انهار
انهار
مطالب خواندنی

آغاز غزوه كُدر (2 یا 3 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) خبر داده شد كه گروهي از قبيله "غطفان" و "بني‌سُليم" در مكاني به نام "قرارة الكُدر" گرد آمده و آماده نبرد با مسلمانان گرديدند. آن حضرت براي خاموش كردن شعله‌هاي فتنه و فساد، مسلمانان را بسيج و خود فرماندهي آنان را بر عهده گرفت و به سوي قرارة الكدر حركت كرد. قرارة الكدر كه غزوه كُدر از آن نام گرفت، نام آبي است در ناحيه معدن پس از سد معونه كه تا مدينه منوره هشت چاپار فاصله داشت.

پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در اين سفر جهادي، عبدالله بن مكتوم و به روايتي سباع بن عرفطه غفاري را جانشين خود در مدينه نمود و خود در رأس سپاهي به استعداد دويست رزمنده عازم قرارة الكدر شد. پس از ورود پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به قرارة الكدر، متوجه شد كه دشمنان اسلام از ترس مسلمانان از آن جا گريخته‌اند ولي نشانه‌هاي شتران و آبشخور آن‌ها باقي است.

پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) ياران خود را به فراز كوه‌ها و اطراف آن منطقه براي يافتن نيروهاي دشمن فرستاد ولي سپاهيان مسلمان به كسي دست نيافتند. تنها به شباناني برخوردند كه شتران قبايل بني‌سليم و غطفان را در آن نواحي مي‌چرانيدند. مسلمانان، آنان را اسير و چهارپايانشان را به غنيمت گرفتند. در ميان شبان‌هاي اسير، نوجواني بود به نام "يسار" كه در تقسيم غنايم جنگي، نصيب پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) گرديد.

پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) پس از مدتي وي را آزاد كرد و از آن زمان به بعد، به خاطر برخورداري از مكتب رهايي بخش اسلام و درس آموزي از اخلاق و صفات ملكوتي رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) به يكي از ياران نزديك پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) تبديل شد. به هر حال پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) و مسلمانان همراه وي، بدون هيچ گونه درگيري با دشمنان به همراه غنايم جنگي به مدينه مراجعت كردند.[۱]


1- الغمازي (واقدي)، ج 1، ص 182؛ تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 414؛ فروغ ابديت (جعفر سبحاني)، ج 1، ص 533.

منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -