انهار
انهار
مطالب خواندنی

مستحبات دفن میّت (مرجع تقلید آیةالله خامنه ای)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال چه چیزی مستحب است که همراه مرده درون خاک بگذاریم
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله)
جواب از روایات و استفاده می شود دفن برخی از چیز ها با میت موجب کم شدن عذاب و فشار قبر است:
1. تربت امام حسین:
سيد بن‌ طاووس‌ در «فلاح‌ السائل‌»به‌ اين‌ موضوع‌ تصريح‌ فرموده‌ و مي‌گويد: «ويجعل‌ معه‌ شيئا من‌ تربة‌ الحسين ‌(علیه السلام) فقد روي‌ انه‌ امان‌ و المنزل‌ مهول‌ يحتاج‌ الي‌التوصل‌ والسلامه‌ منه‌ بغايه‌ الامكان‌» و با ميت‌ مقداري‌ از تربت‌ حسين‌(علیه السلام) قرار داده‌مي‌شود. روايت‌ شده‌ است‌ كه‌ آن‌ امان‌ است‌ و منزل‌ (قبر) ترسناك‌ است‌ كه‌ محتاج‌ رهايي ‌و سلامت‌ از آن‌ به‌ حد امكان‌ است‌.
رواياتي‌ نيز در اين‌ زمينه‌ وارد شده‌ است‌؛ از جمله‌ روايت‌ جعفر بن‌ عيسي‌ ازحضرت‌ ابا الحسن‌(علیه السلام)،امام رضا (علیه السلام) است‌ كه‌ مي‌فرمايد: «ما علي‌ احدكم‌ اذا دفن‌ الميت‌ و وسده‌بالتراب‌ ان‌ يضع‌ مقابل‌ و جهه‌ لبنة‌ من‌ طين‌ الحسين‌(علیه السلام) ولايضعها تحت‌ رأسه‌؛ بر احدي‌از شما چه‌ اشكال‌ دارد وقتي‌ ميت‌ را دفن‌ كرد و با خاك‌ او را پوشاند در مقابل‌ صورتش‌آجري‌ از تربت‌ حسين‌ را بگذارد؟! و آن‌ را زير سرش‌ قرار دهد؟؟»
شيخ‌ عباس‌ قمي‌ نيز مي‌فرمايد: «... فوايد تربت‌ شريفه‌ آن‌ حضرت‌ بسيار است‌ ازجمله‌ آن‌ كه‌ مستحب‌ است‌ با ميت‌ در قبر گذاشتن‌ و كفن‌ را با آن‌ نوشتن‌ و سجده‌ كردن‌ برآن‌ و...»
در باب آداب کفن و دفن در کتاب شریف وسایل الشیعه داستانی آمده که مختصراً به این شرح است:
در زمان امام صادق (علیه السلام) زنی مرتکب عمل زنا شد و از آن بچه دار شد بعد از به دنیا آوردن برای رسوا نشدن در میان قوم بچه را سوزاند . پس از چند روزی مرد هر چه او را به خاک می سپردند خاک او را قبول نمی کرد ( او را پس میزد) امام صادق (علیه السلام) دستور دادند که درون قبر او مقداری تربت کربلا بریزند این کار را کردند قبر آن زن را قبر او را در بر گرفت.
2. کفن کردن میت با لباس احرام که با آن طواف کرده و لباس نمازش.
3. قرار دادن جریدتین خضراوین (دو تکه چوب تازه سبز) همراه میت.
4. نوشتن اسم میت بر کفن و این جمله که «انه یشهد ان لا اله الا الله».
5. نوشتن قرآن بخشی یا همه آن بر کفن با تربت امام حسین (علیه السلام).
7. داشتن پارچه ای مخصوص برای پاک کردن اشک های عزای حسینی و نگاهداری آن به عنوان تبرک و همراهی در قبر سابقه دیرینه ای بین عزاداران دارد.
در بین علما این کار شهرت فراوانی دارد که در زیر به دو نمونه از آن اشاره می کنیم:
الف - فقیه مقدس، میرزاى تبریزى (قدس سرّه(مقید بودند که دستمال سیاهى را که مخصوص گریه بر اهل بیت )علیهم السّلام) بود، در روضه ها با خود حمل کنند و به ندرت این کار را فراموش مى کردند.
ایشان مقید بودند که اشک خود را با آن دستمال سیاه پاک کنند و همیشه مى فرمودند: «من این دستمال ها را براى قبرم مى خواهم و وصیت کرده ام که دستمال ها را در قبر من جاى دهند تا امانى باشد براى قبر و قیامت
بعد از فوت مرحوم تبریزی (ره)، فرزندانشان دستمال ها را قبل از کفن کردن، هر چه جستجو کردند پیدا نکردن تا آن که نوبت به کفن کردن مرحوم میرزا (ره) رسید. همین که کفن را باز کردند، ناگهان مشاهده شد دستمال ها در کفن است و معلوم شد که مرحوم میرزا (ره) قبل از رفتن به بیمارستان (که آخرین بستری ایشان بود و در همان بیمارستان از دنیا رفتند) دستمال ها را در کفن خود قرار داده اند.
ب - دستمال اشک مرحوم آیت الله سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی (ره)
مرحوم آیت الله مرعشی نجفی (ره) نیز در فرازی از وصیتنامه ی شریف خود می گویند:
«سفارش می کنم دستمالی را که اشک های زیادی در رثای جدّم حسین مظلوم (علیه السّلام) و اهل بیت مکرّم او ریخته و صورت خود را با آن پاک می کردم بر روی سینه در کفنم بگذارید. یاحقّ.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -