انهار
انهار
مطالب خواندنی

احكام لقطه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1 - اگر كسى مالى را پيدا كند و انجام وظيفه نكند و قصد هم نداشته باشد در آينده بوظيفه شرعى خود عمل نمايد و آن مال پيدا شده همراهش باشد و نماز بخواند آيا نمازش صحيح است يا نه؟

جواب: اگر مال را بردارد و قصد ايصال به صاحب آن و عمل بوظيفه شرعيه خود نداشته باشد غاصب و نماز با آن در حكم نماز با مغصوب است.
سؤال 2 - لقطه را پس از يأس از پيدا شدن صاحب آن مىتوان فروخت و قيمت آن را صرف تعمير يا بناى مسجد نمود بدون آن كه به فقير بدهد و فقير قبض و قبول كند سپس براى تعمير يا بناى مسجد بدهد يا نه؟

جواب: پس از تحقق شرط تملك يا صدقه يا بايد بعنوان صدقه به فقير بدهد و فقير قبض نمايد و چنانچه خواست صرف مسجد نمايد يا خودش تملك نمايد و بعد صرف مسجد كند.
سؤال 3 - اگر كسى لقطه را كه به زمين افتاده به ديگرى نشان بدهد و آن ديگرى او را بردارد بر نشان دهنده تعريف واجب مىشود يا بر آخذ.
جواب: در مورد سئوال بر آخذ يعنى كسى كه لقطه را برداشته وتحت يد خود در آورده تعريف واجب است. بلكه اگر امر كند به كسى كه آن شيئ را بردارد و با او بدهد و مأمور آن را براى خود بردارد بايد آخذ تعريف كند و بر آمر چيزى نيست و اگر در اين صورت آخذ برداشت و به آمر داد بنابر احتياط واجب به هر يك از آخذ و آمر تعريف واجب است در صورت ترك ديگرى.

سؤال 4 - اگر چيزى را به خيال آن كه مال خودش مىباشد برداشت و متوجه شد كه لقطه است حكمش چيست؟

جواب: حكم لقطه را دارد و بايد تعريف كند.
سؤال 5 - اگر چيزى را با پا و يا دست خود به كنارى بزند ولى آن را بر ندارد حكمش چيست؟

جواب: در مورد سئوال چنانچه آن چيز را بدون آن كه بردارد با دست يا با پا جا به جا كند حكم لقطه را ندارد ولى چون آن را جا به جا نموده است ضامن و اگر جا بجا نكند فقط بوسيله دست و يا پا حركت دهد تا مثلا آن را بشناسد ضمان نيز ندارد.
سؤال 6 - حدود دوازده سيزده سال پيش، يك دستبند طلا پيدا كردم و آن را براى خودم برداشتم وقتى خواستم بفروشم در طلا فروشى مبلغ شصت تومان از من مىخواستند بخرند ولى من نفروختم بعد از چند وقت، با مقدارى از طلاهاى خودم آن را دادم و سه النگو خريدم مدتى اين النگوها در دستم بود وقتى كه جنگ شروع شد، يكى از اين سه النگو را در راه خدا، براى كمك به جنگ زده‌ها دادم، حالا دو النگوى ديگر دارم كه نمىدانم چكار كنم، در ضمن بعد از مدتى كه از پيدا كردن آن طلا گذشته بود مبلغ هفتاد تومان بعنوان صدقه از طرف صاحب آن طلا به فقير دادم خواهش مىكنم مرا راهنمائى كنيد حالا اين دو النگوئى كه دارم چكار بايد بكنم تا حلال شود؟

جواب: در فرض سئوال، بايستى در محلى كه دستبند پيدا شده تا يك سال اعلان مىشد و فعلا هم اگر احتمال پيدا شدن صاحب آن را مىدهيد بايد تا يك سال اعلان كنيد و چنانچه از پيدا شدن صاحبش مأيوس باشيد بايد قيمت فعلى آن را از طرف صاحبش به فقير غير سيد صدقه بدهيد و دادن به جبهه، مبرء ذمه شما از قيمت آن نيست.
سؤال 7 - يك حلب روغن، در ماشين، جا مانده و خوف فساد روغن مذكور هست خواهشمندم وظيفه صاحب ماشين، در قبال روغن مرقوم را بيان فرمائيد. توضيح اين كه خود صاحب روغن گفته بود كه روغن را هر كيلوئى يكصد و پنج تومان خريده است.
جواب: در فرض سئوال، در گاراژى كه از آنجا حركت كرده، تا منتهاى مسير، تا يك سال بايد اعلان كند و چنانچه بخواهد تا يك سال نگاهدارد، فاسد مىشود مىتواند آن را بفروشد به قيمت روز و پول آن را نگاهدارد تا از پيدا شدن صاحب آن، مأيوس شود و بعد از يأس چنانچه روغن را نفروخته، خود آن را و اگر فروخته پول آن را بايد به فقير غير سيد بدهد.
سؤال 8 - از شخصى، مقدار پولى را ربوده‌اند او هم در مقابل، ساعت دزد را برداشته و دزد فرار كرده، وظيفه شخص نامبرده نسبت به اين ساعت چيست، آيا مىتواند تقاصا آن را بردارد، توضيحا اين كه ساعت را در حالى كه روى دست دزد بوده برداشته است.
جواب: در فرض سئوال، اگر ساعت مال كسى باشد كه پول را سرقت كرده و قيمت آن از پولى كه برده بيشتر نباشد و او را نمىشناسد يا با شناسائى نيز نمىتواند پول خود را از او بگيرد، با اذن حاكم شرع، مىتواند بعنوان تقاص و بدل پول خود، آن را تملك كند و اما اگر قيمت ساعت، بيشتر از پول سرقت شده باشد زيادى را با امكان، به صاحب آن برگرداند و اگر دسترسى ندارد و از رساندن به صاحب آن مأيوس است با اذن حاكم شرعى، بابت مظالم به فقير غير سيد بدهد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -