انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسائل متفرقه ارث

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: :پدرم چند سال قبل براى حج نام نويسى كرد. ولى قبل از رسيدن نوبت او فوت كرد و قيد كرده كه فرزند بزرگ او به جاى او به حج برود و من كه فرزند بزرگ او بودم با مخارج خود به حج رفتم، آيا مى توانم مقدارى را كه خرج كرده ام از مال او قبل از تقسيم بردارم؟

جواب:در فرض سؤال، اگر حج در ذمه پدر شما مستقر بوده است، يعنى خودش سابقاً مى توانسته مشرف شود و مسامحه كرده تا فوت كرده است. در اين صورت مخارج حج او از اصل تركه برداشت مى شود. و بقيه هرچه ماند بين تمام ورثه كما فرض الله تقسيم مى شود. و اگر مستقر نبوده ولى وصيت به حج كرده است، در اين صورت مخارج حج از ثلث تركه برداشت مى شود. پس اگر ثلث اموال به مقدار حج بوده، ورثه حق مخالفت ندارند. و پس از برداشت مخارج حج طبق معمول و متعارف بقيه اموال بين همه ورثه كما فرض الله تقسيم مى شود. و اگر ثلث اموال به قدر حج بلدى نبوده، باز در صورتى كه ورثه اجازه برداشت مخارج حج بلدى را داده باشند، فعلا نمى توانند از سهم الارث شما كم كنند. ولى اگر اجازه نداده اند و شما به ميل خود و از پول شخصى خود خرج كرده ايد فعلا نمى توانيد مخارج زايد بر ثلث را از اموال برداريد. و در اين فرض حق با برادرها مى شود.

سؤال: بيست و يك سال پيش پدرم كه 12 وارث كوچك و بزرگ داشته فوت كرد و شش هزار تومان كل ثروتش بود كه چهار هزار تومان او خرج كفن و دفن او شد. و مابقى را كه دو هزار تومان بود، همان سال اوّل خرج چهار وارث تحت تكفل خود كردم. و زندگى بعدى آنها را خودم تأمين كردم. حالا اينها از من تقاضاى ارث پدرى مى كنند، آيا من بدهكار هستم؟ و اگر هستم همان شش هزار تومان را يا بيشتر؟

جواب:در صورتى كه ماترك پدرى با موافقت ورثه خرج شده باشد، حق ارث ندارند. در غيراين صورت همان شش هزار تومان بايد بين همه تقسيم مى شود.

سؤال: ميّت ضمان مالى به ذمه اش باشد، آيا ديون از اصل تركه پرداخت

مى گردد؟ و يا صبر كنند تا بچه هاى صغير بالغ گردند؟ و يا ولىّ آنها ضامن است؟

جواب:چنانچه وصى معين نكرده باشد، حاكم شرع يا نماينده او ديون را از اصل تركه مى پردازد.

سؤال: مادر ما چند سال زودتر از پدرمان فوت كرده است. مقدارى طلا داشته كه نزد پدرمان بوده است كه نمى دانيم خودش خريده يا پدرمان برايش خريده است. و پدرمان بعد از ازدواج مجدد، فعلا از دنيا رفته است حكم تقسيم طلاها چگونه است؟

جواب:ربع طلا از مادر به پدرتان، و از پدر به ورثه او كه از جمله زن دوم است مى رسد. و سه ربع ديگر طلا به شما و خواهر و برادر شما تعلق مى گيرد.

سؤال: خانمى فوت كرده، و مقدارى اثاثيه و هدايايى كه اقوام و فاميل به آنها داده اند باقيمانده است، لطفاً بفرماييد چه چيزهايى ارث خانم محسوب مى شود؟ و چه چيزهايى متعلق به شوهر وى مى باشد؟

جواب:جهيزيّه كه پدر به دخترش داده ظاهراً تمليك دختر شده، و ارث او مى شود. و هدايايى كه معلوم است زنانه است، مثل طلا و لباس زنانه هم مال زن و ارث مى شود. و هداياى مردانه هم مال شوهر است. و هدايايى كه براى زندگى مشترك استفاده مى كنند نصف مى شود، نصف آن متعلق به شوهر است و نصف ديگر آن ارث مى شود. و هدايايى هم كه معلوم نيست از كدام دسته است، مصالحه كنند.

سؤال: مادر مقدارى آب داشته است كه چند سهم آن دست يكى از فرزندانش بوده است و بعد از وفات مادر هم به همين صورت بوده است. فعلا كه قصد تقسيم دارند فرزند مزبور ادعاى حق دسترنج چند ساله را مى كند، آيا دسترنج حق او است؟

جواب:اگر حفظ و نگهدارى آب و مجراى آن هزينه اى براى اين فرزند نداشته، و مادر هم نگفته مبلغى بعنوان دسترنج به او بدهيد، او حق مطالبه دسترنج ندارد، و اگر اختلافى وجود دارد به دادگاه مراجعه شود، تا حل و فصل گردد.

سؤال: مادر اينجانب 45 سال قبل در ازدواج اول خود در شهرستان ديگرى داراى

فرزندى شده است كه فعلا برادر من مى باشد. ولى در شناسنامه او قيد نشده است. حال چگونه مى توانم برادرى خود را ثابت كنم؟ و اگر او قبول نكرد، من چه وظيفه اى دارم؟

جواب:نسبت با دو شاهد عادل يا شهرت اگر مفيد علم و يا اطمينان باشد ثابت مى شود. و او بايد سخن شما را در صورت داشتن دو شاهد عادل قبول كند و اگر متقاعد نشد، مشكل شرعى خاصى ايجاد نمى كند. البته شما بايد به وظايف برادرى عمل كنيد.

سؤال: اگر كارمند دولت غير اسلامى بميرد، و دولت بعنوان حقوق بازنشستگى مبلغى را به خانواده او بدهد، آيا آن هم ميراث خواهد بود؟ و اگر در زندگانى ميّت از حقوق ماهيانه او اين مبلغ كسر نشده باشد، آيا بين وراث تقسيم مى شود؟

جواب:اگر دولت مزبور مقررات خاصى دارد، طبق همان عمل شود. والاّ اگر براى ميت مى دهند، مانند ديه كما فرض الله تقسيم شود.

سؤال: ارث بچه اى كه در كودكى بعد از پدر بميرد، چگونه حساب مى گردد؟ و همچنين فوت بعد از مادر؟

جواب:ارثى كه از پدر يا مادر به او رسيده، به وارث آن بچه خواهد رسيد.

سؤال: اينجانب هشت سال پيش به علت اختلاف خانوادگى همسرم را طلاق دادم، و بنا شد مهريه و جهيزيه را بدهم. ولى مراجعه نكرد، تا در اثر تصادف فوت كرد. وظيفه من چيست؟

جواب:لازم است مهريّه و جهيزيّه را به وارث يا وارثهاى او بدهيد. اعم از فرزندان و پدر و مادر او. اگر داراى پدر و يا مادر و يا هردو باشد.

سؤال: خواهرم كه حق ارث پدرى از من طلبكار بود موقع احتضار با حضور فرزندانش به اينجانب بخشيد. حالا اگر اولاد او ادعاى حق كنند، چه بايد كرد؟

جواب:از خصوصيّت مورد سؤال اطلاع ندارم. اگر واقعاً خواهر حق خود را با شرايط مربوط به بخشش به شما بخشيده، متعلق به شما است. و اگر مورد اختلاف است احتياج به مرافعه شرعيه دارد.

سؤال: زنى كه شوهرش فوت شده، و ورثه او عبارت از دو فرزند صغير و پدر و مادرش مى باشند. و هدايايى است كه از طرف بستگان زوجه در موقع ازدواج برده شده، آيا اين هدايا به زوجه تعلق دارد يا خير؟

جواب:هدايايى كه به حساب زوجه و براى او آورده اند، به زوجه تعلّق دارد. جزء تركه شوهر محسوب نمى شود.

سؤال: در مورد امتياز آب و برق و تلفن و گاز و غير ذلك حكم چگونه است، منقول است يا غير منقول؟

جواب:در مورد سؤال احوط مصالحه است.

سؤال: زنى فوت كرده مهريه و جهيزيه ماترك اوست. ورثه او عبارتند از شوهر و پدر و مادر و يك دختر. چگونه ماترك را تقسيم كنند؟

جواب:در فرض، سؤال شوهر ربع و ابوين هريك، يك ششم ارث مى برند و باقى متعلّق به دختر است. يعنى اموال متوفى در فرض سؤال به 12 قسمت تقسيم مى شود و سه قسمت به شوهر و پدر و مادر هر يك دو قسمت مى رسد و پنج قسمت باقيمانده سهم دختر مى شود.

سؤال: زمين مزروعى و باغ و اشجار چگونه به ارث مى رسند؟ و سهميّه پسر و دختر و همسر چگونه است؟

جواب:زوجه از زمين ارث نمى برد ولى از قيمت اشجار و زراعت موجود در زمين هنگام فوت ارث مى برد. و فرزندان كما فرض الله پسر دو برابر دختر ارث مى برد. چه در زمين و باغ و چه در منقولات.

سؤال: شخصى فوت مى كند كه چيزى ندارد. و وارثى هم ندارد مگر همسرش. ولى مقدارى قرض دارد، و همچنين مهر زنش را نپرداخته است. اين شخص سهم الارث پدرى دارد كه هنوز تقسيم نشده است و حدود چهارصد تومان مى شود كه مادرش با رضايت بقيه وارثين در خانه موروثى پدرى ساكن است، آيا مى شود خانه را از مادر گرفته و تقسيم كرده و دين و مهر زوجه متوفى را پرداخت؟

جواب:بلى، سهم الارث پدرى متوفى كه چهارصد تومان است لازم است فوراً به طلبكار و زوجه نسبت به سهم هريك تقسيم شود. و در صورت مطالبه تأخير جايز نيست.

سؤال: در 25 سال پيش پسر بزرگ خانواده مبلغ 000/20 تومان جهت تكميل ساختمانى كه 000/150 تومان ارزش داشت، پرداخته است. فعلا اين شخص علاوه بر سهم الارث خود از خانه، نسبت به آن بيست هزار تومان چه سهمى دارد؟

جواب:پسر بزرگ چنانچه مبلغ مزبور را به عنوان قرض پرداخته باشد، تنها همان مقدار را يعنى 000/20 تومان را علاوه بر سهم الارث خود استحقاق دارد. ولى اگر رايگان داده است نسبت به آن هيچ حقى ندارد. و اگر به عنوان شراكت داده باشد، علاوه بر سهم الارث خود، به نسبت پولى كه آن روز داده از عين ساختمان حق دارد.

سؤال: پدرى در زمان حيات و سلامت كامل، منزل مسكونى خود را به نام كوچكترين دختر خود كه صغير هم بوده كرد. و فعلا پدر و مادر فوت كرده اند. و در وصيت نامه اشاره اى به منزل نشده، تكليف چيست؟

جواب:منزل اختصاص به دختر دارد. و ساير ورثه سهمى در آن ندارند.

سؤال: كسى كه از دنيا رفته و داراى فرزندان صغير است، آيا رفتن به خانه آنها براى فاتحه خوانى و تصرفات متعارف در آن اشكال دارد؟

جواب:اگر رفت و آمد به صلاح ايتام باشد، مانعى ندارد.

سؤال: آيا برادران پدر و مادرى مى توانند خواهران را از ارث پدر، اعم از منقول و غير منقول مانند جنگل و زمين كشاورزى منع كنند؟

جواب:برادر و خواهر در يك طبقه وارثند. و هيچكدام نمى توانند ديگرى را محروم كند.

سؤال: شخصى خانه خود را فروخته تا بدهيهاى خود را بدهد و خانه كوچكترى بخرد.

خانه كوچكترى را قولنامه كرده است. ولى چون مشترى خانه اوّل به تعهدات خود عمل نكرده است و قسط دوم خانه را نداده است، فروشنده نتوانسته به تعهد خود نسبت به خانه دوم عمل كند. لذا فروشنده خانه دوم، معامله را فسخ مى كند. و در اين بين فرد مى ميرد، با توجه به فرزندان صغير ميت، آيا معامله اوّل فسخ مى باشد يا خير؟

جواب:معامله اوّل خودبخود فسخ نمى شود. بلكه لازم است مشترى به تعهدات خود عمل كند و در صورتى كه عمل نكرد، وارث مى تواند معامله را فسخ كند. كه در اين صورت خانه به وارث انتقال پيدا مى كند. و پولى را كه مشترى داده بايد پس بدهند.

سؤال: شخصى با سه فرزند كبير خود با هم كار مى كردند و مال زيادى تحصيل كرده اند. حالا پدرشان فوت كرده و شراكت ايشان معلوم نيست. نه هركدام سرمايه معلومى داشتند و نه قرارى گذاشته اند. فقط با هم كار مى كردند و با هم خرج مى كردند. حالا به چه قسمى اموال را قسمت مى كنند؟ اگر شريك بودند سهم هركدام چقدر است و اگر شركت باطل است باز هم براى هركدام چقدر تعيين كنند؟

جواب:از قضيّه شخصيه اطلاع ندارم. بطور كلّى اگر همه فرزندان براى پدر خود كارگر بوده اند و مخارج آنها را پدر مى داده و حسابى بين آنها نبوده، چنانكه ظاهر حال اين است، اموال باقيمانده بعد از پدر بايد بين ورثه پدر كما فرض الله تقسيم شود. و اگر مدّعى شركت هستند بايد شرعاً ثابت كنند.

سؤال: :زنى كه در موقع زاييدن فوت كند، و بچّه او هم بميرد، و آن زن پدر و مادر داشته باشد، ماترك آن زن تمامى به شوهرش مى رسد، يا به پدر و مادر؟ و مهريه آن زن هم به پدر و مادرش مى رسد يا خير؟ و شوهر مى تواند از اثاثيه او بفروشد و قرض او را بدهد يا نه؟

جواب:در فرض مسأله ابتداءً قروض از اصل تركه خارج مى شود. و اگر طفل زنده به دنيا آمده و بعد از مادرش مرده يا زن بچه ديگرى داشته باشد شوهر چهار يك تركه را از مهر و غيره طلب دارد. و پدر و مادر هريك شش يك مى برند و بقيّه مال اولاد است. و پس از مردن او سهم او به پدرش مى رسد. و اگر طفل مرده به دنيا آمده و اين زن غير او اولاد نداشته باشد ـ نه از اين شوهر و نه از شوهر ديگر ـ

نصف تركه مال زوج و ثلث تركه مال مادر است و بقيه مال پدر، اگر مادر حاجب نداشته باشد. و اگر مادر حاجب داشته باشد، سدس تركه مال مادر است و بقيه مال پدر. و حاجب عبارت از دو برادر يا چهار خواهر و يا يك برادر و دو خواهر ابى يا ابوينى ميّت است.

سؤال: شخصى با زنى ازدواج كرده است. بعد از مدتى زن مذكوره به تحريك مادرش سبب قتل شوهر خود را فراهم كرده است. يعنى با حيله و تزوير شوهر خود را به مكانى كه قاتل در آنجا بوده است برده، ولى خود زن در قتل شوهر شركت نكرده، آيا اين زن از شوهر مقتول خود ارث و مهريه مى برد يا خير؟

جواب:در فرض مسأله كه مباشر اقوى از سبب، است زن از شوهر ارث و مهريه مى برد. هرچند تقصير كرده و گناهكار است، و به عقاب اخروى گرفتار است.

سؤال: آيا مجرد اطلاع و رضايت شوهر از سقط جنين كه توسط همسر او انجام شده، مانع ارث بردن شوهر از ديه سقط جنين مى باشد يا نه؟ بلكه بايد به نحوى هرچند به شكل دستور يا ترغيب و تشويق همسر در انجام سقط دخالت داشته باشد؟ و يا غير مباشر، محروم از ارث بردن از ديه نمى شود؟

جواب:مجرد اطلاع و رضايت، موجب محروميّت از ارث نيست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -