انهار
انهار
مطالب خواندنی

معالجه و درمان

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – استعمال خوردنيهاي حرام بعنوان دارو

سؤال:آیا می توان از چیزهایی که خوردنشان حرام است برای درمان استفاده کرد؟

جواب: استعمال خوردنی های حرام به عنوان دارو تنها در صورتى جايز است كه ضرورت قطعى پيدا كند و داروى منحصر به فرد باشد، و جانشينى نداشته باشد، و غالباً چنين نيست.

٢ – توصیه به خودارضایی برای بعضی از مشکلات جنسی

سؤال:توصیه کاربرد برخی اعمال خلاف شرع از قبیل خودارضایی (استمناء) برای مراجعینی که مشکل میل جنسی دارند چگونه است؟

جواب: توصیه به خودارضایی یک اشتباه بزرگ است؛ هرگاه جوانان از عوامل تحریک مانند مشاهده فیلم های مستهجن، سایت های اینترنتی و ماهواره های فاسد و همچنین شرکت در مجالس آلوده و مجالست با دوستان فاسد بپرهیزند و به موقع ازدواج کنند هرگز نیازی به این کارها نخواهد بود.

٣ – استفاده از قرص گلوکزامین برای معالجه

سؤال:قرصی است به نام گلوکزامین که برای رفع درد عضلات و استخوانها استفاده میشه و خوردن آن هر روز لازم است در مواد تشکیل دهنده این قرص صدف خرچنگ استفاده شده خوردن این چگونه است؟

جواب: مصرف این گونه داروها تنها در زمان و به مقدار ضرورت که راه دیگری برای درمان نباشد مانعی ندارد.

٤ – خوردن گوشت خرچنگ و کوسه ماهی جهت درمان

سؤال:خوردن گوشت خرچنگ دریایی و گوشت کوسه ماهی برای دارو و درمان چه حکمی دارد؟

جواب: جایز نیست مگر اینکه به تشخیص پزشک حاذق متدین راه منحصر درمان باشد.

٥ – استمناء برای آزمایش اسپرم

سؤال:آیا آزمایش اسپرم، که با استمنا حاصل مى شود و براى ازدواج در بعضى از موارد لازم مى باشد، جایز است؟

جواب: گرفتن اسپرم براى آزمایش از طریق استمنا، تنها در صورت ضرورت جایز است.

٦ – درمان های خطرناک برای بیمار لاعلاج

سؤال:اگر بدانیم یا احتمال بدهیم که یک بیمار در اثر بیماری خاصی مثل برخی سرطان ها به زودی خواهد مرد، آیا مجازیم فقط برای افزایش طول عمر وی هر چند به مدت کوتاه روش های درمانی خطرناک و بسیار پرعارضه مثل شیمی درمانی که گاهی عوارض آن شدیدتر از بیماری اولیه است را برای وی تجویز کنیم؟

جواب: در فرض مسأله دلیلى بر وجوب و جواز این گونه درمانها نداریم ولى اگر بیمار خودش با علم به این عوارض راضى بشود مانعى ندارد.

٧ – احتمال قوی بهبودی برای تجویز جراحی

سؤال:گاهى اوقات مطمئن هستیم که یک بیمارى، بیمار را به زودى خواهد کشت، از طرفى مى دانیم که با یک عمل درمانى مثل جرّاحى ممکن است یا بیمار بهبودى نسبى و احتمالى پیدا کند و یا حتّى زودتر از موعد از دنیا برود، وظیفه ما در چنین حالتى چیست؟ اگر با این کار به تسریع مرگ بیمار کمک کنیم، آیا مدیون نیستیم؟ همچنین اگر اقدام به درمان نکنیم، آیا مسؤول نیستیم؟ با توجّه به این که گاهى نتیجه کار کاملا نامشخص است.

جواب: اگر احتمال بهبودى، احتمال قابل توجّهى است باید اقدام کرد (با جلب رضایت بیمار) و اگر احتمال ضعیف است و احتمال خطر نیز وجود دارد اقدام نکنید.

٨ – تجویز مسکن های قوی برای شخص باردار

سؤال:بیمارانى که از درد، شدیداً رنج مى برند چنانچه به آنان مسکّن هاى قوى داده شود، دردشان تسکین خواهد یافت، لیکن به احتمال قوى به این خاطر بعداً دچار عوارض جنین و ناراحتیهایى خواهند شد، بفرمایید تکلیف طبیب نسبت به این گونه بیماران چیست؟

جواب: هرگاه ضررى باشد که در برابر تسکین درد شدید در میان عقلا قابل پذیرش باشد اشکالى ندارد و اگر ضرر مهمّى است که او را به خطر مى اندازد، جایز نیست و اگر براى خودش ضرر نداشته باشد بلکه براى جنین ضرر داشته باشد نیز مسأله همین است.

٩ – ترمیم پرده بکارت توسط پزشک

سؤال:بعضى از زنان با مراجعه به پزشک در خواست دوختن یا ایجاد پرده بکارت به صورت جرّاحى ترمیمى دارند. این عمل از دیدگاه پزشکى یک اقدام طبّى همانند سایر موارد، نظیر اصلاح عیوب ظاهرى بینى، صورت، شکم، و اندامها است، و از دیدگاه بیماران همانند کسانى که داراى یک اشکال در صورت، دست و سایر قسمتهاى بدن مى باشند، و از معالجه آن منتفع مى گردند، مى تواند براى فرد متقاضى منافع اجتماعى داشته باشد. اشتغال به عمل فوق، از نظر شرع مقدّس چگونه است؟

جواب: در صورتى که اشخاص مزبور واقعاً ضرورتى براى این کار احساس کنند، و قصد تدلیس نداشته باشند، جرّاحى فوق شرعاً اشکالى ندارد.

١٠ – جراحی که موجب تسریع مرگ بیمار شود

سؤال:مطمئنیم که یک بیمارى، بیمار را به زودى خواهد کشت. از طرفى مى دانیم که با یک عمل درمانى، مثل جرّاحى، ممکن است بیمار بهبودى نسبى و احتمالى پیدا کند، یا حتّى زودتر از موعد از دنیا برد، وظیفه ما در چنین حالتى چیست؟ اگر با این کار به تسریع مرگ بیمار کمک کنیم، مدیون نیستیم؟ اگر اقدام به درمان نکنیم مسئول نیستیم؟ با توجّه به اینکه گاهى نتیجه کار کاملاً نامشخّص است.

جواب: اگر احتمال بهبودى، احتمال قابل توجّهى است باید اقدام کرد (البتّه با جلب رضایت بیمار). و اگر احتمال ضعیف است و احتمال خطر نیز وجود دارد اقدام نکنید.

١١ – جراحی که موجب تسریع مرگ بیمار شود

سؤال:مطمئنیم که یک بیمارى، بیمار را به زودى خواهد کشت. از طرفى مى دانیم که با یک عمل درمانى، مثل جرّاحى، ممکن است بیمار بهبودى نسبى و احتمالى پیدا کند، یا حتّى زودتر از موعد از دنیا برد، وظیفه ما در چنین حالتى چیست؟ اگر با این کار به تسریع مرگ بیمار کمک کنیم، مدیون نیستیم؟ اگر اقدام به درمان نکنیم مسئول نیستیم؟ با توجّه به اینکه گاهى نتیجه کار کاملاً نامشخّص است.

جواب: اگر احتمال بهبودى، احتمال قابل توجّهى است باید اقدام کرد (البتّه با جلب رضایت بیمار). و اگر احتمال ضعیف است و احتمال خطر نیز وجود دارد اقدام نکنید.

١٢ – لمس و نگاه به عورت هنگام وصل سوند

سؤال:در بسیارى از موارد در اتاق عمل، یا غیر اتاق عمل، نیاز به وصل سوند (لوله مخصوص تخلیه ادرار) است، و این کار بدون نگاه و لمس آلت تناسلى امکان پذیر نیست. آیا نگاه و لمس براى این کار جایز است؟

جواب: آرى در موارد ضرورت جایز است.

١٣ – شستشو و ضد عفونی کردن آلت تناسلی

سؤال:در معاینات مربوط به مثانه، باید آلت تناسلى شستشو و ضدّ عفونى شود، و وضع مثانه با وارد ساختن دستگاهى به داخل آن، مشاهده گردد. آیا این کار توسّط پرسنل اتاق عمل (هم جنس، یا غیر همجنس) جایز است؟

جواب: تنها در صورت ضرورت جایز است.

١٤ – عادی شدن لمس و نگاه در اتاق عمل

سؤال:نگاه و لمس در اتاق عمل، به ندرت شهوانى، بلکه امرى کاملاً عادى است. آیا عادى شدن، حکم شرعى را تغییر مى دهد؟

جواب: عادى شدن حکم شرع را تغییر نمى دهد; ولى این کار به مقدار ضرورت جایز است.

١٥ – لمس و نظر به باطن بدن بیمار غیر همجنس

سؤال:آیا لمس و نظر باطن بدن نامحرم، اعم از ریه ها، ناى، مرى، قلب، معده، روده، مثانه و رحم، حکم ظاهر را دارد؟

جواب: لمس و نظر به باطن حکم ظاهر را ندارد; ولى بهتر آن است تنها به موارد ضرورت قناعت شود.

١٦ – عدم رضایت بیمار به عمل جراحی ضروری

سؤال:برخى از بیماران عاقل و بالغ، که نیازمند عمل جرّاحى هستند، به علّت ترس یا هر دلیل دیگرى درد و رنج را تحمّل نموده، ولى تن به عمل نمى دهند; همراهان بیمار نیز حاضر به این کار نیستند. این در حالى است که پزشک مى داند در صورتى که عمل انجام نشود بیمار به زودى خواهد مُرد، یا دچار عوارضى خواهد شد که تا پایان عمر زمین گیر مى شود. با این فرض، آیا پزشک مى تواند دست به عمل جرّاحى بزند؟ اگر علیرغم مخالفت بیمار، کسان وى چنین اجازه اى دهند، تکلیف طبیب چیست؟

جواب: در صورتى که جرّاحى سبب طول عمر شود، مریض مى تواند به خاطر عوارض ناخوشایند جرّاحى، از آن صرف نظر کند; ولى اگر بدون جرّاحى، بیمار در معرض مرگ باشد، طبیب یا کسان مریض مجازند اقدام به جرّاحى کنند، هرچند بیمار راضى نباشد.

١٧ – بیان عوارض عمل جراحی برای بیمار

سؤال:آیا پزشک معالج موظّف است عوارض یا ضایعات احتمالى ناشى از عمل جرّاحى را براى بیمار تشریح کند؟

جواب: در صورتى که عوارض مهمّى باشد باید به بیمار بگوید، در غیر این صورت لازم نیست.

١٨ – استفاده از داروی بیهوشی برای ختنه کردن

سؤال:گاه به هنگام ختنه کردن در اتاق عمل، دست و پاى بیمار را مى بندند، یا در مواجهه با فریاد شدید بچّه او را مى زنند، یا دهانش را مى گیرند. در حالى که با عمل بیهوشى به راحتى مى توان آنها را ختنه نمود. در این موارد چه باید کرد؟

جواب: باید از طریقى که مشکلات آن کمتر است استفاده کرد، و این منوط به تشخیص اهل خبره است.

١٩ – تزریق آمپول به جنس مخالف

سؤال:تزریق آمپول به جنس مخالف چه حکمى دارد؟

جواب: در غیر صورت ضرورت جایز نیست.

٢٠ – وظیفه پزشک در قبال تهیه داروی بیمار

سؤال:اگر تشخیص بیمارى به درستى صورت گیرد، ولى داروى مؤثّر در دسترس نباشد، و یا بسیار گران باشد، به گونه اى که بیمار قادر بر تهیّه آن نباشد، آیا پزشکِ معالج ملزم به تهیّه آن، به هر طریق ممکن مى باشد؟

جواب: اگر جان بیمار در خطر باشد و طبیب قدرت بر آنچه گفته شد داشته باشد، لازم است. و هرگاه یکى از این دو شرط حاصل نباشد واجب نیست.

٢١ – انجام شوک برقی با احتمال عوارض جانبی

سؤال:آیا بسترى نمودن بیمار جهت انجام شوک برقى (با وجود احتمال عوارض جانبى براى بیمار) به دلیل درآمدزا بودن آن مجاز است؟

جواب: جایز نیست; ولى اگر این کار از طرق درمان محسوب شود، و احتمال عوارضى برود و به بیمار گفته شود، و از او اجازه بگیرند مانعى ندارد.

٢١ – انجام شوک برقی با احتمال عوارض جانبی

سؤال:آیا بسترى نمودن بیمار جهت انجام شوک برقى (با وجود احتمال عوارض جانبى براى بیمار) به دلیل درآمدزا بودن آن مجاز است؟

جواب: جایز نیست; ولى اگر این کار از طرق درمان محسوب شود، و احتمال عوارضى برود و به بیمار گفته شود، و از او اجازه بگیرند مانعى ندارد.

٢٢ – استفاده از مواد مخدر به عنوان دارو

سؤال:توصیه بیماران به استفاده از موادّ مخدر به عنوان درمان بیمارى چه حکمى دارد؟

جواب: این کار جایز نیست، مگر به مقدار ضرورت; آن هم در جایى که هیچ راه دیگرى وجود نداشته باشد.

٢٣ – داخل کردن دست به رحم زن باردار

سؤال:براى تشخیص زمان زایمان، ماما باید دست را داخل رحم حامله کند، آیا این کار جایز است؟

جواب: در صورت ضرورت جایز است.

٢٤ – حکم شرعی سزارین

سؤال:برخى از خانم هاى حامله، که مى توانند به وضع طبیعى زایمان کنند، اصرار دارند سزارین شوند تا درد کمترى تحمّل کنند. حکم شرع در این زمینه چیست؟

جواب: اگر این کار جنبه عقلایى داشته باشد اشکالى ندارد.

٢٥ – استفاده پزشکان از روش طب سنتی

سؤال:در موارد نادرى دیده مى شود که برخى از جوانان متدیّن که تحصیلات پزشکى خود را با موفّقیت پشت سر گذاشته اند از معالجه و درمان براساس طب جدید خوددارى نموده، و به روش طبّ سنّتى و گیاهى عمل مى کنند. آیا این روش درمان براى چنین کسانى که با استفاده از بودجه بیت المال تحصیل کرده اند جایز است؟

جواب: هرگاه روش طبّ قدیم را به صورت کلاسیک و به شکل علمى و تجربى خوانده و آموخته باشند مانعى ندارد.

٢٦ – جراحی ضروری مادر که منجر به فوت جنین شود

سؤال:زنى که در ماه هفتم حاملگى به سر مى برد، در اثر تصادف نیاز به عمل جرّاحى فورى پیدا مى کند، که لازمه اش بیهوش نمودن اوست، ولى در اثر بیهوشى بچّه مى میرد (علم یقینى به فوت بچّه داریم) آیا جایز است مادر، جرّاحى و عمل شود؟

جواب: اگر جان مادر در خطر است و راه منحصر به عمل جرّاحى و بیهوشى باشد مانعى ندارد.

٢٧ – مختلف بودن فتوای مراجع تقلید پزشک و بیمار

سؤال:پزشک در برخى از مسائل پزشکى مقلّد یک مرجع، و بیمار مقلّد مرجع تقلید دیگرى است. چنانچه نظر آنها متفاوت باشد، کدام نظریّه ملاک عمل است؟

جواب: پزشک به وظیفه خود مطابق فتواى مرجع تقلیدش عمل مى کند.

٢٨ – وظیفه پزشک در پیوند اعضاء

سؤال:آیا بر پزشکى که قادر بر پیوند اعضاى مختلف مى باشد، واجب است با این کار جان انسانى را نجات دهد؟

جواب: در صورتى که بتواند او را از مرگ نجات دهد، واجب است.

٢٩ – اصرار همراهان بیمار به عمل جراحی بی تاثیر

سؤال:پزشکى یقین دارد که عمل جرّاحى روى فلان بیمار تأثیرى در زنده ماندن او ندارد، بطورى که بیمار چه عمل شود و چه عمل نشود بیش از مدّت کوتاهى زنده نخواهد ماند. آیا بنا به اصرار همراهان بیمار یا مسئولین بیمارستان، مى تواند اقدام به جرّاحى نماید؟

جواب: در صورتى که بیمار راضى باشد و اطّلاع کافى به او داده شود، مانعى ندارد.

٣٠ – تصریح پزشک به خطرناک بودن بیماری

سؤال:اگر پزشکى خطرناک بودن بیمارى بیمار و نا امید بودنش را از حیات بیمار به وى بگوید، اسباب نگرانى شدید روحى بیمار و کسان وى را فراهم مى نماید. ولى از طرف دیگر براى گرفتن اذن از بیمار و کسان وى در صورت نیاز به عمل جرّاحى گفتن آن لازم است. و چه بسا موجب مى شود بیمار وصیّت نماید، یا امانات مردم را به آنان بازگردانده، و از آنها کسب حلّیّت کند، و خود پزشک هم مورد اعتراض بعدى بازماندگان بیمار نسبت به عدم اخبار به آنان در مورد خطرناک بودن بیمارى قرار نگیرد. و چنانچه خطرناک بودن بیمارى را اطّلاع ندهد، صدمه روحى و فکرى به بیمار وارد نمى شود ـ هرچند تأثیرى هم در جهت بهبودى مریض ندارد ـ اگر راه منحصر در گفتن صریح خطرناک بودن بیمارى و یا نگفتن باشد، طبیب چه بکند؟

جواب: معمولاً در این گونه موارد راه سومى وجود دارد، و آن اینکه با عبارات مناسبى از مریض و کسان او اجازه مى گیرند، و مى توان مطلب را براى بعضى از کسان او، که روحیه بهترى دارند، بیان کرد. بنابراین ضرورتى ندارد که همه چیز را با صراحت بگوید.

٣١ – عیار اولویت رسیدگی به بیماران اورژانسی

سؤال:انتخاب اولویّت در رسیدگى به چند بیمار که همگى به اقدامات اورژانس نیاز دارند بر چه اساسى است؟ آیا تنها معیار، رسیدگى به حال بیمار بد حال تر است، یا اینکه شخصیّت حقوقى و حقیقى افراد باعث تقدیم یک نفر بر دیگرى مى شود. مثلاً رسیدگى به جان یک پزشک یا مهندس تحصیل کرده که براى جامعه مفیدتر است با یک کارگر ساده یکسان است؟ یا مثلاً رسیدگى به یک فرد معتاد به هروئین که تصادف کرده، با یک فرد مؤثر در جامعه مساوى است؟

جواب: اگر حال یکى خطرناک تر است اولویّت دارد، و هرگاه از نظر وضع پزشکى در شرایط مساوى باشند رعایت اولویّت هاى اجتماعى و اخلاقى بهتر است

٣٢ – کتمان وخامت بیماری به خاطر مصالح

سؤال:گاه به خاطر مصالح بیمار یا اطرافیان وى مجبور به کتمان حقیقت هستیم. این کار چه حکمى دارد؟

جواب: در صورتى که مصلحت ایجاب کند این کار لازم است.

٣٣ – موارد توصیه پزشک به ترک روزه

سؤال:در برخى بیماریها، مثل نارسایى کلیه، با اطمینان مى توان به بیمار توصیه نمود که روزه نگیرد; امّا در خیلى از موارد به علّت شکّى که در اصل بیمارى، یا چگونگى تأثیر روزه بر آن وجود دارد، یا به علّت عدم وجود تحقیقات و نتایج لازم در مورد اثرات روزه بر بسیارى از بیماریها، و کلاًّ به خاطر عدم امکان تعیین نقش روزه بر بیمارى، پزشک واقعاً نمى داند روزه را به بیمار توصیه کند یا خیر؟ در این صورت وظیفه پزشک چیست؟ آیا پزشک در صورت توصیه، یا عدم توصیه به روزه مسئول است؟

جواب: این مسأله دو صورت دارد: گاه براى طبیب خوف ضرر حاصل مى شود، یعنى احتمال قابل توجّهى نسبت به زیان داشتن روزه براى او حاصل مى شود، در اینجا مى تواند همان را به بیمار منتقل کند، چنانچه بیمار از قول طبیب خوف ضرر پیدا کرد روزه را ترک مى کند. صورت دوّم آن است که احتمال ضعیف و کم رنگى باشد، در اینجا نمى توان ترک روزه را به بیمار توصیه کند.

٣٤ – خوردن الکل برای درمان مسمومیت

سؤال:در مواردى که الکل حکم دارو دارد (مثل مسمومیّت با متانول) و خوردن آن ضرورت پیدا مى کند، در این گونه موارد شُرب الکل چه حکمى دارد؟

جواب: در صورتى که از الکلهاى مست کننده و در غلظت هاى قابل شرب باشد، تنها وقتى جایز است که داروى منحصر به فرد محسوب شود و جانشینى نداشته باشد.

٣٥ – مصرف داروهای حاوی الکل

سؤال:گروهى از داروهاى تزریقى به دلیل مسائل فرمولاسیون حاوى مقادیرى الکل هستند. مصرف این گونه داروها چه حکمى دارد؟

جواب: اگر از الکلهاى طبى در آن استفاده شود و در شرایط فعلى جنبه مایع مسکر ندارد، اشکالى ندارد.

٣٦ – مراجعه به فالگیر و جادوگر برای درمان

سؤال:مراجعه به فالگیرها و جادوگران براى معالجه چه حکمى دارد، در حالى که گاه امراض سختى را معالجه مى کنند؟

جواب: رجوع به آنها حرام است.

٣٧ – سفر به بلاد کفر برای درمان

سؤال:سفر به بلاد کفر به منظور درمان بیمارى چه حکمى دارد؟

جواب: در صورتى که درمان در بلاد اسلامى ممکن نشود، و یا بلاد غیر اسلامى در آن مورد ترجیح روشنى داشته باشد مانعى ندارد.

٣٨ – خوردن شراب به عنوان دارو

سؤال:آیا خوردن شراب به مقدار کم (که فقط و فقط براى معالجه باشد، و به هیچ وجه موجب مستى نشود، و توأم با استغفار و اکراه باشد، و معالجه هم بدین طریق میسّر شود، به نحوى که هیچ دارویى نتواند تا این حد مؤثّر باشد، و در حقیقت براى حفظ جان و بقاى وجود باشد ولا غیر) مجاز است؟

جواب: تنها در صورتى جایز است که ضرورت قطعى پیدا کند و داروى منحصر به فرد باشد، و جانشینى نداشته باشد، و غالباً چنین نیست.

٣٩ – خودداری بیمار از درمان

سؤال:آیا بیمار حق دارد از درمان سرپیچى کند، حتّى اگر وضعیّت او بدتر شود، یا بمیرد؟

جواب: در صورت خطر مرگ، بیمار نمى تواند درمان را قطع کند. همچنین جایى که ضرر مهمّى به او مى رسد، و درمان آزار مهمّى به او نمى رساند.

٤٠ – ملاک اضطرار در مراجعه به پزشک غیر همجنس

سؤال:آیا ضیق امکانات مکانى، لوازم، کارکنان و وقت بیمار، جزء موارد اضطرار است؟

جواب: اضطرار یک امر عرفى است، هرگاه تشخیص داده شود راه منحصر به پزشک جنس مخالف است، یا اگر منحصر نیست عسر و حرج دارد، مصداق ضرورت محسوب مى شود.

٤١ – ملاک اضطرار در مراجعه به پزشک غیر همجنس

سؤال:آیا ضیق امکانات مکانى، لوازم، کارکنان و وقت بیمار، جزء موارد اضطرار است؟

جواب: اضطرار یک امر عرفى است، هرگاه تشخیص داده شود راه منحصر به پزشک جنس مخالف است، یا اگر منحصر نیست عسر و حرج دارد، مصداق ضرورت محسوب مى شود.

٤٢ – خودداری بیمار از درمان

سؤال:آیا بیمار حق دارد از درمان سرپیچى کند، حتّى اگر وضعیّت او بدتر شود، یا بمیرد؟

جواب: در صورت خطر مرگ، بیمار نمى تواند درمان را قطع کند. همچنین جایى که ضرر مهمّى به او مى رسد، و درمان آزار مهمّى به او نمى رساند.

٤٣ – مراجعه به پزشک غیر همجنس به دلیل تخصص و مهارت بیشتر

سؤال:آیا مراجعه زن به پزشک مرد، در صورتى که بتواند پزشک زن بیابد، جایز است (با توجّه به اینکه معمولا پزشکان مرد به دلیل سابقه زیادتر از مهارت بیشترى برخوردار بوده، و در امر طبابت از بانوان پزشک موفّق تر و حاذق تر هستند)؟ فرض سؤال در جایى است که از او معاینه جسمى به عمل مى آید.

جواب: در صورتى جایز است که تفاوت آگاهى آن دو در حدّى باشد که بیم آن برود پزشک زن موفّق به معالجه نشود، و بیمارى ادامه یابد، یا تشدید شود، یا بهبودى به تأخیر افتد.

٤٤ – اولویت پزشک همجنس درمان عورت

سؤال:در صورتى که عمل جرّاحى، یا پانسمان، منوط به نظر یا لمس عورت باشد، آیا اولویّت با هم جنس است؟

جواب: همجنس اولویّت دارد.

٤٥ – مراجعه بیمار زن به پزشک مرد در صورت تساوی علمی پزشک زن و مرد

سؤال:چنانچه در شهرى هم پزشک زن و هم پزشک مرد باشد، مراجعه بیمار زن به پزشک مرد در دو صورت زیر چه حکمى دارد؟

الف) در صورت تساوى علمى و مهارت تخصّصى دو پزشک (زن و مرد)،

ب) در صورتى که احتمال برود متخصّص مرد عالم تر است؟

جواب: الف)اگر احتیاج به معاینه بدنى و نظر و لمس داشته باشد باید به پزشک زن رجوع کند.

ب) اگر احتمال قوى به تفاوت آن دو بدهد، و این تفاوت در درمان او یا رفع خطرات مؤثّر باشد، مى تواند پزشک مرد را مقدّم بدارد.

٤٦ – انجام امور بیماران توسط پرستاران غیر همجنس

سؤال:ـ آیا اظهارات مسؤولین بیمارستانها مبنى بر کمبود پرسنل جهت جداسازى پرستاران، ضرورت انجام امور بیماران توسّط پرستاران غیر همجنس را فراهم مى نماید؟

جواب: در صورتى که مورد اعتماد باشند اشکالى ندارد.

٤٧ – وظیفه پزشک در قبال معاینه و درمان بیمار غیر همجنس

سؤال:بعضى از خانم ها براى معالجه به دکتر مرد مراجعه مى کنند. آیا با علم به اینکه این خانم قادر است به دکتر زن مراجعه کند، مى توان او را معالجه کرد؟

جواب: در فرض سؤال دکتر باید او را به طبیب زن راهنمایى کند; مگر اینکه آن زن واقعاً اعتقادى به طبیب زن نداشته باشد، و خود را ناچار بداند.

٤٨ – رجوع زن به سونوگراف مرد

سؤال:سونوگرافى نسوج نرم، مثل بیضه ها، پستان، عروق دست و پا، نیازمند عریان شدن موضع است، و این موضع در معرض دید سونوگراف قرار مى گیرد. با توجّه به اینکه متخصّص سونوگراف زن، بسیار کم، و در برخى از شهرها وجود ندارد، رجوع به مردان چه حکمى دارد؟

جواب: تنها در صورت ضرورت براى درمان جایز است.

٤٩ – عدم تفاوت اعضای مختلف بدن از نظر حرمت نگاه

سؤال:آیا در سونوگرافى از شکم یا پستان خانم ها، از نظر حرمت نگاه پزشک غیر همجنس، تفاوتى وجود دارد؟

جواب: تفاوتى میان این دو نیست.

٥٠ – ملاک مراجعه بیماران به پزشک مرد یا زن

سؤال:در صورت وجود پزشک زن و مرد به تعداد کافى، آیا ملاک مراجعه بیماران، همجنس بودن پزشک است یا حاذق بودن؟

جواب: درصورتى که در عدم مراجعه به حاذق تر، بیم خطر و ضرر باشد، باید حاذق تر را مقدّم بشمرد. و اگر بیم ضرر و خطرى نباشد، معیار همجنس بودن است.(البتّه در مواردى که معاینات بدنى لازم است).

٥١ – مرجع تعیین حاذق بودن طبیب

سؤال:تعیین حاذق بودن طبیب به عهده چه مرجعى است؟ بیمار یا مراجع دیگر؟

جواب: بدیهى است حاذق بودن را تنها اهل خبره مى توانند تشخیص دهند.

٥٢ – لمس و نظر بیماران غیرهمجنس کودک

سؤال:لمس و نظر بیماران غیر همجنس تا چه سنّى جایز است؟

جواب: مادامى که ممیّز نباشند، لمس و نظر جایز است. و هنگامى که به حدّ تمیز رسیدند نگاه کردن قبل از بلوغ، اگر مفسده خاصّى نداشته باشد، اشکالى ندارد.

٥٣ – معاینه بیمار برای مقاصد پزشکی

سؤال:اگر با یک سرى تمهیدات لازم بتوانیم در سطح کشور، موفّق به جداسازى مراکز درمانى خواهران از برادران بشویم، با توجّه به این که هر پزشکى در طول دوران دانشجویى خود باید هر چند مختصر از انواع و اقسام اختلالات و بیماریها چه در مورد آقایان و چه خانمها آگاهى یافته و آموزش ببیند اعم از انجام معاینات کامل، آگاهى از بیماریهاى زنان و چگونگى انجام زایمان سالم و... با توجّه به این که در مورد دانشجویان، این موارد بیشتر آموزشى هستند تا درمانى، یعنى ممکن است نجات جان بیمار در همان زمان وابسته به این درمان نباشد اما به وسیله این آموزش که در بیمارستان های آموزشی صورت می گیرد دانشجو برای مراحلی که در آینده زندگی بیماران وابسته به وجود او خواهد بود، آماده می شود و از این رو هر یک از دانشجویان در دوره های مختلف ملزم و مجبور به گذراندن واحد های درسی در بیمارستان هایی که بیماران آن اعم از مردان و زنان می باشند، فراگیری تمام مسائل و امتحان دادن در پایان دروه می باشند تا بتوانند در نهایت فارق التحصیل موفق باشند. با در نظر گرفتن تمامی این شرایط، بفرمایید تکلیف و وظیفه دانشجو چیست؟ آیا می تواند به خاطر رعایت مسائل شرعی از فراگیری کامل بسیاری از مسائل بگذرد و در نتیجه در گذراندن واحد های درسی هم ناموفق باشد و یا در هر شرایطی و با هر وسیله ای باید به فراگیری صحیح کارش بپردازد تا در آینده کمتر دچار مشکل شود؟ و به طور کلی چگونه می توان بین وظیفه پزشکی و دانشجویی که در کتب پزشکی بر انجام آنها تاکید شده و وظیفه شرعی و اسلامی که نباید با وظیفه پزشکی تناقض داشته باشد جمع کرد؟

جواب: چنانچه نجات مسلمین (ولو در آینده) متوقّف بر این گونه آموزشها باشد و راه منحصر به این معاینات و مشاهدات باشد جایز است.

٥٤ – تجویز داروی مضر به اصرار بیمار

سؤال:اگر پزشک بنا به اصرار بیمار، دارویى تجویز نماید و یا سایر اقدامات درمانى که مضرّ است انجام دهد، در صورت ایجاد عارضه، مسؤول کیست؟

جواب: اگر پزشک اثر زیان بخش دارو را اعلام کند مسؤولیتى در برابر عارضه ندارد و اگر اعلام نکند، مسؤول است ولى در هر صورت پزشک باید مقاومت کرده و داروى مضرّ را به بیمار معرّفى نکند.

٥٥ – تجویز داروهای پرخطر برای درمان

سؤال:در بعضى از بیماریها، مثل برخى عفونتهاى نه چندان مهم، پزشک جهت تسریع بهبودى بیمار، یا اطمینان از این که داروى تجویزى وى بسیار قوى است و در مورد خیلى از عفونتها مى تواند مؤثّر باشد، و یا به خاطر این که از هزینه درمان بیمار و مراجعات مکرّر وى بکاهد، اقدام به تجویز داروهایى مى کند که ضررهاى آنها کاملا شدید بوده و به اثبات رسیده است و این در حالى است که شاید بتوان از طریق داروهاى دیگرى که ضرر بسیار کمترى دارند، ولى ممکن است با عدم اطمینان کامل و هزینه زیادتر همراه باشند بیمار را معالجه نمود. با چنین فرضى، بهترین کار چیست؟ انتخاب راه سریع و پرخطر یا راه کم خطر و احیاناً دیر تأثیر.

جواب: انتخاب راه دوّم لازم است.

٥٦ – وظیفه پزشک در تهیه داروی بیمار

سؤال:اگر تشخیص بیمارى به درستى صورت گیرد ولى داروى مؤثّر در دسترس نباشد و یا بسیار گران باشد و بیمار قادر به تهیّه آن نباشد، آیا پزشک معالج ملزم به تهیّه آن دارو به هر طریق ممکن براى بیمار مى باشد؟

جواب: اگر جان بیمار در خطر باشد و طبیب قدرت بر آنچه گفته شد داشته باشد، لازم است و هرگاه یکى از این دو شرط حاصل نباشد واجب نیست.

٥٧ – وظیفه پزشک در تهیه داروی بیمار

سؤال:اگر تشخیص بیمارى به درستى صورت گیرد ولى داروى مؤثّر در دسترس نباشد و یا بسیار گران باشد و بیمار قادر به تهیّه آن نباشد، آیا پزشک معالج ملزم به تهیّه آن دارو به هر طریق ممکن براى بیمار مى باشد؟

جواب: اگر جان بیمار در خطر باشد و طبیب قدرت بر آنچه گفته شد داشته باشد، لازم است و هرگاه یکى از این دو شرط حاصل نباشد واجب نیست.

٥٨ – وظیفه پزشکی که قدرت تشخیص صحیح را ندارد

سؤال:اگر پزشک به خاطر فراموشى انواع و علائم بیماریها ـ به خاطر گستردگى موضوع ـ بیمارى شخص را تشخیص ندهد و لذا نداند داروى مناسب چیست و در نتیجه اصلا دارویى تجویز نکند در صورتى که بیمارى تشدید و یا منجر به مرگ گردد، این پزشک در چه حدّى مسؤول است؟ (در صورتى که امکان ارجاع به متخصص باشد).

جواب: وظیفه اش آن است که دخالت نکند و او را به فرد آگاهترى هدایت نماید.

٥٩ – منحصر بودن درمان به داروی مضر

سؤال:به طور کلّى با توجّه به علوم امروزى اگر بدانیم یا احتمال بدهیم که نجات جان بیمار وابسته به مصرف داروهاى خاصى مى باشد که مضرّند و این مضرّات به احتمال قوى براى همگان رخ خواهد داد و با تجویز پزشک، شخص دچار یک یا چند مورد از این عوارض شود، آیا پزشک مسؤول است؟

جواب: در صورتى که دارو منحصر به فرد باشد و تأثیر آن از زیانهاى آن بیشتر است و پزشک چگونگى را به بیمار اعلام کند تجویز آن مانعى ندارد.

٦٠ – تجویز داروهای مسکن دارای عوارض

سؤال:اگر دارو یا داروهایى، نه براى نجات جان بیمار بلکه جهت تسکین و مداواى ناراحتیهایى که باعث آزار بیمار مى شوند همانند: تب، خارش، درد، زخم و... مصرف شوند و بدانیم یا احتمال دهیم که این داروها مؤثرند و با توجّه به این که اکثر داروهاى مؤثر، در کوتاه مدّت یا دراز مدّت داراى عوارض زیادى مى باشند، در صورت تجویز پزشک و ایجاد عارضه که گاهى بدتر از بیمارى اوّلیّه مى باشد، آیا پزشک مسؤولیّتى به عهده خواهد داشت؟ (لازم به ذکر است شایع ترین و بیشترین تجویز دارو در چنین مواردى صورت مى گیرد و لذا اهمیّت فراوانى دارد و از طرفى اگر بخواهیم درمان هیچ ضررى نداشته باشد گاهى اصلا هیچ درمانى نباید انجام دهیم).

جواب: اگر ضرر مهمّى نداشته باشد اشکالى ندارد زیرا داروها به هر حال عوارضى دارند، ولى اگر ضرر مهمّى داشته باشد تجویز آن جایز نیست مگر در صورت ضرورت شدید با کسب رضایت بیمار یا ولىّ او.

٦١ – اذن ولی برای معالجه بیمار

سؤال:در مواردى که براى معالجه بیمار باید اذن گرفت تا ضمان متوجّه طبیب نشود، بفرمایید:

الف) آیا اذن از ولىّ طفل ممیّز کافى است یا باید از طفل هم اذن گرفته شود؟

ب) در مورد عمل جرّاحى روى بیمارى که در حالت اغما فرو رفته، از کدام یک از کسان بیمار باید اذن گرفت، آیا ترتیب یا اولویّتى در کار است؟

ج) در مورد بیمارى که در اغما فرو رفته، یا طفل صغیر مصدوم که مشخص نیست، آیا ولى دارند یا ندارند و دسترسى به حاکم شرع هم براى اذن نیست و عدول مؤمنین هم حاضر نیستند و معالجه هم فورى باید انجام شود تکلیف چیست؟

د) آیا طبیب مى تواند از حاکم شرع اسلام براى کلّ موارد مشابه فوق قبلا اذن بگیرد؟

جواب: الف) اذن ولىّ کافى است.

ب) از ولىّ شرعى او اذن بگیرد و اگر ولىّ شرعى نداشت از حاکم شرعى.

ج) در این گونه موارد ما اجازه به اطبا مى دهیم که با رعایت دقّت و احتیاط وظیفه را انجام دهند.

د) نسبت به مواردى که دسترسى به ولىّ نیست و یا ولىّ ندارد مانعى نیست.

٦٢ – استفاده از جفت و پرده جنین برای جراحی دیگران

سؤال:استفاده از باقیمانده هاى زایمانى جفت، پرده جنین و... براى اعمال جرّاحى دیگران، چه حکمى دارد؟

جواب: اشکالى ندارد.

٦٣ – وظیفه پزشک درباره بیماران بیهوشی که همراه ندارند

سؤال:اگر بیمار، کاملا بیهوش باشد و در حال حاضر هیچ شخص بالغ یا نابالغ که خویشاوند وى باشد نیز در دسترس نباشد و از طرفى جان بیمار در خطر فورى باشد، جهت اجازه و شرط چه باید کرد؟ آیا مى توان طبق وظیفه پزشکى هر گونه اقدام ممکن را بدون اجازه انجام داد؟ اگر سهواً با اقدامات غیرمؤثّر به مرگ بیمار تسریع بخشیده شود مسؤولیّتى بر گردن پزشک معالج خواهد بود؟ و اگر به خاطر خوف از عدم تأثیر درمان و کمک به تسریع مرگ و مدیون شدن، پزشک هیچ کارى انجام ندهد آیا در این صورت پزشک مسؤول خواهد بود؟ زیرا مشاهده شده است گاهى اجل شخصى فرا رسیده ولى علّت مرگ را به غلط به پزشک معالج وى نسبت مى دهند؟

جواب: اگر بتواند از حاکم شرع اجازه بگیرد لازم است و ما به پزشکان براى این گونه موارد اجازه مى دهیم که با دقّت عمل کنند و مریض را رها نکنند.

٦٤ – درمان به وسیله روش هایی که از رسانه اعلام می شود

سؤال:با توجّه به این که گروههاى بسیار زیادى در جهان مشغول تحقیق هستند و نتایج کار خود را دائم اعلام مى نمایند و از طرفى افراد این گروهها ممکن است برخى از لحاظ علمى، برخى از لحاظ اخلاقى و صداقت و برخى از لحاظ هر دو مورد، کاملا قابل تأیید نباشند به عبارت بهتر هیچ تضمینى نیست که نتیجه اعلام شده تحقیق با واقعیّات کاملا منطبق باشد و از طرف دیگر هیچ مرجع واحدى در مورد تأیید یا ردّ تحقیقات وجود ندارد و یا اگر موجود هم باشد مدّت زیادى طول مى کشد که نتیجه صحیح کار ارائه شود، در چنین شرایطى اگر نتیجه تحقیقاتى که در رسانه ها و مجلاّت حتّى معتبر اعلام مى شود با روشهاى قبلى ما که به فایده کامل و قطعى آنها اطمینان نداریم مغایر باشد و یا مکمّل آنها باشد در این صورت وظیفه ما چیست؟ عمل به روشهاى قبلى یا جدید؟

جواب: باید طبیب بررسى لازم را به عمل بیاورد و با اطبّاى دیگر در صورت امکان مشورت کند و آن روشى که بهتر به نظر مى رسد برگزیند.

٦٥ – مخفی کردن وضعیت جسمی بیمار توسط پزشک

سؤال:لطفاً بفرمایید در چه صورتی پزشک اجازه دارد وضعیت جسمی بیمار را پنهان کند و به او دروغ بگوید؟

جواب: در صورتیکه بیمار بر اثر اطلاع از بیماری خود دچار ناراحتی قابل ملاحظه ای شود یا درمان او به تاخیر افتد این کار جایز است.

٦٦ – انرژی درمانی

سؤال:آیا ریکی یا انرژی درمانی اشکالی دارد؟

جواب: انرژى درمانى ذاتاً اشکالى ندارد، ولى چنانچه مستلزم امر حرامى باشد جایز نیست.

٦٧ – وظیفه پزشک در قبال آگاهی از اسرار بیمار

سؤال:اگر دو مصدوم را براى پزشکى جهت معالجه بیاورند که هر دو نفر در شرایط خطر جانى قرار دارند، در صورتى که یکى از آن دو مصدوم عضو خانواده اى باشد که این پزشک، طبیب خانوادگى آنان مى باشد و اقدام پزشک براى معالجه هر یک از آن دو مستلزم رها ساختن مصدوم دیگر مى باشد که در نتیجه آن مصدوم دیگر خواهد مرد، بفرمایید در این جا وظیفه طبیب پرداختن به معالجه کدام یک از این دو مصدوم است؟

الف) با توجّه به این که طبیب هیچ گونه تعهّد شرعى نسبت به معالجه اعضاى خانواده مصدومى که وى پزشک آنان است نداده باشد؟

ب) در صورتى که تعهّد شرعى نسبت به معالجه اعضاى خانواده یکى از آن دو داشته باشد حکم چگونه است؟

ج) در صورتى که مصدوم و مجروحى که وى پزشک خانوادگى آنان مى باشد حالش بسیار سخت ولى احتمال خطر مرگ براى وى کمتر است تا مصدوم دیگر، در این صورت وظیفه طبیب چیست؟

جواب: در صورت اوّل و دوّم با توجّه به این که هر دو بیمار در شرایط مساوى قرار دارند طبیب مخیّر است ولى اگر تعهّد شرعى نسبت به یکى از آنها دارد او را مقدّم دارد و در صورت سوّم باید آن را که خطرش بیشتر است مقدّم دارد.

٦٨ – کپسول امگا 3 به دست آمده از روغن ماهی

سؤال:کپسول های امگا 3 (روغن ماهی) خارجی از نظر شرعی چه حکمی دارد؟ اگر از ماهی بدون فلس باشد و ما ندانیم آیا از نظر معنوی تاثیرگذار خواهد بود چه حکمی دارد؟

جواب: جز در موارد ضرورت از آن ها استفاده نکنید.

٦٩ – مصرف قرص امگا 3 به دستور پزشک

سؤال:آیا مصرف قرص امگا 3 جایز است؟

جواب: چنانچه با تجویز پزشک باشد مانعی ندارد.

٧٠ – کتمان بیماری فرد در صورت امکان ابتلای اطرافیان بیمار

سؤال:وظیفه پزشک معالج نسبت به پوشاندن اسرار پزشکی و امکان ابتلای اطرافیان بیمار چیست؟ آیا حق دارد اطرافیان او را از بیماری آگاه کند؟

جواب: در صورتی که بیم آن می رود که اطرافیان مبتلا شوند بر او لازم است که به آنها خبر دهد.

٧١ – ویزیت اجباری غیر همجنس توسط دانشجویان پزشکی

سؤال:همسر اینجانب با توجه به گذراندن طرح اجباری خود در یکی از بیمارستانهای تهران برای مداوای مریضهای نامحرم ناچاراً با آنها برخورد دارند و همچنین با توجه به نوع پوشش (مقنعه سفید) سایه ای از موهایشان پیدا می باشد تکلیف این دو مورد چیست؟

جواب: پیدا بودن سایه مو اشکالی ندارد و تماس با بیماران غیر همجنس فقط در موارد ضرورت که دسترسی به همجنس نیست جایز است.

٧٢ – ولیّ بیمار

سؤال:لطفاَ بفرمائید ولی بیمار به ترتیب اولویت چه کسی است؟ تا در صورت غیبت یا فوت یکی از ایشان بتوان از دیگری در مورد بیماری که خود نمی تواند جهت درمان رضایت یا برائت دهد، رضایت و برائت حاصل کرد.

جواب: ولیّ بیمار در درجه اول خود اوست اگر هوش و حواس لازم را دارد و الاّ پدر یا جدّ او. در غیر اینصورت باید بستگان نزدیکش از حاکم شرع در این امر اجازه بگیرند. و ما نسبت به بیمارانی که جنبه اورژانسی دارند و نمی توان منتظر پیدا کردن ولیّ نشست، به طبیب معالج آنها اجازه می دهیم که خدمات لازم پزشکی را دربارهء آنها به دقت انجام دهد.

٧٣ – عمل جراحی با احتمال فوت بیمار

سؤال:بیمارى که بنابر تشخیص اطباى حاذق در صورت ترک نمودن عمل جرّاحى به زودى خواهد مرد و در صورت اقدام به عمل جراحى احتمال قوى دارد که زنده بماند و لیکن تا پایان عمر دچار درد و رنج شدید و توانفرساست و احتمال مرگ هم در کار مى باشد، بفرمایید تکلیف این بیمار چیست؟

جواب: مخیّر است که یکى از این دو طرف را انتخاب کند.

٧٤ – عمل جراحی با احتمال فوت بیمار

سؤال:شخصى استخوان پاى وى شکسته است چنانچه جرّاحى روى پاى وى انجام ندهند تا پایان عمر زمین گیر شده و با درد و رنج باید به سر ببرد و اگر عمل کند احتمال بهبودى داده مى شود، بفرمایید:

الف) با چند در صد احتمال بهبودى تکلیف وى اقدام براى عمل مى باشد؟

ب) چنانچه عمل و شرایط به گونه اى است که احتمال مرگ هم بعید نباشد بفرمایید با چند در صد احتمال مرگ وظیفه ترک کردن عمل مى باشد؟

جواب: الف) اگر احتمال قابل ملاحظه اى براى بهبودى باشد، احتیاط آن است که کوتاهى نکند.

ب) اگر احتمال مرگ زیاد نباشد جایز است.

٧٥ – عمل جراحی با احتمال بروز مرگ مغزی در بیمار

سؤال:بیمارى که به ناراحتیهاى روانى شدیدى دچار است و جهت معالجه به پزشک مراجعه مى نماید پزشک هم احتمال خوب شدن وى را منحصراً در اقدام به عمل جرّاحى مى داند و در صورت عمل کردن هم احتمال مى دهد حیات مغزى این بیمار از بین برود و براى همیشه بیمار فلج شود، آیا در این صورت طبیب مى تواند دست به عمل جراحى بزند؟

جواب: اگر وضع بیمارى روانى او و همچنین درصد احتمال نجات با جرّاحى در حدّى است که عقلا چنین اقدامى را معقول و منطقى مى دانند شرعاً اشکالى ندارد. در ضمن باید شخص نامبرده (اگر قدرت تشخیص دارد) یا ولىّ او (در صورت عدم قدرت تشخیص) با این کار موافقت کند.

٧٦ – سقط درمانی

سؤال:آیا در موارد زیر قبل از ولوج روح مى توان سقط درمانى انجام داد: الف) بیماریهایى که مى دانیم مسلّماً جنین پس از تولّد خواهد مرد. ب) بیماریهاى ژنیتیکى. ج) ناهنجاریهاى نوزادان مثل آنانسفالى.

جواب: سقط جنین در این موارد اشکال دارد به خصوص این که پیش بینى هاى فوق جنبه قطعى ندارد.

٧٧ – شکافتن رگ مصدوم برای تشخیص جراحت

سؤال:اگر براى تشخیص حیات یا مرگ مصدومى تنها راه، منحصر به شکافتن یکى از شریانهاى وى باشد بفرمایید:

الف) آیا این کار جایز است؟

ب) آیا این عمل در صورت ضرورت مستلزم پرداخت دیه مى باشد و دیه آن به عهده کیست؟

جواب: جایز است و دیه هم ندارد.

٧٨ – استفاده از حیوانات حرام گوشت برای معالجه

سؤال:گوشت برخى از حیوانات حرام گوشت در معالجه بعضى از امراض مؤثّر است; هر چند سند معتبر علمى و فقهى در این رابطه وجود ندارد. شکار و استفاده از گوشت یا خون این گونه حیوانات چه حکمى دارد؟

جواب: در صورتى که طبق تشخیص طبیب متدیّن تنها راه علاج نباشد، جایز نیست.

٧٩ – وظیفه پزشک در باره بیماران بیهوشی که همراه ندارند

سؤال:اگر بیمار، کاملا بیهوش باشد و در حال حاضر هیچ شخص بالغ یا نابالغ که خویشاوند وى باشد نیز در دسترس نباشد و از طرفى جان بیمار در خطر فورى باشد، جهت اجازه و شرط چه باید کرد؟ آیا مى توان طبق وظیفه پزشکى هر گونه اقدام ممکن را بدون اجازه انجام داد؟ اگر سهواً با اقدامات غیر مؤثّر به مرگ بیمار تسریع بخشیده شود مسؤولیّتى بر گردن پزشک معالج خواهد بود؟ و اگر به خاطر خوف از عدم تأثیر درمان و کمک به تسریع مرگ و مدیون شدن، پزشک هیچ کارى انجام ندهد آیا در این صورت پزشک مسؤول خواهد بود؟ زیرا مشاهده شده است گاهى اجل شخصى فرا رسیده ولى علّت مرگ را به غلط به پزشک معالج وى نسبت مى دهند؟

جواب: اگر بتواند از حاکم شرع اجازه بگیرد لازم است و ما به پزشکان براى این گونه موارد اجازه مى دهیم که با دقّت عمل کنند و مریض را رها نکنند.

٨٠ – احکام شرعی مرتبط با مرگ مغزی

سؤال:درباره مرگ مغزى بارها سئوال کرده ایم و جواب فرموده اید اجازه دهید آن را بصورت کلّى تر مطرح کنیم، در مورد مرگ مغزى که مغز از کار افتاده و تنها دستگاههاى حیات نباتى کار مى کند و هیچ امیدى به بازگشت چنین کسى به حیات حیوانى و انسانى نیست احکام مختلفى در زمینه مسائل گوناگون حقوقى و مالى و پزشکى تصوّر مى شود لطفاً شرح جامعى درباره تمام این مسائل هر چند بصورت فشرده بیان فرمایید؟

جواب: با توجّه به این که پزشکان تصریح مى کنند این گونه افراد مانند شخصى هستند که مغز او بکلّى متلاشى شده و یا سر او را از تن جدا کرده اند که با وسایل تنفّس مصنوعى و تغذیه ممکن است تا مدّتى به حیات نباتى او ادامه داد، یک انسان زنده محسوب نمى شوند در عین حال یک انسان کاملا مرده هم نیستند بنابراین در احکام مربوط به حیات و مرگ باید تفصیل داده شود مثلا احکام مسّ میّت، غسل و نماز میّت و کفن و دفن درباره آنها جارى نیست تا قلب از کار بیفتد و بدن سرد شود اموال آنها را نمى توان در میان ورثه تقسیم کرد و همسر آنها عده وفات نگه نمى دارند تا این مقدار حیات آنان نیز پایان پذیرد ولى وکلاى آنها از وکالت ساقط مى شوند و حقّ خرید و فروش یا ازدواج براى آنها یا طلاق همسر از طرف آنان را ندارند و ادامه معالجات در مورد آنها واجب نیست و برداشتن بعضى از اعضا از بدن آنها در صورتى که حفظ جان مسلمانى متوقف بر آن باشد مانعى ندارد، ولى باید توجّه داشت که اینها همه در صورتى است که مرگ مغزى به طور کامل و بصورت قطعى ثابت گردد و احتمال بازگشت مطلقاً وجود نداشته باشد.

٨١ – ترک معالجه بیماران سرطانی

سؤال:شخصى از یک بیمارى سخت مانند سرطان رنج مى برد و پزشکان هم از معالجه وى ناامید شده اند، حال اگر پزشکى از روى ترحّم و دلسوزى از معالجه وى که منجر به ادامه زندگى شخص بیمار در مدّت کوتاهى مى شود خوددارى نماید و بیمار زودتر بمیرد، آیا از نظر فقهى و شرعى چنین کارى جرم است یا نه؟ لطفاً به طور اجمال به دلیل آن را اشاره کنید.

جواب: قتل انسان مطلقاً جایز نیست حتّى از روى ترحّم و حتّى با اجازه خود مریض و ترک معالجه منجر به مرگ نیز جایز نیست. دلیل اصلى این مسأله اطلاقات ادلّه حرمت قتل از آیات و روایات است و همچنین ادلّه وجوب حفظ نفس و فلسفه آن ممکن است این باشد که چنین اجازه اى سبب سوء استفاده هاى فراوان مى شود و به بهانه هاى واهى قتل از روى ترحّم صورت مى گیرد یا افرادى به قصد انتحار و خودکشى از این راه وارد مى گردند، به علاوه مسائل پزشکى غالباً یقین آور نیست و اى بسا افرادى که از حیات آنها مأیوس بوده اند و به طور عجیبى از مرگ رهایى یافته اند.

٨٢ – حکم بول شتر

سؤال:در مفاتیح الجنان بیان شده که روزی فردی در نزد امام جعفر صادق (علیه السلام) از تنگی نفس می نالید و حضرت برای درمان او بول شتر را تجویز می کند، مگر بول شتر نجس نیست و خوردن چیز نجس حرام نمی باشد؟ لطفا توضیح دهید.

جواب: بول شتر نجس نمی باشد ولی در غیر موارد ضرورت خوردن آن حرام است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -