انهار
انهار
مطالب خواندنی

قصد اقامت و مسافت شرعی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 657: من در جايى کار مى‏کنم که کمتر از مسافت شرعى با شهر مجاور فاصله دارد و چون هيچ‌يک از دو مکان، وطن من نيست، لذا در محل کارم قصد اقامت ده روز مى‏کنم تا نمازم را تمام خوانده و بتوانم روزه بگيرم، و هنگامى که در محل کارم قصد اقامت ده روز مى‏کنم، در خلال آن مدت و بعد از آن قصد رفتن به شهر مجاور نمى‏کنم، حکم شرعى من در حالتهاى زير چيست؟

1. اگر قبل از پايان ده روز به خاطر حادثه‏اى يا کارى به آن شهر بروم و بعد از تقريباً دو ساعت، به محل کارم برگردم؟

2. اگر بعد از پايان ده روز به قصد رفتن به محله معيّنى به آن شهر بروم و از مقدار مسافت شرعى تجاوز نکنم و بعد از يک شب توقف، به محل اقامتم برگردم؟

3. بعد از پايان ده روز به قصد رفتن به محله معيّنى به آن شهر بروم، ولى بعد از رسيدن به آن محله، تصميم به رفتن به محله ديگرى که با محل اقامت من بيشتر از مسافت شرعى فاصله دارد، بگيرم؟

جواب:  1و2: اگر از ابتداء، قصد خروج نداشته باشيد، بعد از استقرار حکم تمام بودن نماز در محل اقامت هرچند با خواندن حداقل يک نماز چهار رکعتى در آنجا باشد، خارج شدن از آنجا به مقدار کمتر از مسافت شرعى، در يک يا چند روز، به قصد اقامت ضرر نمى‏رساند، و در اين صورت فرقى نمى‏کند که خروج قبل از پايان ده روز باشد يا بعد از آن، و تا مسافرت جديدى انجام نشده، نماز تمام و روزه صحيح است.

3. رفتن به محله‏هاى ديگر شهر محل اقامت، هرچند با محله قصد اقامت به مقدار مسافت شرعى فاصله داشته باشد، به قصد اقامت و حکم آن ضرر نمى‏رساند، ولى اگر پس از قصد اقامت در شهرى به شهر ديگرى که با شهر محل اقامت به مقدار مسافت شرعى فاصله دارد برود، قصد اقامت قبلى وى به هم مى‏خورد و بعد از برگشت به محل اقامت، بايد دوباره قصد نمايد.

 

سؤال 658: اگر مسافر بعد از خروج از وطن، از راهى عبور کند که صداى اذان وطن اصلى خود را بشنود و يا ديوار خانه‏هاى آن را ببيند، آيا به مسافت شرعى ضرر مى‏رساند؟

جواب:  تا از وطن خود عبور نکرده، ضررى به مسافت شرعى نمى‏رساند و مسافرتش قطع نمى‏شود، ولى تا در داخل محدوده بين وطن و حد ترخص آن هست، حکم مسافر بر او جارى نمى‏شود.

 

سؤال 659: محل کار من که در آنجا سکونت هم دارم، غير از وطن اصلى ام است و با آن بيش از مسافت شرعى فاصله دارد، و محل کارم را هم وطن خود قرار نداده‏ام و امکان دارد فقط براى چندين سال در آنجا بمانم. گاهى از آنجا براى انجام مأموريت ادارى به مدت دو يا سه روز در ماه خارج مى‏شوم، آيا هنگامى که از شهرى که در آن سکونت دارم به مقدارى بيش از مسافت شرعى خارج شده و بر مى‏گردم، واجب است در بازگشت قصد اقامت ده روز کنم يا خير؟ و اگر قصد اقامت ده روز واجب است، تا چه مسافتى مى‏توانم به اطراف شهر بروم؟

جواب:  اگر از شهرى که در آن سکونت داريد، به مقدار مسافت شرعى خارج شويد، هنگام مراجعت بايد دوباره قصد اقامت ده روز نماييد، و در صورتى که قصد اقامت ده روز به‌طور صحيح تحقق پيدا کرد و حکم تمام خواندن نماز هرچند با خواندن حداقل يک نماز چهار رکعتى محقق شد، خروج به کمتر از مسافت شرعى ضررى به حکم اقامت نمى‏زند، همچنان‌که در خلال ده روز قصد خروج به باغها و مزرعه‏هاى محل اقامت، به قصد اقامت آسيبى نمى‏رساند.

 

سؤال 660: اگر شخصى براى چندين سال در چهار کيلومترى وطنش باشد و هر هفته به خانه‏اش برود، هنگامى که اين شخص به محلى مسافرت کند که فاصله آن با وطنش بيست و پنج کيلومتر و با مکانى که چندين سال در آن درس خوانده است، بيست و دو کيلومتر است، نماز او چه حکمى دارد؟

جواب:  اگر از وطنش به آنجا مسافرت کند، نماز قصر است.

 

سؤال 661: مسافرى قصد رفتن به سه فرسخى را دارد، ولى از ابتدا در نظر دارد که در بين راه از راه فرعى براى انجام کار معيّنى به يک فرسخى برود و سپس به مسير اصلى برگشته و به سفر خود ادامه دهد، نماز و روزه اين مسافر چه حکمى دارد؟

جواب:  حکم مسافر را ندارد و ضميمه کردن مقدار راهى که با خروج از مسير اصلى و بازگشت به آن پيموده، براى تکميل مسافت شرعى کافى نيست.

 

سؤال 662: با توجه به فتواى امام خمينى(قدّس‏سرّه) مبنى بر وجوب قصر نماز و افطار هنگام سفر به هشت فرسخى، اگر مقدار رفتن کمتر از چهار فرسخ باشد، ولى در بازگشت، به علت مشکلات راه و نبودن ماشين، مجبور به پيمودن مسافتى بيش از شش فرسخ شود، آيا بايد نماز را شکسته خواند و روزه را افطار کرد؟

جواب:  اگر رفتن کمتر از چهار فرسخ باشد و مسير بازگشت هم به مقدار مسافت شرعى نباشد، نماز تمام و روزه صحيح است.

 

سؤال 663: کسى که از محل سکونت خود به محل ديگرى که کمتر از مسافت شرعى است، سفر کند و در خلال ايام هفته چندين بار از آن محل به محله‏هاى ديگر برود، به‌طورى که مجموع مسافت بيش از هشت فرسخ شود، چه وظيفه‏اى دارد؟

جواب:  اگر هنگام خارج شدن از منزل قصد پيمودن مسافت شرعى را نداشته و فاصله بين مقصد اول و محله‏هاى ديگر هم به مقدار مسافت شرعى نباشد، حکم مسافر را ندارد.

 

سؤال 664: اگر انسان به قصد رفتن به مکان معيّنى از شهر خود خارج شود و در آنجا به گردش بپردازد، آيا اين گردش جزء مسافتى که از منزل پيموده، محسوب مى‏شود؟

جواب:  گردش در مقصد جزء مسافت محسوب نمى‏شود.

 

سؤال 665: آيا هنگام قصد اقامت، جايز است نيّت خروج از محل اقامت به محل ديگرى را که کمتر از چهار فرسخ با آن فاصله دارد بنمائيم؟

جواب:  قصد خروج از محل اقامت به اندازه کمتر از مسافت شرعى اگر به صدق اقامت ده روز ضرر نزند مثل بيرون رفتن از آنجا به مدت چند ساعت از روز يا شب براى يک بار يا چند بار به شرطى که مجموع ساعات خروج از شش، هفت ساعت بيشتر نشود، در اين صورت، قصد خروج به قصد اقامت لطمه نمى‏زند.

 

سؤال 666: با توجه به اينکه رفت و آمد از محل سکونت به محل کار که بيشتر از بيست و چهار کيلومتر از هم فاصله دارند، موجب مى‏شود که نماز تمام خوانده شود، اگر من از شهرى که در آن کار مى‏کنم به خارج از آن و يا شهر ديگرى که فاصله آن با محل کارم به مقدار مسافت شرعى نيست، بروم و قبل از ظهر يا بعد از ظهر به محل کارم برگردم، آيا باز هم نمازم تمام است؟

جواب:  به مجرد خارج شدن از محل کار به مقدار کمتر از مسافت شرعى، هرچند ارتباطى با کار روزانه شما نداشته باشد، حکم نماز و روزه شما در محل کار تغيير نمى‏کند، و فرقى هم نمى‏کند که قبل از ظهر به محل کارتان برگرديد يا بعد از ظهر.

 

سؤال 667: من از اهالى اصفهان هستم و مدتى است که در دانشگاهى در شاهين شهرکه از توابع اصفهان است مشغول به کارم، و فاصله بين اصفهان و شاهين شهر کمتر از مسافت شرعى (در حدود بيست کيلومتر) است، ولى تا دانشگاه که در اطراف شاهين شهر واقع شده، بيشتر از مسافت شرعى (در حدود بيست و پنج کيلومتر) است. با توجه به اينکه دانشگاه در شاهين شهر است و راه من از وسط شهر عبور مى‏کند، ولى مقصد اصلى من دانشگاه است، آيا مسافر محسوب مى‏شوم يا خير؟

جواب:  اگر فاصله بين دو شهر کمتر از چهار فرسخ شرعى باشد، حکم سفر مترتب نمى‏شود.

 

سؤال 668: من هر هفته براى زيارت حضرت معصومه(سلام‌الله‌عليها) و انجام اعمال مسجد جمکران به شهر قم مسافرت مى‏کنم، آيا در اين سفر نمازم را تمام بخوانم يا شکسته؟

جواب:  در اين سفر حکم ساير مسافرين را داريد و نماز شما قصر است.

 

سؤال 669: محل تولد من شهر کاشمر است و از سال 1345 هجرى شمسى تا سال 1369 ساکن تهران بوده‏ام و آنجا را وطن براى خود انتخاب کردم، و مدت سه سال است که همراه با خانواده‏ام براى ماموريت ادارى به بندرعباس آمده و کمتر از يک سال ديگر به شهر تهران که وطن من است، باز خواهم گشت. با توجه به اينکه در مدتى که در بندرعباس هستم، هر لحظه امکان دارد براى مأموريت به شهرهاى تابع بندرعباس بروم و مدتى در آنجا بمانم و زمان مأموريت‏هاى ادارى هم که به من ارجاع مى‏شود، قابل پيش بينى نيست، خواهشمندم اولاً: حکم نماز و روزه مرا بيان فرماييد.

ثانياً: با توجه به اينکه در اغلب اوقات يا در بعضى از ماههاى سال براى چند روز در مأموريت ادارى به سر مى‏برم، آيا کثير السفر محسوب مى‏شوم يا خير؟

ثالثاً: با توجه به اينکه همسرم خانه‏دار و متولد تهران است و با من به بندرعباس آمده و ساکن آن شده است، حکم شرعى نماز و روزه وى چيست؟

جواب:  نماز و روزه شما در محل کار فعلى‌تان که وطن شما نيست، حکم نماز و روزه مسافر را دارد، يعنى نماز شکسته است و روزه‏تان صحيح نيست، مگر آنکه در آنجا قصد اقامت ده روز کنيد و يا در هر ده روز حداقل يک بار به خاطر کارى که مربوط به وظيفه شما است، مسافرت نماييد؛ و اما همسرتان که در محل کار همراه شما است، اگر قصد اقامت ده روز کرده باشد، نماز وى تمام و روزه‏اش صحيح است و در غير اين صورت نمازش شکسته است و نمى‏تواند روزه بگيرد.

 

سؤال 670: شخصى قصد اقامت ده روز در جايى کرده است، به خاطر اينکه مى‏دانسته که ده روز در آنجا مى‏ماند و يا تصميم بر ماندن داشته است ولى بعد از آنکه با خواندن يک نماز چهار رکعتى، حکم تمام خواندن نماز بر او مترتب شد، مسافرتى غير ضرورى براى وى پيش مى‏آيد، آيا رفتن به آن سفر براى او جايز است؟

جواب:  سفر او اشکال ندارد، هرچند غير ضرورى باشد.

 

سؤال 671: اگر فردى براى زيارت حرم امام رضا(عليه‌الصلوة‌والسلام) مسافرت نمايد و با آنکه مى‏داند کمتر از ده روز در آنجا خواهد ماند ولى براى اينکه نمازش تمام باشد، قصد اقامت ده روز مى‏کند، اين کار او چه حکمى دارد؟

جواب:  اگر مى‏داند که در آنجا ده روز نمى‏ماند، قصد اقامت ده روز معنا و اثرى ندارد و بايد در آنجا نمازش را شکسته بخواند.

 

سؤال 672: مأمورين غير محلى که هيچگاه ده روز در شهر محل کار نمى‏مانند، ولى مسافرت آنان کمتر از مسافت شرعى است، از جهت تمام يا شکسته بودن نماز چه وظيفه‏اى دارند؟

جواب:  اگر فاصله بين وطن و محل کار آنها به مقدار مسافت شرعى ولو تلفيقاً نباشد، احکام مسافر را ندارند، و کسى که بين وطن و محل کارش به مقدار مسافت شرعى فاصله باشد، اگر حداقل هر ده روز يک بار بين آن دو رفت و آمد مى‌کند، در ابتداى امر از سفر سوم نمازش را بايد تمام بخواند، ولى هرگاه ده روز يا بيشتر در وطن يا محل کار اقامت کند، در سفر اول بعد از ده روز، حکم ساير مسافرين را خواهد داشت.

 

سؤال 673: کسى که به جايى مسافرت کرده و نمى‏داند چه مقدار در آنجا خواهد ماند، ده روز يا کمتر، چگونه بايد نماز بخواند؟

جواب:  وظيفه شخص مردد تا سى روز قصر است و از آن به بعد بايد نمازش را تمام بخواند، هرچند در همان روز بخواهد برگردد.

 

سؤال 674: کسى که در دو مکان تبليغ مى‏کند و قصد اقامت ده روز هم در آن منطقه دارد، نماز و روزه‏اش چه حکمى دارد؟

جواب:  اگر از نظر عرف دو مکان محسوب شوند، قصد اقامت در هر دو محل و يا در يکى از آن دو با قصد رفت و آمد به مکان ديگر در خلال ده روز، صحيح نيست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -