انهار
انهار
مطالب خواندنی

بلوغ

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال:  خداوند در قرآن در جزء ۲۶ سوره الاحقاف آیه ۱۵ می فرماید : شما در چهل سالگی به بلوغ میرسید . آیا در اینجا بلوغ معنای دیگری می دهد؟

جواب: مقصود از « بلغ » در آیه مزبور بمعنای بلوغ تکلیفی نیست بلکه رسیدن به سن چهل است .

سؤال:  مراد از سن تمییز چه سنی است ؟

جواب: سنی است که بچه خوب و بد را بداند وا حتمال برود که نگاهش به بدن زن موجب تحریک شهوتش شود .

سؤال:  آیا سن تکلیف فقط به رسیدن به پانزده سالگی است ؟

جواب: یکی از علائم بلوغ این است که پس پانزده سالش (به سال قمری) کامل شود و یکی دیگر از علائم آن خروج منی یا روئیدن موی زبر در اطراف عورت است .

سؤال:  در مورد سن تکلیف دختران (شمسی)بیان بفرمائید ؟

جواب: از نه سال شمسی ۵/۹۷ روز کم کنید .

سؤال:  شرایط سنی برای روزه داری چیست ؟

جواب: بلوغ است که در دخترها نشانه آن تمام شدن نه سال قمری است و در پسرها یکی از سه چیز اول : روئیدن موی درشت در زیر شکم بالای عورت و همچنین در صورت و پشت لب .دوم: بیرون امدن منی . سوم : تمام شدن پانزده سال قمری .

سؤال:  ۱ـ آیا بر من که اکنون ۱۴ سال تمام دارم تکالیف شرعی واجب می باشد؟
۲ ـ آیا این موضوع که قبل از رسیدن به سن تکلیف گناه های انسان بخشیده می شود درست است؟

جواب: ۱ ـ اگر موی زبر بر زهار یا صورت بروید یا منی خارج شود پسر بالغ می شود و اگر این دو نشود با تمام کردن ۱۵ سال قمری بالغ می شود.
۲ ـ صحیح است ولی بعض از گناهها ضمان مالی دارد و آن ساقط نمی شود و بعضی از گناه ها آثار دیگری مانند حرمت ازدواج با بعضی افراد در پی دارد آنها هم ساقط نمی شود.

سؤال:  آیا دختران در سن نُه سالگی به سن تکلیف میرسند یا بستگی به درک و توانایی جسمی آنها دارد؟

جواب: بلوغ در دختران اتمام نُه سال قمری است.

سؤال:  نشانه های بلوغ در پسران چیست؟

جواب: اول: موی زبـر در صورت یا اطراف آلت. دوم: خروج منی. سوم: پانزده سال قمری.

سؤال:  لطفا شرائط بلوغ دختر را بفرمائید؟

جواب: بلوغ دختر این است که ۹ سال قمری وی کامل شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -