انهار
انهار
مطالب خواندنی

آغاز غزوه حمراء الاسد (3 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
يك روز پس از بازگشت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) و يارانش از جنگ «احد» به مدينه منوره، رسول خدا صلی الله علیه و آله به يارانش دستور داد، آن‌هايي كه در غزوه احد حاضر بودند، لباس رزم بپوشند و آماده حركت براي غزوه ديگر باشند.
با شكست سنگين مسلمانان در جنگ احد، بدست كفار و مشركان قريش، احتمال جرئت و جسارت ساير دشمنان اسلام و شبيخون آنان به مدينه، فراوان بود و همين امر روحيه مسلمانان را تضعيف و روحيه دشمنان را تقويت كرده بود. ولي پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله با كارداني و دورانديشي ذاتي و خدادادي خويش، درصدد پيشگيري از تهاجم‌هاي احتمالي دشمن برآمد.
با اين كه بسياري از مسلمانان مبارز و ياران پيامبر صلی الله علیه و آله و خود آن حضرت در جنگ احد، آسيب‌هاي زيادي ديده و به شدت زخمي و افتاده و تازه به مداواي زخم‌هاي خويش پرداخته بودند، پيامبر صلی الله علیه و آله، آنان را به نبرد ديگري فراخواند و دستور داد تنها آن‌هايي كه در احد شركت داشتند، در اين نبرد حاضر شوند و از پذيرفتن ساير مسلمانان و همپيمانان آن‌ها خودداري كرد.
آن حضرت، سپاه خويش را آماده و تجهيز و به تعقيب مشركان مكه پرداخت، تا آنان را بيابد و انتقام نبرد احد را از آنان بگيرد. پيامبر صلی الله علیه و آله تا سرزمين "حمراء الاسد" پيش رفت، ولي به مشركان دست نيافت و خبر تعقيب پيامبر صلی الله علیه و آله به اطلاع آنان رسيد و از شدت ترس و رعب انتقام مسلمانان، بر رفتن خود شتاب كرده و هر چه سريع‌تر از مدينه دور شده و به مكه معظمه بازگشتند.
پيامبر صلی الله علیه و آله بدون دستيابي به دشمن، به مدينه مراجعه نمود، ولي به هدف مورد نظرش رسيده بود و آن عبارت بود از ايجاد رعب و وحشت در ميان مشركان قريش و تقويت روحيه رزمندگان مسلمان و توجه و تنبه به ساير دشمنان اسلام.[۱]
به گفته واقدي، اين غزوه از هشتم شوال، در سي و دومين ماه حضور پيامبر صلی الله علیه و آله در مدينه، آغاز شد و رفت و بازگشت آن حضرت به مدت پنج روز به درازا كشيد.[۲] ولي، ابن حبيب بغدادي، تاريخ آغاز غزوه "حمراء الاسد" را شانزدهم شوال، ذكر كرده است.[۳]

1- المغازي (واقدي)، ج 1، ص 334.
2- همان.
3- المحبر (محمد بن حبيب بغدادي)، ص 113.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -