انهار
انهار
مطالب خواندنی

هلاكت معاويه بن ابي سفيان بنابر روایتی(60 هجری قمری)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

معاويه بن ابي‌سفيان (صخر) بن حرب بن اميه، بيست و شش و يا بيست و دو سال پيش از هجرت نبوي در مكه معظمه و در خانه پدرش ابوسفيان و يا خانه عتبه بن ربيعه از زني انتقام‌جو و عقده‌گشا به نام "هند بنت عتبه"، معروف به هند جگرخوار زاييده شد.

خانواده ابوسفيان در دشمني با پيامبر صلی الله علیه و آله و انكار دين مبين اسلام و راه‌اندازي جنگ‌هاي گوناگون بر ضد مسلمانان و ايجاد فتنه و فساد و كشتار معروف مي‌باشند. به ويژه كردار زشت هند، مادر معاويه در مثله كردن بدن غرقه به خون حضرت حمزه سيدالشهداء و بيرون آوردن جگر وي و خوردن آن بيش از همه، آنان را رسوا و در نزد همگان بي‌مقدار نمود.

به هر روي، معاويه در زمان عمر بن خطاب به حكومت شام دست يافت و در عصر عثمان بن عفان بر اقتدار خويش افزود و پس از كشته شدن عثمان و انتخاب حضرت علي علیه‌السلام به خلافت اسلامي از پيروي خليفه منتخب مسلمانان سرباز زد و پرچم مخالفت برگرفت و با تمام توان خويش به مبارزه برخاست و جنگ بزرگ صفين را پي‌ريزي كرد و پس از شهادت حضرت علي علیه‌السلام با خلافت مقبول امام حسن علیه‌السلام نيز به مبارزه همه جانبه پرداخت و سرانجام آن حضرت را با صلح تحميلي از قدرت كنار زد و يكه‌تاز ميدان شد و از آن زمان به مدت بيست سال خلافت مسلمانان را بر عهده داشت.

در اين مدت جنايات فراواني مرتكب گرديد و قتل و كشتار زيادي به عمل آورد. سرانجام در 86 و يا 82 سالگي در دمشق وفات يافت و در همين شهر دفن گرديد. مورخان، تاريخ وفاتش را ماه رجب سال 60 قمري مي‌دانند وليكن در روز وفاتش اختلاف دارند. برخي چهارم، برخي پانزدهم و برخي بيست و دوم اين ماه را روز وفاتش مي‌دانند. وليكن روز پانزدهم رجب به روز وفات وي معروف شده است.[۱]


1-  وقايع الايام (شیخ عباس قمی)، ص 309؛ تاريخ خليفه بن خياط (عصفري)، ص 171؛ الثقات (ابن حبان)، ج 2، ص 305.

منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -