انهار
انهار
مطالب خواندنی

6ـ ناسيه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مسأله 499- ناسیه یعنی زنی که عادت خود را1 فراموش کرده است2 اگر بیشتر از ده روز خون ببیند باید روزهایی که خون او نشانه حیض را دارد3 تا ده روز، حیض قرار دهد و بقیّه را استحاضه قرار دهد و اگر نتواند حیض را به واسطه نشانه های آن تشخیص دهد4، بنابر احتیاط واجب باید هفت روز اول را حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد5.
1- بهجت: وقت و عدد عادت خود را ...
2- جوادی آملی: ناسيه ـ يعنی خانمی كه عادت خود را فراموش كرده است ـ اگر كمتر از ده روز خون ببيند، همه‌اش حيض است...
3- گلپایگانی، صافی: حیض قرار دهد. و اگر نتواند حیض را به واسطه نشانه های آن تشخیص دهد، باید (گلپایگانی: سه روز یا) شش روز یا هفت روز اول را حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد، و اختیار اول بنابر احتیاط (صافی: بنابر احتیاط مستحب) است (گلپایگانی: و اقوی تخییر بین سه عدد است مطلقاً، یعنی مقیّد به اول نیست).
4- اراکی: مخیّر است که شش روز یا هفت روز را در هر ماه حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد، و یا یک ماه سه روز و درماه دیگر ده روز را حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد و یا عکس این را عمل نماید یعنی ماه اول ده روز حیض قرار دهد، و ماه دوم سه روز، و احتیاط مستحب آن است که هفت روز را حیض، و بقیّه را استحاضه قرار دهد.
مظاهری: باید تا هفت روز را حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد.
5- بهجت: مگر این که بداند بطور مسلم در روزهای اول حیض نمی شده است که در آن صورت بعد از‌آن روزها را باید حیض قرار دهد. و اگر ظنّ اطمینانی پیدا کرد که ایّام عادتش مثل خویشان خود است عادت آنها را برای خود انتخاب می کند.
*****
خوئی، تبریزی: مسأله- ناسیه یعنی زنی که مقدار عادت خود را فراموش کرده است؛ اگر خوني به نشانه حیض ببیند که کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد آن را حیض قرار دهد، و اگر آن خون بیشتر از ده روز  باشد تا هر زمانی که احتمال بقاء عادت را می دهد حیض قرار داده و بقیّه استحاضه است، ولی در صورتی که احتمال بقاء عادتش در بیشتر از هفت تا ده روز باشد پس از روز هفتم احتیاط کند (تبریزی: و در صورتی که بداند خونی را که دیده در ایّام عادتش نیست و بعضی از خون اوصاف حیض را داشته باشد و کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد آن را حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد).
مکارم: مسأله 477 - «ناسیه» یعنی زنی که عادت خود را فراموش کرده، اگر ده روز  یا کمتر خون ببیند همه اش حیض است، و اگر بیشتر از ده روز ببیند باید روزهایی که خون او نشانه حیض دارد حیض قرار دهد (به شرط این که کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد) و اگر بیشتر باشد یا همه روزها را یکجور دیده، احتیاط واجب آن است که هفت روز اول را حیض قرار دهد و بقیّه را استحاضه.
سیستانی: مسأله- ناسیه یعنی زنی که مقدار یا زمان عادت خود را یا هر دو را فراموش کرده است؛ این زن اگر خونی ببیند که کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد همه آن حیض است، ولي اگر بیشتر از ده روز باشد موارد آن بر چند قسم است:
1- آنکه عادت وقتیه یا عددیه یا هر دو داشته است، ولی آن را به کلی فراموش کرده است که حتی به نحو اجمال هم زمان یا عدد آن را به یاد نمی آورد که این زن حکم مبتدئه را دارد که گذشت.
2- آنکه عادت وقتیه دارد، چه عددیه باشد چه نباشد، ولی از وقت عادت خود به نحو اجمال چیزی به یاد دارد؛مثلاً می داند که فلان روز جزء عادت او بوده یا عادت او در نیمه اول ماه بوده است؛ چنین زنی نیز حکم مبتدئه را دارد، ولی نباید حیض را در زماني قرار دهد که یقیناً خلاف عادت او است؛ مثلاً اگر بداند روز هفدهم ماه جزء عادت او بوده یا عادت او در نیمه دوم بوده است واکنون از اول تا بیستم ماه خون دیده است نمی تواند عادت خود را در دهه اول قرار دهد، حتی اگر به نشانه های حیض باشد و دهه دوم به نشانه های استحاضه.
3- آنکه صاحب عادت عددیه بوده و مقدار عادت خود را فراموش کرده باشد، این زن نیز حکم مبتدئه را دارد ولی نباید مقداری را که حیض قرار می دهد کمتر از مقداری باشد که می داند شماره حیض او کمتر از آن نیست و همچنین نمی شود كه بیشتر از مقداری قرار دهد که می داند شماره عادتش بیش از آن نیست. و شبیه این امر را باید در عادت عددیه ناقصه هم مراعات کرد یعنی زنی که شماره عادتش مردد است بین دو عدد، زیادتر از سه روز و کمتر از ده روز مثل آن که در هر ماه یا شش روز خون می بیند یا هفت روز، نمی تواند به واسطه نشانه های حیض یا ملاحظه عادت بعضی از خویشانش و یا به اختیار عدد – در صورتی که بیش از ده روز خون ببیند- کمتر از شش روز یا بیشتر از هفت روز را حیض قرار دهد.
زنجانی: مسأله- ناسیه یعنی زنی که عادت داشته باشد ولی عادت خود را فراموش کرده باشد، اگر هم در وقت و هم درعدد عادت داشته و عادت خود را فراموش کند، مسأله سه صورت دارد:
اول: تنها عادت وقتی خود را فراموش کند که حکم زنی را دارد که عادت عددی دارد.
دوم: تنها عادت عددی خود را فراموش کند که حکم زنی را دارد که عادت وقتی دارد.
سوم: هر دو عادت خود را فراموش کند که در حکم مضطربه است، همچنین اگر تنها در یکی از وقت و عدد عادت داشته و آن را فراموش کند در حکم مضطربه است البته اگر مقداری از عادت خود را در یاد داشته باشد. مثلاً مطمئن است که عادت وی از هشت روز کمتر نیست ولی احتمال می دهد که نه یا ده روز باشد، در این صورت در صورت امکان نباید ایّام حیض خود را از مقداری که در یاد دارد کمتر قرار دهد. همچنین اگر ناسیه مقداری از وقت عادت خود را در یاد داشته باشد مثلاً بداند که در سالهای کنونی وی همیشه سه روز اول ماه را حائض بوده ولی اول و آخر زمان حیض خود را فراموش کرده، باید در وقتی که در یاد دارد خون را حیض قرار دهد هر چند نشانه های حیض را نداشته باشد.
وحید: مسأله 505 - ناسیه بر سه قسم است:
1- آنکه فقط عادت عددیه داشته و فراموش کرده، که دراین صورت اگر خونی ببیند دارای صفات حیض و از سه روز کمتر و از ده روز بیشتر نباشد تمام آن حیض است و اگر از ده روز بیشتر باشد تا مقداری که احتمال عادت می دهد باید حیض قرار دهد. و اگر آن مقدار کمتر از شش یا بیشتر از هفت روز باشد بنابراحتیاط واجب در تفاوت آن مقدار و شش یا هفت روز – که اختیار می کند – جمع کند بین تروک حائض و افعال مستحاضه.
2- آنکه فقط عادت وقتیه داشته و فراموش کرده، که در این صورت اگر خونی ببیند دارای صفات حیض و از سه روز کمتر و از ده روز بیشتر نباشد تمام آن حیض است و اگر از ده روز بیشتر باشد اگر بداند بعض آن خون مصادف با عادت است باید در تمام آن خون جمع کند بین تروک حائض و اعمال مستحاضه. هر چند تمام یا بعض آن خون به صفات حیض نباشد  و همچنین در فرضی که نداند ولی احتمال تصادف آن را با ایّام عادت بدهد و اگر احتمال تصادف ندهد در صورتی که بعض آن خون دارای صفات حیض و بعضی دارای صفات استحاضه باشد، آنچه دارای صفات حیض است اگر کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد حیض و باقی استحاضه است. و در صورتی که تمام آن خون دارای صفات حیض باشد یا آنچه صفات حیض دارد بیشتراز ده روز باشد شش یا هفت روز آن را حیض قرار داده و باقی استحاضه است.
3- آنکه عادت وقتیه و عددیه -هر دو- را داشته، و این سه صورت دارد:
1- آنکه فقط وقت را فراموش کرده و وظیفه او همان است که در قسم دوم گذشت؛ مگر اینکه خون دارای صفات بوده و بداند مصادف با عادت نیست و از ده روز بیشتر باشد، که در این صورت اگر عادت او شش یا هفت روز است همان را حیض قرار داده، و اگر کمتر یا بیشتر از آن است بنابراحتیاط واجب در تفاوت آن مقدار و شش یا هفت روز – که اختیار می کند – جمع کند بین تروک حائض و اعمال مستحاضه، وبقیّه را استحاضه قرار دهد.
2- آن که فقط عدد را فراموش کرده، در این صورت آنچه در وقت دیده تا مقداری که یقین دارد از عادت کمتر نیست حیض است هرچند نشانه های حیض را نداشته باشد، و در زائد از آن اگر با نشانه های حیض بوده و با خون قبل بیشتر از ده روز نباشد همه حیض است و اگر بیشتر از ده روز باشد، چنانچه مقداری که احتمال می دهد عادت به آن مقدار باشد کمتر از شش روز است، آن مقدار را حیض و تا روز ششم یا هفتم – که اختیار می کند – جمع کند بین تروک حائض و اعمال مستحاضه، و اگر بیشتر از هفت روز است، تا روز ششم یا هفتم – که اختیار کند – حیض، و از آنچه اختیار کرده تا آن مقدار که از ده روز نگذرد، همان احتیاط مراعات شود.
3) آن که وقت و عدد -هر دو- را فراموش کرده، دراین صورت اگرخونی که دیده با صفات بوده و از سه روز کمتر و از ده روز بیشتر نبوده تمام آن حیض است، و اگر بیشترباشد و بداند که با ایّام عادت مصادف نیست چنانچه مقداری که احتمال عادت می دهد شش یا هفت روز باشد آن را حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد، و اگر کمتر از شش روز باشد آن مقدار را حیض و تا روز ششم یا هفتم – که اختیار می کند – احتیاط واجب مراعات وظائف حائض و مستحاضه است، و اگر بیشتر از هفت روز باشد تا روز ششم یا هفتم – که اختیار می کند- حیض، و از آنچه اختیار کرده تا آن مقدار که از ده روز نگذرد همان احتیاط مراعات شود.
و اگر صفات خون مختلف باشد – یعنی بعضی به صفت حیض و بعضی به صفت استحاضه باشد – خونی را که به صفت حیض دیده و از سه روز کمتر و از ده روز بیشتر نبوده حیض، و خونی را که به صفت استحاضه دیده اگر بداند مصادف با عادت نبود استحاضه است و اگر احتمال تصادف آن را بدهد باید احتیاط کند به ترتیب آثار حیض و استحاضه

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -