انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۳۷) مطالبی در باره استخاره

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ.
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِين وَ رَحمَةُ الله
مطالبی در باره استخاره
    
استخاره به معناي طلب خيز از خداوند است، و چون مؤمنين در مواردي خيرو صلاح كار خود را نمي دانند، به استخاره متوسل مي شوند.
    
استخاره در قرآن
... وَعِندَهُ مَفاتِحُ الغَيبِ لايَعلَمُها اِلا هُو
...كليدهاي غيب نزد خداست و كسي جز او آنهارا نمي داند
سوره انعام آيه ۵۹.
استخاره در احاديث
{۱} از آقا أميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مرا به سوي يمن فرستاد؛ و به من سفارش كرد: ياعلي كسي كه استخاره كند ضعيف و شكسته نمي شود...
وسائل الشيعه ج ۵، ص۲۱۶،ح۹.
{۲} از آقا امام باقر (عليه السلام) روايت شده: ما استخاره را ياد مي گرفتيم چنانچه سوره هاي قرآن را مي آموختيم.
وسائل الشيعه ج ۵، ص۲۰۷،ح۹.
{۳} از آقا امام صادق (عليه السلام) روايت شده: هر كس در امري، بدون استخاره داخل شود و به بلائي مبتلا شود، خدا او را در آن بلا اجر ندهد.
وسائل الشيعه ج ۵، ص۲۱۷،ح۱.
{۴} از آقا امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه حقتعالي مي فرمايد: از شقاوت بنده ام آن است كه در كارهايش از من طلب خير ننمايد.
وسائل الشيعه ج ۵، ص۲۱۷،ح۲.
آداب و شرائط استخاره
{۱} وقت و ساعت استخاره:
استخاره در هر وقت و ساعتي جايز است، ولي بهترين وقت هنگام نماز است؛ زيرا شيطان در آن هنگام از هر وقت ديگر از انسان دورتر است.
{۲} مکان استخاره:
استخاره در هر مكان جايز و درست است ولي بهترين مكان؛ مساجد، مشاهد شريفه و حرم اولياء دين (عليهم السلام) است.
{۳} استخاره توسط خود شخص‌‍:
هر چند سيره مؤمنين برا ي استخاره، رجوع به عالمان دين و مؤمنان وارسته و صاحبان فضيلت و اشخاص با نفس مي باشد ولي اولياء دين (عليهم السلام) معمولاً طريقه استخاره را به مردم ياد ميداده اند كه خود شخصاً انجام دهند.
{۴} راضي بودن به نتيجه استخاره:
استخاره كننده بايد به نتيجه استخاره راضي و خشنود باشد، گرچه ظاهراً خوشايند او نباشد زيرا خداوند آگاه به خير و شر و صلاح انسان است.
از امام صادق (عليه السلام) نقل شده: «من باكي ندارم هنگامي كه استخاره كردم بر هر جهتي وقوع يابد».
وسائل الشيعه ج ۵، ص۲۱۱.
اقسام استخاره
مرحوم علامه مجلسي ( قدس سره) هشت نوع استخاره معرفي فرموده اند كه برخي ار آنها عبارتند از:
۱- «استخاره مطلقه» يعني آن كه انسان هنگام تصميم به هر كاري خير و صلاح خود را ازخداوند طلب نمايد.
 در روايت آمده: مردي خدمت امام صادق (عليه السلام)رسيد و عرض كرد: فدايت شوم گاهي كاري مي كنم و سپس پشيمان مي شوم، حضرت فرمود: چرا استخاره نمي كني؟ عرض كرد: فدايت شوم چگونه استخاره كنم؟ فرمود: پس از نماز صبح دست ها را برابر صورت بلند كن و بگو:
«اللّهُمَّ اِنَّكَ تَعْلَمُ وَ لااَعْلَمُ، وَ اَنْتَ عَلّامُ الْغُيُوبِ، فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ خِرْلي في جَميعِ ما عَزَمْتُ بِهِ مِنْ اُمُوري خِيارَ بَرَكَةٍ وَ عافِيَةٍ»
مفاتح الغيب، ص ۱۷.
در روايت آمده: آقا امام سجاد ( عليه السلام) هنگامي كه اراده حج، عمره، آزادكردن بنده ويا خريدو فروشي مي كرد وضو مي گرفت و دو ركعت نماز مي گذاشت ركعت اوّل بعد از فاتحه سوره الرحمن و در ركعت دوم بعد از حمد سوره حشر مي خواندو بعد از نمازش دويست مرتبه از خداوند طلب خير مي كرديعني مي فرمود: «اَسْتَخيرُاللهَ» يا «اَسْتَخيرُاللهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً في عافِيَةٍ» سپس سوره هاي توحيد، فلق و ناس را مي خواند و مي فرمود:
«اللّهُمّ اِنّي قَدْ هَمَمْتُ بِاَمْرٍ قَدْ عَلِمْتَهُ، فَاِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ اَنَّهُ خَيرٌلي في ديني و دُنْيايَ وآخِرَتي فَاَقْدِرْهُ لي، وَ اِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ اَنَّهُ شَرٌّ لي في ديني وَ دُنْيايَ وَ آخِرَتي فَاَصْرِِِفْهُ عَنّي، رَبِّ اعْزِِِِمْ لي علي رُشْدي وَ اِنْ كَرِِِِِِهَتْ اَوْ اَحَبَّتْ ذلِكَ نَفْسي، بـِبـِسْمِ اللهِ الْرَحْمنِ الرَّحيم، ماشاءَالله لا حَوْلَ وَلا قُوَةَ اِلّا بـِاللهِ، حَسْبـِيَ اللهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ» سپس متوجه آن كار مي شد و عزم بر آن مي نمود.
مفاتح الغيب، ص ۱۷.
۲- «استخاره با قرآن» از استخاره هاي متداول و معروف در بين مؤمنين و متشرعين مي باشد، ولي ناگفته نماند كه چنين استخاره اي در توان معنوي هركس و امثال ما نميباشد و بهتر است توسط كسي انجام گيرد كه با قرآن سنخيت معنوي و عملي داشته باشد.
    
شرایط استخاره با قرآن
استخاره با قرآن آداب و شرائط ويژه اي دارد كه در روايات و توصيه عالمان دين به آنها اشاره شده است كه مختصراً به برخي از آنها اشاره مي شود:
(۱) روايت شده كه «يسع بن عبدالله قمي» به امام صادق (عليه السلام)عرض كرد: من اراده مي كنم كاري را و طلب خير از حقتعالي مي كنم و رأيم بر يك طرف قرار نمي گيرد، حضرت فرمود: كه نظر كن در هنگامي كه به نماز برمي خيزي –زيرا كه دورترين احوال شيطان از آدمي حالتي است كه به نماز مي ايستد- پس ببين كه چه چيز در دلت مي افتد و أخذ كن به آن، و بگشا مصحف را پس نظر كن به سوي اول چيزي كه مي بيني در مصحف، پس به آن عمل كن انشاءالله.
مفاتح الغيب، ص ۴۳.
(۲) در حديث آمده: هر گاه خواستي تفأل نمايي به كتا ب خدا، پس سه مرتبه سوره «قل هو الله احد» بخوان و سه مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد برسد، پس بگو:
«اَللهُمَّ تَفَأَّلْتُ بِكِتابِكَ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَيْكَ فَأرِني مِنْ كِتابِكَ ما هُوَ المَكْتُومُ مِنْ سِرّكَ الْمَكْنُونُ في غَيْبِكَ» پس مصحف شريف را بگشا و عمل كن به آنچه در سطر اول صفحه راست ظاهر مي شود بي آنكه اوراق و سطور را بشماري.
مفاتح الغيب، ص ۴۴.
حكايتي شنيدني
حجة الاسلام و المسلمين فاضل مرندی نقل مي كند: يك بار براي ناهار منزل آيةالله احمدی ميانجی (قدّس سرّه) مهمان بوديم، يك جواني آمد و چند سؤال شرعي از حاج آقا پرسيد و آخر سر هم استخاره ای خواست، آيةالله ميانجی فرمود: با تسبيح استخاره كنم يا با قرآن؟ ايشان گفتند: با قرآن! آيةالله ميانجی فرمودند: ولی سند استخاره با تسبيح قويتر است، آنگاه برای آن جوان استخاره كرد...
اسوه پارسايان ص ۶۶.
۳- «استخاره با تسبيح» تقريباً بيشتر از استخاره با قرآن رايج است!
مجلسي از پدرش (قدس سرهما) نقل می كند: كه شيخ بهايی (قدس سره) فرمود: ما دست به دست، از مشايخ خود شنيده ايم كه از حضرت صاحب الامر (صلوات الله عليه) روايت مي شده هنگام استخاره با تسبيح سه مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود و تسبيح را بگيرند و دو تا دو تا بشمارند، اگر طاق باشد خوب، و اگر جفت باشد بد است. و والد مبرور (رحمه الله) اكثر اوقات در اموري كه عجله داشتند، اينگونه استخاره مي كردند.
مرحوم مجلسي (قدس سره) مي فرمايند: طريق ديگري در ميان عوام شهرت دارد كه سه تا سه تا بشمارند، اگر يك بماند خوب و اگر دو بماند، وسط و اگر سه بماند بد است ولي اين طريق در كتب مشهره به نظر فقير نرسيده، ولي يكي از فضلاي بحرين از كتاب «السعادات» از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده كه «حمد» يك مرتبه و سوره «قل هو الله» را سه مرتبه و پانزده مرتبه «صلوات» بر محمد و آل محمد بفرستد، پس بگويد:
«اَللّهُمَّ اِنّي أسْئَلُكَ بِحَقِّ الحُسَيْنِ وَ جَدِّهِ وَ أبيهِ وَ أُمِّهِ وَ أخيهِ وَ الْأئِمَةِ مِنْ ذُرّيَتِهِ أَنْ تُصَلّي عَلي مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ وَ أنْ تَجْعَلَ لي الخِيَرَةِ في هذهِ الْسُبْحَةِ وَ أن تُريَني ما هُوَ الْاَصْلحُ لي فِي الدّينِ و الدُّنيا، اللهُمَّ إنْ كان الاصلحُ في ديني و دُنيايَ و عاجِلْ اَمري و آجِلِه فِعْلَ ما أنا عازمٌ عليهِ فأمُرني و الّا فَانْهَني، فَأنَّكَ علي كلِّ شَيءٍ قَديرٍ»
پس قبضه اي از تسبيح مي گيري و مي شماري و مي گويي: «سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله» تا آن قبضه تمام شود، اگر آخرش «سبحان الله» باشد مخيري ميان انجام دادن يا ندادن، و اگر «الحمدلله» باشد امر است، و اگر «لا اله الا الله» باشد، نهي است.
    
استخاره هاي نادرست
متأسفانه بعضي از مردم همانگونه كه در بسياري از احكام و معارف ديني دقت درستي ندارند در مورد استخاره هم دقت درستي ندارند.
اولاً: تصور مي كنند استخاره اي خوب است كه استخاره كنند را به اهداف و نياتي كه دوست دارند برساند؛ در حالي كه معناي صحيح و درست استخاره طلب خير و صلاح از خداوند است، ولو برخلاف ميل باطنيشان باشد؛ قرآن مي فرمايد:
... عَسي‌ أنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسي أنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ
سوره بقره آيه ۲۱۶.
...چه بسا چيزي را خوش نداريد، در حالي كه خير شما درآن است و چه بسا چيزي را دوست داريد، در حالي كه شر شما درآن است
... فَعَسي أنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً
سوره نساء آيه ۱۹.
...چه بسا شما چيزي را خوش نداريد، ولي خداوند، خير فراوان در آن قرار داده باشد.
ثانياً: براي هر كار كوچك و ناچيز يا كارهايي كه مي توانند با تعقل و مشورت راه درست و صحيح را پيدا كنند بلافاصله استخاره مي كنند، مثلاً استخاره ميكنند كه:
آيا فلان معامله خوب است؟
آيا مسافرم از سفر برمي گردد؟
آيا در امتحان قبول مي شوم؟
آيا ازدواج با فلان كس خوب است؟
آيا پسرم از سربازي معاف مي شود؟
و...
در حالي كه خداوند انسان را موجودي عاقل آفريده و او را ابتداء به «تعقّل» سپس به «مشورت» در كارهايش دستور داده است، و «استخاره» آخرين چاره او مي باشد.
يعني: به ترتيب: «تعقّل»، «استشاره» و «استخاره»
بنابراين از استخاره نبايد به صورت فال گيري استفاده شود و يا بخواهيم با غيب و شبيه غيب آينده را پبيش بيني كنيم و هرگاه بخواهيم عملي چون: «انتخاب شغل»؛ «ازدواج»؛ «طلاق»؛ «مسافرت»؛ «خرويد و فروش»؛ «رفاقت با كسي»؛ «صحبت كردن با كسي»؛ «شركت با كسي در شغلي» را انجام دهيم بايد به مقدمات ذيل به ترتيبي كه آمده عمل كنيم:
«مقدمه اول تعقّل» است؛ يعني انسان از نعمت عقل، كه خداوند به او عطا فرموده؛ استفاده كند و اگر با تعقّل راه «خير و صلاح» را پيدا كرد به خدا توكّل كند و در همان راه قدم بردارد.
«مقدمه دوم مشاوره» است؛ يعني هر گاه انسان از تعقّل خويش نتيجه اي نگرفت از عقول افراد صاحب نظر و آگاه و دلسوز وخيرخواه استفاده كند و راه «خير و صلاح» را از آنان جويا شود كه در اين صورت نيز لازم است به خدا توكّل كند و در همان راهي كه راهنماييش مي كنند قدم بردارد.
«مقدمه سوم استخاره» است؛ يعني هر گاه انسان از تعقّل و مشاوره مأيوس شد آخرين چاره اش استخاره است و پس از مشخص شدن راه «خير و صلاح» به خدا توكّل كند و در همان راه قدم بردارد.
مرحوم علامه طباطبايي (قدس سره) در اين باره مي فرمايند:
« ... حقيقت امر اين است كه انسان وقتي بخواهد به كاري دست بزند ناچار است زيرو روي آن كار را بررسي نموده و تا آنجا كه مي تواند فكر خود را كه غريزه و موهبتي است خدادادي به كار بياندازد، و چنانچه از اين راه نتوانست صلاح خود را در آن كار تشخيص دهد ناگزير بايد از ديگران كمك فكري گرفته و تصميم خود را با كساني كه صلاحيت مشورت و قدرت تشخيص صلاح و فساد را دارند در ميان بگذارند، تا به كمك فكر آنها خير خود را در انجام دادن و ترك آن كار تشخيص دهد، و اگر از اين راه هم چيزي دستگيرش نشد چاره اي جز اين كه متوسل به خداي خود شده و خير خود را از او مسئلت نمايد ندارد. و اين همان «استخاره» است...»
ترجمه تفسير الميزان، ج۶ ص۱۷۶.
پاسخ به چند سؤال:
{۱} آیا عمل به استخاره واجب است؟
الزام شرعى در عمل به استخاره وجود ندارد ولى بهتر است بر خلاف آن عمل نشود.
{۲} آیا در کارهاى خیر نیازى به استخاره نیست؟
بنابر آنچه گفته مى‏شود که در کارهاى خیر نیازى به استخاره نیست. آیا در مورد کیفیت انجام آنها و یا در مورد مشکلات پیش بینى نشده‏اى که در خلال انجام آنها ممکن است پیش بیاید، استخاره جایز است؟ و آیا استخاره راهى براى شناخت غیب محسوب مى‏شود یا اینکه فقط خدا از آن آگاه است؟
استخاره براى رفع حیرت و تردید در انجام کارهاى مباح است ، اعم از اینکه تردید در اصل عمل باشد یا در چگونگى انجام آن .بنابر این در کارهاى خیر که در آنها حیرت وجود ندارد، استخاره لازم نیست و همچنین استخاره براى آگاهى از آینده شخص یا عمل نمى‏باشد.
{۳} آیا با قرآن صحیح است؟
آیا در مواردى مثل تقاضاى طلاق یا عدم آن استخاره با قرآن صحیح است؟ و در صورتى که شخصى استخاره کند ولى طبق آن عمل نکند، حکم چیست؟
جواز استخاره با قرآن یا تسبیح اختصاص به مورد خاصى ندارد، بلکه در هر امر مباحى که شخص راجع به آن تردید و حیرت داشته باشد بطورى که قادر بر اتخاذ تصمیم نباشد، مى‏توان استخاره گرفت و از نظر شرعى عمل به استخاره واجب نیست هر چند بهتر است انسان با آن مخالفت نکند.
{۴} چند بار استخاره براى یک کار صحیح است؟
چون استخاره براى رفع حیرت است، بعد از برطرف شدن حیرت با استخاره اول ، تکرار آن معنى ندارد مگر آنکه موضوع تغییر کند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -