انهار
انهار
مطالب خواندنی

هجرت به مدینه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

رسول اكرم (ص ) و همراهان روز دوشنبه 12 ماه ربيع الاول به (قبا) در دو فرسخى مدينه رسيدند. پيامبر (ص ) تا آخر هفته در آنجا توقف فرمود تا على (ع ) و همراهان برسند. مسجد قبا در اين محل يادگار آن روز بزرگ است .

ورود پيامبر و مسلمانان به مدينه ، فصل تازه اى در زندگى پيغمبر اكرم (ص ) و اسلام گشود. مانند كسى كه از يك محيط آلوده و خفقان آور به هواى آزاد و سالم پناه برد. بى جهت نيست كه هجرت در راه خدا و براى گسترش دين خدا برابر با جهاد است و اين همه عظمت دارد.

هجرت ، يعنى دست از همه علاقه هاى قبلى كشيدن و پا بر روى عادات و آداب كهنه نهادن وبه سوى زندگى نوين رفتن . رفتن شخصى ازجهل به سوى نور و دانايى ، هجرت است . رفتن از ناپاكى به سوى پاكى هجرت است .هجرت پيامبر (ص ) و مسلمانان از مكه (محيط اختناق و آلودگى و كينه )به سوى مدينه(شهر صفا و نصرت و برادرى ) و به سوى پى ريزى زندگى اجتماعى اسلامى ،نخستين گام بلند در پيروزى و گسترش اسلام وجهانى شدن آن بود. نظر به اهميت هجرت بود كه بعدها در زمان خليفه دوم به پيشنهاد على (ع ) اين سال مبداء تاريخ اسلام يعنى (هجرى ) شد.

وقتى پيامبر اكرم (ص ) آن همه استقبال و شادى و شادمانى را از مردم مدينه ديد، اولين كارى كه كرد اين بود كه ، طرح ساختن مسجدى را براى مسلمانان پى افكند. مسجد تنهامحلى براى خواندن نماز نبود. در مسجد تمام كارهاى قضائى و اجتماعى مربوط به مسلمانان انجام مى شد.

مسجد مركز تعليم و تربيت و اجتماعات اسلامى از هرقبيل بود. شعرا اشعار خود را در مسجد مى خواندند. مسلمانان در كنار هم و پيامبر اكرم (ص) در كنار آنها با عشق و علاقه به ساختن مسجد پرداختند. پيامبر اكرم (ص ) خود سنگ بردوش مى كشيد و مانند كارگر ساده اى كار مى كرد. اين مسجد همان است كه اكنون با عظمت برجاست و بعد از مسجدالحرام ، دومين مسجد جهان است .

پيامبر بين دو قبيله (اوس ) و (خزرج ) كه سالها جنگ بود، صلح و آشتى برقراركرد. بين (مهاجران ) و مردم مدينه كه مهاجران را در خانه هاى خود پذيرفته بودنديعنى (انصار) پيمان برادرى برقرار كرد. پيامبر، توحيد اسلامى و پيوند اعتقادى وبرادرى را جايگزين روابط قبيلگى كرد. با منشورى كه صادر فرمود در حقيقت (قانون اساسى ) جامعه اسلامى را در مدينه تدوين كرد و مردم مسلمان را در حقوق و حدود برابراعلام فرمود. طوايف يهود را كه در داخل و خارج مدينه بسر مى بردند امان داد.

بطور خلاصه ، پيامبر از مردمى كينه توز، بى خبر از قانون و نظام اجتماعى و گمراه ،جامعه اى متحد، برادر، بلند نظر و فداكار بوجود آورد. بتدريج ازسال دوم در برابر حملات دشمنان اسلام ، اقدامات رزمى و دفاعى صورت گرفت

على (ع ) پس از هجرت محمّد (ص ) ماءمور بود امانتهاى مردم را به آنها برگرداند، وزنان هاشمى از آن جمله : فاطمه دختر پيامبر (ص ) و مادر خود فاطمه دختر اسد ومسلمانانى كه تا آن روز موفق به هجرت نشده بودند همراه ببرد. على (ع ) با همراهان به راه افتاد. راهى پر خطر و سخت .

على (ع ) با پاهاى خون آلود و ورم كرده پس از سه روز به پيامبر اكرم (ص ) پيوست ومورد لطف خاص نبى اكرم (ص ) قرار گرفت . مردم مدينه با غريو و هلهله شادى - پس ازسه سال انتظار - از پيامبر خود استقبال كردند[1]


[1] -  چهارده اختر تابناک، احمد احمدی بیرجندی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -