏شود مثل سربازانى که وظیفه رانندگى را در پادگان‌ها و پاسگاه‌ها و غیر آن‌ها بر عهده مى‏گیرند، آیا این افراد حکم مسافر را دارند یا آن‌که واجب است نماز خود را تمام خوانده و روزه بگیرند؟

پاسخ: اگر از نظر عرف، رانندگى ماشین در آن مدت موقت شغل آن‌ها محسوب شود، حکم سایر رانندگان را خواهند داشت.

سؤال 651. اگر ماشینِ راننده‏اى بر اثر حادثه‏اى براى مدتى متوقف شود و راننده براى تعمیر و خرید لوازم به شهر دیگرى مسافرت نماید، با توجه به این‌که با ماشین خود سفر نکرده، آیا باید در مانند این سفر نمازش را تمام بخواند یا شکسته؟

پاسخ: اگر در این سفر شغل او رانندگى نباشد و عرف هم این سفر را سفر شغلى نداند، حکم دیگر مسافران را خواهد داشت.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -