انهار
انهار
مطالب خواندنی

تحقق و اثبات وقفيت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: قطعه زمينى است كه به هيچ وجه آثار وقفيت و مدرك و سندى كه حاكى از موقوفه بودن باشد و شاهدى كه گواهى عينى بر وقفيّت بدهد ندارد آيا مى توان به گفته يك عده آن را وقف دانست؟

پاسخ: با فرض اينكه در محل شهرت به وقفيت نداشته باشد و قرينه و مدركى براى وقفيت در دست نباشد موقوفه محسوب نمى شود. در عين حال از طريق اداره اوقاف مربوطه مى توان تحقيق كرد.

سؤال: زمينى متروكه بوده و عده اى از مؤمنين آن را براى حسينيّه معين كرده اند و عدّه اى مى گويند براى دفن اموات است، وظيفه چيست؟

پاسخ: از خصوص زمين مزبور اطلاع ندارم، بطور كلّى اگر زمين براى جهت خاص وقف شده باشد بايد به همان نحو عمل شود [الوقوف على حسب ما يوقفها اهلها] و اگر وقف نيست بطورى كه از ظاهر سؤال استفاده مى شود كه متروكه و بلامعارض بوده، خوب است مؤمنين با يكديگر توافق كنند و به يكى از دو امر اختصاص دهند. هرچند محل دفن مؤمنين باشد و اگر آنجا را محل دفن قرار دهند، عزادارى حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام) هم در آنجا اشكالى ندارد.

سؤال: زمينى به مساحت 500 متر با مساعدت افراد خيّر خريدارى شده و جهت مسجد وقف گرديده است ولى تا به حال وقف محقق نشده و كسى در آن به عنوان مسجد نماز نخوانده است. اكنون متوليان وقف مى خواهند در زيرزمين حسينيه و در طبقه همكف مسجد و در طبقه بالاى بناى تجارى بسازند، آيا جايز است؟

پاسخ: چنانچه تحويل متولى داده شده باشد وقفيت محقق شده است و تبديل آن جايز نيست.

سؤال: زمينى است به صورت باير و بلا استفاده كه در سى سال گذشته تنها چند جنازه كودك در آن دفن گرديده است و هيچ مدركى مبنى بر وقف بودن آن وجود ندارد. آيا اهالى مى توانند دور آن را حصاركشى كرده و حسينيه ايجاد كنند؟

پاسخ: اگر وقف بودن زمين براى دفن اموات محرز نباشد و تأسيس حسينيه مستلزم نبش قبرى كه آثار و بقاياى ميت در آن است نباشد، مانعى ندارد.

سؤال: الف ـ مسجدى در زمين شخصى بدون اذن و اجازه آن شخص ساخته شده است و چندين سال گذشته است، فعلا مالك آن پيدا شده است، تكليف چيست؟

ب ـ آيا مى توان مقدارى از مسجد مزبور را تخريب كرده و دستشويى و ساير امكانات را در آن ساخت؟

پاسخ: الف ـ با جلب رضايت صاحب آن، خود او فعلا وقف كند.

ب ـ چون قبل از رضايت در آن نماز خوانده شده مسجد نبوده و فعلا با توجه به خواست صاحب آن عمل شود. هرچه او گفت و به هرنحو كه وقف كرد، عمل شود.

سؤال: انواع وقف را توضيح دهيد و تفاوت آنها را بيان كنيد.

پاسخ: بطور اجمال گاهى نظر واقف به عنوان وقف است، مانند وقف مساجد و مشاهد. و در اين صورت وقف، فك و تحرير ملك است. و لذا به هيچ وجه قابل فروش و تبديل نيست. و گاهى نظر او به تمليك منفعت است مانند وقف دكاكين يا املاك براى مساجد و ذريه. يعنى نظر او از وقف اين است كه فوايد و منافع دكاكين يا ملكها مال مسجد يا ذريه خود باشد. و گاهى نظر او از وقف، تمليك انتفاع است مانند وقف كاروانسرا و حمام. يعنى مى خواهد مردم از اينها استفاده سكونتى و استحمامى كنند و اين دو نوع وقف در موارد خاصى كه در كتب فقهى ذكر شده قابل فروش و تبديل است. ضمناً فرق تمليكِ منفعت با انتفاع اين است كه منفعت ملك طِلق موقوف عليه يا عليهم مى شود و مى توانند آن را بفروشند و يا اجاره دهند، مثل گندمى كه از زمين وقفى سهم موقوف عليه شده است. و اگر كسى آن را غصب كند، ضامن و مديون مغصوب منه است. ولى انتفاع، ملك طلق نيست و غير قابل فروش است. مثل حق سكونت در كاروانسرا يا حق استفاده از حمام وقفى يا مدارس وقفى كه موقوف عليه نمى تواند حق انتفاع سكونت يا استحمام خود را به ديگرى بفروشد. و محل تفصيل اين اجمال كتب استدلالى است.

سؤال: اگر با پول فروش موقوفه، چيزى براى وقف خريده شده، آيا خواندن صيغه وقف لازم است يا خير؟

پاسخ: اجراى صيغه لازم نيست. ولى براى تحقق وقفيت علاوه بر نيّت، انشاء نيز لازم است. اگرچه مظهر و مبرز آن فعل و به تصرف دادن به موقوف عليهم باشد.

نامعلوم بودن كيفيت وقف

سؤال: خانه اى است موقوفه كه هرساله در آن مراسم عزادارى برپا مى شود، اما نمى دانيم چگونه وقف شده است، وظيفه چيست؟

پاسخ: در فرض مسأله اگر خانه مزبور را با استيذان و استرضاى اولاد واقف و اولياى آنها به عنوان ثلث، وقف بر عزادارى امام حسين (عليه السلام) شود، و به همين عنوان به ثبت رسانده شود، ظاهراً مطابق با احتياط است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -