دشمن كينه توز ديرين اسلام يعنى كفار مكه در صدد بودند بهر صورتى امكان دارد -جامعه نوپاى اسلامى را با شكست مواجه كنند - بدين جهت به جنگهايى دست زدند. پيامبراكرم (ص ) نيز براى دفاع دستور آمادگى مسلمانان را صادر فرمود. بنابراين در مدينه از آغاز گسترش اسلام جنگهايى اتفاق افتاده است كه به اختصار از آنها ياد مى كنيم . اين نكته را هم بايد به ياد داشت : كه جنگهايى كه رسول اكرم (ص ) شخصا در آن شركت فرموده است (غزوه ) و بقيه جنگهايى را كه درزمان پيامبر (ص ) واقع شده (سريه ) مى نامند.
غزوه بدر :
در سال دوم هجرت جنگ بدر پيش آمد. در اين جنگ نابرابر تعداد لشكر دشمن 950 نفربود با آمادگى رزمى ، امّا عده مسلمانان فقط 313 نفر بود. مسلمانان با نيروى ايمان وبا فداكارى كامل جنگيدند و در مدتى كوتاه دشمنان خود را شكست دادند. كفار با 70 كشته و 70 اسير و بر جاى گذاشتن غنائم جنگى بسيار فرار كردند و دشمن سرسخت اسلام ابوجهل نيز در اين جنگ كشته شد. اين پيروزى سرفصل پيروزيهاى ديگر شد.
جنگ احد
يك سال بعد از جنگ بدر، دشمنان اسلام با تجهيزاتى سه برابر جنگ بدر به قصدانتقام به سوى مدينه حركت كردند. پيامبر (ص ) با ياران مشورت كرد و درنتيجه قرارشد در كناره كوه احد صف آرايى كنند. در آغاز جنگ ، مسلمانان - با عده كم ولى با نيروى ايمان زياد - پيروز شدند، ولى بخاطر آنكه محافظان دره اى كه در پشت بود، سنگر رابه طمع غنيمت هاى جنگى ترك كردند، شكستى برلشكريان اسلام وارد شد و عده اى ازجمله حمزه عموى دلاور پيامبر (ص ) كشته شدند ولى بر اثر فداكاريهاى على (ع ) كه زخم بسيار برداشته بود و ديگردلاوران و شيوه تازه اى كه پيامبر در جنگ احد بكاربست ، ديگر بار مسلمانان گردآمدند و به تعقيب دشمن زبون شده پرداختند و سرانجام اين جنگ به پيروزى انجاميد.
غزوه خندق (يا احزاب )
جمعى از يهوديان از جمله قبيله (نبى نضير) در مدينه بسر مى بردند. پيامبر (ص ) درابتداى كار يا آنان پيمان دوستى و همكارى بست ولى اينان هميشه با نفاق و دورويى درصدد بودند كه ضربت خود را بر اسلام وارد كنند. پيامبر مكرم (ص ) با همه راءفت ورحمت در برابر نفاق و توطئه ، گذشت نمى فرمود و منافق را تنبيه مى كرد.
طايفه بنى نضير وقتى در مدينه نقش هاى خود را نقش بر آب ديدند با مشركان مكه و چندطايفه ديگر همدست شدند و در سال پنجم هجرت ، سپاه عظيمى كه شامل ده هزار نفر مرد شمشير زن بود به فرماندهى ابوسفيان به قصد ريشه كن كردن اسلام به مدينه حمله كردند. زمان آزمايش و فداكارى بود. مسلمانان با مشورت سلمان فارسى و پذيرش پيامبر مكرم (ص ) خندقى در اطراف مدينه كندند. دشمن به مدينه آمد.يكباره با خندقى وسيع روبرو شد. يهوديان (بنى قريظه ) مانند ديگر يهوديان بناى خيانت و نفاق گذاشتند. لحظه هاى سخت و بحرانى در پيش بود.
پيامبر مكرم (ص ) با طرحهاى جالب جنگى صفوف دشمن را آشفته ساخت . عمرو بن عبدود،سردار كم نظير مكه در جنگ تن به تن با على (ع ) كشته شد. با ضربتى كه از عبادت جن و انس بيشتر ارزش داشت ضربتى كارى و مؤ ثر. دشمن به وحشت افتاد. بدبينى بين مهاجمان و يهوديان كمى آذوقه - تند بادهاى شديد شبانه - خستگى زياد - همه و همه باعث شد كه پيروزى نصيب لشكر اسلام گردد و لشكريان كفر به سوى مكه فرار كنند.
جنگ خيبر
خيبر يا بهتر بگوييم وادى خيبر هفت دژ بود در سرزمين حاصلخيزى درشمال مدينه به فاصله سى و دو فرسنگ كه پناهگاه مهم يهوديان بود. يهوديان بيش ازاز پيش توطئه مى كردند و مزاحم مسلمانان بودند. پيامبر اسلام تصميم گرفت اين افرادمناطق را سر جاى خود بنشاند و شر آنها را دفع كند. بدين جهت دستور فرمود مسلمانانبراى فتح خيبر عازم آن ديار شوند. پس از تلاش و مقاومت بسيار اين سنگرها - يكى پساز ديگرى - فتح شد. پس از فتح دژهاى خيبر يهوديانى كه در قريه (فدك ) در 140كيلومترى مدينه مى زيستند - بدون جنگ و مقاومت تسليم شدند و سرپرستى پيامبر (ص )را بر خود پذيرفتند. برابر قوانين اسلام جاهايى كه بدون جنگ تسليم مى شوندمخصوص پيامبر است . اين قريه را رسول مكرم (ص ) به دخترش فاطمه زهرا (ع )بخشيد كه ماجراى غصب آن تا زمان عبدالعزيز در تاريخ ثبت است