انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام غسل

بزرگ نمایی کوچک نمایی

ج2:

سؤال  124 ـ مجراىِ خروجِ منىِ بعضى از افراد را، با عمل پزشكى مى بندند، و در هنگام مقاربت، مقدارى آب لزج و چسبنده خارج مى شود، آيا اين آب لزج حكم منى را دارد و نجس است؟ و احتلام اين قبيل افراد چگونه است؟

جواب:آبى كه خارج مى شود، چه در خواب و چه در بيدارى، چنانچه نشانه و صفات منى را نداشته باشد، حكم منى را ندارد و پاك است، مگر آنكه يقين يا اطمينان كنند منى خارج شده است، البته مقاربت، مطلقاً موجب جنابت و وجوب غسل مى شود خواه منى خارج شود يا نشود.

سؤال  125 ـ آبى سفيد رنگ و چسبنده خارج شده واحتمال قوى هست كه منى باشد، آيا غسل واجب است؟

جواب:تا علم به منى بودن پيدانشود، غسل واجب نمى شود.

سؤال  126 ـ از شخصى در اثر بيمارى، بدون اختيار، منى خارج مى شود، آيا موجب غسل مى شود؟

جواب:بلى، موجب غسل مى شود.

سؤال  127 ـ از بيضه شخصى، به وسيله آمپول منى گرفته اند، آيا بايد غسل كند؟

جواب:در فرض سؤال كه منى از مجرى خارج نشده، حكم به وجوب غسل مشكل است ولى احتياط خوب است و چنانچه غسل كرد، براى نماز وضو هم بگيرد.


سؤال  128 ـ شخصى از خواب بيدار شده و در لباس خود رطوبتى شبيه به منى مى بيند ولى خوابى نديده كه جنب شده باشد، وظيفه او چيست؟

جواب:اگر اطمينان دارد كه آن رطوبت منى است و از او خارج شده، بايد غسل كند والا تكليفى ندارد.

سؤال  129 ـ افراد قطع نخاعى گاهى پس از بيدار شدن از خواب، در كيسه مخصوص ادرار خود، ماده اى مى بينند كه نمى دانند منى است يا چيز ديگر، آيا بايد غسل كنند؟

جواب:تا وقتى يقين يا اطمينان به خروج منى ندارند غسل واجب نيست.

سؤال  130 ـ افراد قطع نخاعى در بعضى از مواقع، در خود احساس شهوت مى كنند ولى چون بدن آنها حسّ ندارد تشخيص نمى دهند كه جنب شده اند يا نه، آيا حكم جنب را دارند؟

جواب:در اين موارد جستجو كنند اگر اطمينان پيدا كردند كه چيزى از آنها خارج شده، با فرض اينكه احساس شهوت هم كرده اند حكم جنب را دارند و در غير اين صورت حكم جنب را ندارند.

سؤال  131 ـ شخصى احتمال مى دهد جنب شده باشد، آيا بايد غسل كند؟

جواب:با شك و احتمال، غسل واجب نمى شود و ملاك يقين واطمينان است.

سؤال  132 ـ زن و شوهرى كه مى دانند براى نماز، به غسل كردن نمى رسند يا مانعى وجود دارد و نمى توانند غسل كنند، يا يكى از آنها نمى تواند غسل كند آيا قبل از دخول وقتِ نماز، جايز است نزديكى كنند؟ و در همين فرض، بعد از دخول وقت، چطور؟

جواب:اگر بتوانند تيمم كنند، در هر دو صورت اشكال ندارد. اما اگر وقت داخل شده و امكان تيمم نيست، نزديكى جايز نيست.

سؤال  133 ـ اگر قرآن همراه جنب باشد، اشكال دارد يا خير؟

جواب:اشكال ندارد.

سؤال  134 ـ آيا جايز است جنب و حائض، دعاى كميل بخوانند؟

جواب:مانعى ندارد، ولى بنابر اقوى آيه شريفه (اَفَمَنْ كان مؤمناً كمن كان فاسقاً لايستوون) را نخوانند، چون اين آيه از آيات سوره مباركه «الم سجده» است.

سؤال  135 ـ آيا جايز است جنب و حائض، براى زيارت داخل حرم امامزاده ها بشوند؟

جواب:مانعى ندارد.

سؤال  136 ـ شخصى از حرام جنب شده است، آيا لازم است غسل را به نيت جنب از حرام انجام دهد؟

جواب:خير، لازم نيست.

سؤال  137 ـ آيا مى شود زير دوش حمام كه آب آن با فشار مى ريزد، غسل ارتماسى كرد؟

جواب:در غسل ارتماسى بايد آب به نحوى باشد كه در يك دفعه عرفى، تمام بدن را فراگيرد و زير دوش چنين امرى مشكل است.


سؤال  138 ـ آيا در غسل لازم است، به بدن دست بكشند؟

جواب:دست كشيدن لازم نيست و چنانچه آب به تمام بدن برسد، با نيت غسل كفايت مى كند.


سؤال  139 ـ شخصى در غسل جنابت، اول سمت راست بدن را از سر تا پا مى شسته، پس از آن سمت چپ را، آيا غسلش صحيح است؟

جواب:در فرض سؤال غسل او باطل است چون در غسل ترتيبى بايد اول سر و گردن را به نيت غسل بشويد، بعد سمت راست بدن را، پس از آن سمت چپ را بشويد.

سؤال  140 ـ در بدن شخصى مانعى بود و در هنگام غسل فراموش كرد، پس از غسل، مانع برطرف شده بود، آيا غسل او صحيح است؟

جواب:در فرض سؤال كه مى داند هنگام غسل، التفات به مانع نداشته است بايد غسل را اعاده كند.

سؤال  141 ـ چنانچه شك كند كه، آيا رنگ موجود روى اعضا، جرم و مانع رسيدن آب به بشره است يا مانع نيست، تكليف چيست؟

جواب:لازم است وارسى كند تا اطمينان به رسيدن آب به بشره پيدا كند.

سؤال  142 ـ شخصى نقاش است و برطرف كردن ذرات رنگ از دست و صورت، براى او مشكل است، وظيفه وى براى وضو و غسل چيست؟

جواب:چنانچه برطرف كردن جرم و ذرات رنگ مشقت و ناراحتى غيرقابل تحمل داشته باشد، بايد به دستور جبيره عمل كند (به همان حالت وضو بگيرد) و احتياطاً تيمم هم بكند و چنانچه وقت نماز نيز تنگ است و فرصت ازاله رنگها را ندارد به همين دستور عمل كند كه نمازش قضا نشود و در اين جهت فرقى بين وضو و غسل نيست.

سؤال  143 ـ وضو و غسل با دست و بدن چرب چه حكمى دارد؟

جواب:چنانچه چربى زياد باشد، به طورى كه مانع از رسيدن آب به پوست بدن باشد وضو و غسل صحيح نيست و بايد اول چربى را برطرف كنند، اما اگر مانع نباشد، يعنى چربى كم باشد، وضو وغسل صحيح است.

سؤال  144 ـ آيا در غسل و وضو و تيمم بايد انگشتر را از انگشت بيرون بياورند؟

جواب:در غسل بايد آب زير انگشتر برسد و بيرون آوردن لازم نيست و در وضو نيز بيرون آوردن لازم نيست و همين قدر كه آب به زير انگشتر برسد و عرفاً صدق كند كه از بالا به پايين شسته كفايت مى كند ولى براى تيمم بايد انگشتر را بيرون آورد.

سؤال  145 ـ شخصى فلج و زمين گير شده و نمى تواند غسل كند و ديگرى او را مى شويد وظيفه او براى غسل چيست؟

جواب:در فرض سؤال، ديگرى آب روى سر و گردن و طرف راست و چپ بدن او بريزد و آن شخص زمين گير و فلج نيّت غسل كند، كفايت مى كند.

سؤال  146 ـ شخصى به قصد غسل به حمام رفت، روز بعد شك كرد كه غسل كرده يا نه، وظيفه او چيست؟

جواب:نمازهايى را كه خوانده صحيح است ولى بايد براى نمازهاى بعد غسل كند.

سؤال  147 ـ شخصى چند غسل بر ذمه دارد و بايد غسل جنابت و حيض و مسّ ميت انجام دهد و نيز مى خواهد غسل جمعه هم انجام دهد آيا بايد به ترتيب و جدا جدا، نيّت و غسل كند يا فرقى نيست؟

جواب:فرقى نيست و مى تواند به نيت همه آنها يك غسل انجام دهد.

سؤال  148 ـ انسان در وسط غسل شك مى كند كه در اثناى غسل، بول خارج شده يا نه، وظيفه اش چيست؟

جواب:به شك خود اعتنا نكند.

سؤال  149 ـ غسل كردن، در حمام اداره دولتى چه حكمى دارد؟

جواب:چنانچه خلاف مقررات اداره مربوطه نباشد، مانعى ندارد.

سؤال  150 ـ اينجانب در اثر نادانى و غفلت، لوله آب و آب گرم كن و شير آب منزلم را از پول غصبى و حرام تهيه كردم، بفرماييد: وضو و غسل، از آنها چه حكمى دارد؟

جواب:در فرض سؤال كه آنها را با عين پول غصبى و حرام تهيه كرده ايد، فعل حرام مرتكب شده ايد و بايد هر چه زودتر رضايت صاحب پول را تحصيل كنيد و آنها را از غصبيت خارج كنيد، امّا با فرض اينكه آب لوله مباح است و غصبى نيست وضو و غسل باطل نيست، هر چند كه با باز و بسته كردن شير آب، مرتكب فعل حرام مى شويد.

سؤال  151 ـ براى اينكه انسان مبتلاى به وسواس و اسراف نشود، بفرماييد: براى وضو و غسل، چه مقدار آب مصرف كند؟

جواب:مستحب است آب وضو يك مدّ باشد و مدّ، صد و پنجاه و سه مثقال و نيم و يك نخود و نيم است [1] (حدود سه چهارم ليتر) و ظاهر اين است كه اين مقدار آب، براى كليّه مستحبات و واجبات وضو است، يعنى مستحب است با اين مقدار آب، اول دستها را تا مچ بشويند، بعد سه مرتبه آب در دهان بگردانند و سه مرتبه آب در بينى كنند، پس از آن با بقيه آب، صورت و دستها را از آرنج تا سر انگشتها بشويند و هر عضوى را هم بطور شاداب بشويند، و معلوم است كه اين مقدار آب شرعاً براى اين امور كفايت مى كند و نيازى به بيش از آن نيست.
براى غسل ترتيبى، مستحب است يك صاع آب كه ششصد و چهارده مثقال و يك چهارم مثقال است[2] (حدود سه ليتر) مصرف كنند و ظاهر اين است كه اين مقدار آب براى انجام كليه مستحبات غسل است، يعنى با اين مقدار آب اول سه مرتبه دستها را تا آرنج يا لااقلّ تا مچ بشويد و سه مرتبه آب در دهان و بينى بگرداند و بريزد و پس از آن با بقيه، غسل خود را انجام دهد. و در روايت صحيح از امام باقر(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با يك مدّ آب وضو مى گرفت و با يك صاع آب غسل مى كرد [3]بنابراين مصرف بيش از اين مقدار آب براى وضو و غسل، برخلاف سيره عملى پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) است و مكروه مى باشد و اگر به حدّ اسراف برسد حرام است، خصوصاً در مواقع كم آبى و جاهايى كه چه بسا مردم براى مصرف آب خوردن و ضرورى در مضيقه باشند، اعاذنا الله من الإسراف والوسوسة الشيطانى.


[1] رك: عروة الوثقى ذيل مسأله 45، افعال وضو.

[2] رك: عروة الوثقى، در مستحبات غسل جنابت.

[3] وسائل الشيعه، ج 1، ص 338 ـ عن ابى جعفر عليه السلام، قال: كان رسول الله صلى الله عليه و آله يتوضاء بمدّ و يغتسل بصاع.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -