انهار
انهار
مطالب خواندنی

نبش قبر

بزرگ نمایی کوچک نمایی

احکام نبش قبر (آیت الله العظمی مکارم)

1- بیرون آوردن میت از قبر و دفن در گورستان دیگر

سؤال:آیا ورثه میّت مى توانند جنازه میّت را از قبر بیرون آورند و آن را در گورستان دیگرى (در همان شهر یا شهر دیگرى) دفن کنند؟ آیا در این مسئله تفاوتى بین کسى که تازه دفن شده با کسى که مدّت زیادى از دفن او مى گذرد، وجود دارد؟

پاسخ:اشکال دارد؛ مگر این که ضرورتى ایجاب کند.

2- انتقال جنازه بدون نبش قبر

سؤال:آیا انتقال جنازه به گونه اى که نبش قبر نشود جایز است؟

پاسخ:در صورتى که هتک و توهین از نظر مردم لازم نیاید مى توان آن را به محل دیگرى منتقل نمود، ولى بهتر آن است که محل آن را تغییر ندهند.

3- مدت زمان حرمت نبش قبر

سؤال:نبش قبر تا چند وقت پس از دفن حرام است؟

پاسخ:براى نبش قبر زمان خاصّى مطرح نیست زیرا بدن اشخاص و همچنین زمینها متفاوت است تنها در صورتى مى توان نبش کرد که یقین به از بین رفتن تمام آثار بدن حاصل شده باشد.

4- جواز نبش قبر در هنگام ضرورت

سؤال:دختر 15 ساله اى در حادثه تصادف ماشین از دنیا رفت و او را به خاک سپردیم اکنون مدتى است خویشاوندان و آشنایان و مخصوصاً خواهر بزرگترش مرتباً او را در خواب مى بیند که اصرار مى کند بیایند او را ببرند چون او زنده است و آن قدر این خوابها تکرار شده است که وضع روحى خانواده آن مرحومه را به مخاطره افکنده و سلامتى آنها مختل شده است آیا اجازه مى فرمایید که نبش قبر نموده و این امر را معلوم سازیم؟

پاسخ:با توجّه به ضرورت ناشى از نگرانى شدید این خانواده عدم صدق هتک احترام در مورد سؤال مراعات احتیاط (در انجام حداقل نبش لازم) جایز است.

5- جواز نبش قبر به علت حتک حرمت

سؤال:در کنار قبر مؤمنى توالت احداث کرده اند و این کار باعث شده است که حتّى امکان خواندن یک سوره قرآن در آن جا نباشد مراجعه به مسؤولین براى انتقال توالتها به مکان دیگر مؤثّر واقع نشد آیا اجازه مى دهید نبش قبر کنیم و میت را به جاى دیگر منتقل کنیم؟

پاسخ:به آنها فشار بیاورید که توالتها را به محل دیگرى ببرند و به مسؤولین بگویید این کار شرعاً صحیح نیست زیرا اهانت به قبر مومن مى باشد و اگر ادامه این وضع باعث هتک آن میّت باشد جابه جا کردن او جایز است.

6- نبش قبر غیر مسلمان برای تشریح

سؤال:آیا مى توان براى تشریح، جهت آموزش، به علّت کمبود جسد و استخوان که بدون آنها آموزش امکان پذیر نیست اقدام به نبش قبر غیر مسلمان نمود؟

پاسخ:هرگاه مفسده خاصّى بر آن مترتب نشود،اشکالى ندارد.

7- تشریح جسد برای تشخیص قاتل

سؤال:در صورتى که ضرورت داشته باشد علّت مرگ یک شخص به طور مثال جهت تعیین قاتل وى مشخص شود، آیا مجازیم جسد وى را در پزشکى قانونى تشریح نماییم و یا اگر مدفون باشد، نبش قبر کرده، جسد وى را بررسى نماییم؟

پاسخ:در صورت ضرورت هر دو مورد جایز است.

8- جواز نبش قبر بعد از محو آثار

سؤال:بعضى از مسلمانان معتقدند که نباید قبر میّت تا ابد شکافته شود، نظر حضرتعالى چیست؟

پاسخ:این عقیده درست نیست، و نبش آن بعد از محو آثار مانعى ندارد; مگر در مورد قبور بزرگان و اولیاء الله.

9- نبش قبر در صورت عدم کشف بدن میت

سؤال:چنانچه جسد هنوز سالم باشد، و در هنگام شکافتن قبر سعى در عدم کشف بدن متوفّى شود، و روى کفن پارچه یا حائل دیگرى که باعث عدم کشف بدن شود قرار دهند، نبش قبر و انتقال جسد چه حکمى دارد؟

پاسخ:این کار عین نبش قبر است; نبش قبر این نیست که بدن نمایان شود، نمایان شدن جسد پوشیده در کفن هم نبش قبر است.

10- نبش قبر جسدی که کفن آن سالم است

سؤال:چنانچه جسد هنور متلاشى نشده، ولى متعفّن و بد بو شده باشد، و کفن هم سالم و نپوسیده باشد، در این صورت نبش قبر چه حکمى دارد؟

پاسخ:جایز نیست.

11- انتقال جسد به همراه مقبره

سؤال:انتقال جسد به گونه اى که قبر کاملا قالبگیرى شود، و جسد به همراه مقبره منتقل گردد، چه حکمى دارد؟

پاسخ:اشکالى ندارد، مشروط بر این که سبب هتک مؤمن نباشد. البتّه در صورتى که اختلاف شدیدى میان ورثه واقع شود و ناراحتى هاى مهمّى حاصل گردد، نبش قبر یا انتقال جسد براى پایان دادن به این امور مانعى ندارد.

12- تبدیل قبرستان متروکه به فضای سبز و مراکز آموزشی

سؤال:جهاد دانشگاهى دانشگاه، به عنوان مشاور شهردارى تهران، در نظر دارد طرح ساماندهى گورستانهاى متروکه شهر را که در آنها تدفین صورت نمى گیرد به اجرا در آورد. این گورستانها که مجزّا از گورستان بهشت زهرا بوده، و حدود 60 مورد مى باشد، به علّت ممانعت از دفن و متروکه شدن به تدریج از صحنه شهر ناپدید، یا به کانونهایى پر مسأله تبدیل شده، و بعضاً به مأمن افراد فاسد و معتاد مبدّل گشته اند. در حالى که با امکانات فضاى سبز، یا مجتمعات آموزشى و فرهنگى، توان بالقوّه تبدیل شدن به فضاى عمومى و عرصه اجتماعى را دارا مى باشند. لیکن با توجّه به احکام شرعى خاص گورستانها، در این راستا ابهاماتى وجود دارد که خواهشمند است در هر مورد فتواى خود را مرقوم فرمایید:
1ـ آیا حرمت نبش قبر فقط مربوط به مسلمانان است، یا شامل همه پیروان ادیان آسمانى، بلکه نوع انسانها مى شود؟
2ـ نبش قبر پس از چند سال جایز است؟ آیا نسبت به همه متوفیّان یکسان است؟

3ـ آیا پس از انقضاى مدّت فوق، محدودیّتى از جهت شخصیّت متوفّى وجود دارد؟

4ـ آیا پس از انقضاى مدّت فوق، محدودیّتى از جهت تغییر کاربرى ،بدون این که اثرى از گورستانها باقى بماند، وجود دارد؟

5ـ تخریب قبور قبل از موعد، بدون این که منجر به نبش آن شود، چه حکمى دارد؟

پاسخ:نبش قبر مسلمین و غیر مسلمانانى که در پناه اسلام زندگى مسالمت آمیز دارند جایز نیست. و چنانچه قبرستان کاملا متروکه باشد مى توان از آن براى کارهاى عام المنفعه مانند مسجد، مدرسه و امثال آن استفاده کرد. البتّه تخریب قبر با نبش قبر متفاوت است، و اگر قبور مربوط به بزرگان علما و شخصیّت هاى برجسته جامعه بوده باشد، تخریب آن جایز نمى باشد.

13- نبش قبر برای نجات جان متهم

سؤال:آیا شکافتن قبر به منظور تشریح بدن میّت، براى نجات فرد متّهم به قتل، یا شناخت قاتل، و اصولا امورى که اهمیّت آن بیش از هتک حرمت میّت است، جایز مى باشد؟

پاسخ:در فرض مسأله بالا، که پاى امور مهمترى در میان است، نبش قبر جایز است.

14- نبش قبر برای تشریح جسد مقتول

سؤال:در صورتى که تعیین علت مرگ ضرورت داشته باشد، به طور مثال جهت تعیین قاتل وى، آیا مجازیم نبش قبر کرده، جسد وى را در پزشکى قانونى تشریح کنیم؟

پاسخ:در صورت ضرورت جایز است.

15- تشریح جسد برای تشخیص قاتل

سؤال:در صورتى که ضرورت داشته باشد علّت مرگ یک شخص به طور مثال جهت تعیین قاتل وى مشخص شود، آیا مجازیم جسد وى را در پزشکى قانونى تشریح نماییم و یا اگر مدفون باشد، نبش قبر کرده، جسد وى را بررسى نماییم؟

پاسخ:در صورت ضرورت هر دو مورد جایز است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -