انهار
انهار
مطالب خواندنی

شهادت آية‏اللَّه «شيخ فضل‏ اللَّه نوري» (1288 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
شهادت آيت ‏اللَّه "شيخ فضل‏ اللَّه نوري" به دست ايادي وابسته به استعمار در تهران (1288 ش)شهادت آيت ‏اللَّه "شيخ فضل‏ اللَّه نوري" به دست ايادي وابسته به استعمار در تهران (1288 ش)
حاج شيخ فضل اللَّه كجوري معروف به نوري فرزند ملاعباس در سوم دي ماه 1223 شمسي برابر با دوم ذيحجه 1259 قمري متولد گرديد. پس از تحصيلات مقدماتي، به عراق رفت و از محضر درس ميرزاي بزرگ شيرازي و ميرزا حبيب اللَّه رشتي استفاده كرد. شيخ فضل‏اللَّه در طي ساليان متمادي حضور در درس استادان زمان، به مجتهدي برجسته و فقيهي نامدار تبديل شد و پس از چندي در سال 1264 ق با اشاره ميرزاي شيرازي براي هدايت و پيشوايي جامعه ايران، راهي تهران گرديد. وي در تهران به اقامه جماعت و تاليف و تدريس علوم اسلامي و حوزوي پرداخت و بر اثر مهارت در فقه و اصول و ساير علوم اسلامي به زودي مورد استقبال طلاب و روحانيون قرار گرفت. در اين ميان فضلاي برجسته‏اي تربيت يافتند كه حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي، حاج آقا حسين قمي، ميرزا ابوالقاسم كبير قمي، علامه محمد قزويني و... از آن جمله‏اند. او در كنار فعاليت‏هاي علمي، به فعاليت‏هاي سياسي هم مي‏پرداخت و به شدت با تز جدايي دين از سياست مخالفت ورزيد. شيخ در اوايل مشروطيت از پيشگامان و مجاهدان اين نهضت بود و دوشادوش سيدعبداللَّه بهبهاني و سيدمحمد طباطبايي به مبارزه پرداخت. شيخ فضل‏اللَّه نوري در جريان تدوين قانون اساسي پيشنهادهايي به مجلس داد. ذكر مذهب جعفري به عنوان مذهب رسمي كشور و اصل نظارت فقها بر قوانين مجلس شوراي ملي از جمله اين پيشنهادها بود گر چه مورد مخالفت نمايندگان قرار گرفت ولي از هوشياري و شمِّ سياسي او حكايت داشت. وليكن پس از چندي پي برد كه دست‏هاي پليد و پنهاني به قصد پايمال كردن خون‏هاي ريخته شده در راه اين نهضت پيدا شدند و مشروطه را نه به معناي حكومتي كه مشروط به رعايت حدود و قوانين الهي باشد، بلكه به معناي رژيمي كه مردم در مقابل آن مشروط به سكوت باشند و قوانين غربي در آن به اجرا درآيد مي‏خواهند. لذا مخالفت خويش را از مشروطه غيرمشروعه اعلام كرد و به تمام بلاد و ولايات تلگراف زد و مشروطه را حرام دانست. سرانجام جناح مقابل در يك دادگاه به ظاهر ملي او را محكوم به اعدام كردند. ايشان در برابر دعوت سفارت روس براي پناهندگي هرگز زير بار اين ذلت نرفت و شهادت در راه خدا را پذيرا شد. سرانجام شيخ فضل اللَّه نوري را كه خود از بنيانگذاران نهضت مشروطه در ايران بود، در 11 مرداد 1288 شمسي برابر با سيزدهم رجب 1327 ق، مصادف با سالروز ولادت امام علي(ع) به چوبه دار كشيده و در ميدان توپخانه تهران به شهادت رساندند. پيكر شيخ در ابتدا پس از اهانت‏هاي فراواني كه به آن روا داشتند، توسط خانواده و دوستان در محل امني در تهران مدفون شد، اما پس از گذشت 18 ماه، جنازه شيخ را به طور مخفيانه و در حالي كه هنوز سالم و تازه بود به قم منتقل كردند و در يكي از حجره ‏هاي شمالي صحن حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاك سپردند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -