انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۳۳۲) حکم گناهان پیش از تکلیف

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ.
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِين وَ رَحمَةُ الله
حکم گناهان پیش از تکلیف
    
جوان نگرانی پیام داد:
سلام. تازه ۱۵ ساله شدم و دارم گناه هامو ترک میکنم
قبل از ۱۵ سالگی بخیالم میتونم تا ۱۵ سالگی گناه کنم حکم گناهانم چیه؟
    
سؤال:
آیا اگر کسی که به سن تکلیف نرسیده، گناهی انجام دهد، در حساب اعمال او نوشته خواهد شد؟
پاسخ:
کسی که به حد تکلیف نرسیده، اگر گناهی از او سر بزند، از نظر شرعی و فقهی چون در تکلیف بلوغ و عقل شرط است، لذا گناه و تقصیر او براساس ضوابط و قواعد مجازات اخروی ندارد، اگرچه در برخی موارد مسئولیت دنیوی دارد.
    
البته به لحاظ اخلاقی و تربیتی گرچه مکلّف شرعی نیست، اما اگر خوب و بد را تشخیص می‌دهد، لازم است از هم‌اکنون که روح و قلبش پاک و لطیف و نورانی است، خود را با کثافت و نجاست گناهان آلوده نکند و از همین ابتدا خود را آماده مقابله با لذت‌های زودگذر گناهان بکند تا هنگام وجوب تکلیف، قوی و مستحکم در برابر شیطان و نفس اماره بایستد.
مضافاً بر این‌که هرگز نباید از آثار وضعی و پی‌آمدهای بد گناهان در بزرگ‌سالی غفلت کرد؛ یعنی چه‌بسا برخی گناهان در دوران خردسالی، اثر تخریبی‌اش مانند سمّی باشد که هم‌اکنون اثرش را نمی‌بینیم، اما بعد از چند سال اثرش را می‌گذارد و آدم را بیمار و مسموم می‌کند.
در‌هرحال از دوران کودکی، باید مراقب و مواظب اعمال خویش بود تا لکه سیاه و کثیف گناه بر روح و قلب پاک ننشیند و اگر خدای نکرده، ندانسته و از روی جهل و غفلت گناهی سر زند، از همان ابتدا با توبه و رجوع به پروردگار آن را پاک کند که خداوند ارحم الراحمین بسیار از چنین کودک و نوجوانی خشنود می‌شود.
انواع مجازات:
به‌طور‌کلی اگر فردی به حد تکلیف نرسیده باشد، کار حرام و گناهی از او سر بزند، آیا مسئولیت و گناهی برای او محسوب می‌شود یا خیر؟ به‌طور‌کلی مسئولیت‌ها و مجازات‌ها بر دو دسته‌اند:
۱.مسئولیت‌ها ومجازات‌های دنیوی؛
۲.مسئولیت‌ها ومجازات‌های اخروی.
{۱} مجازات‌های دنیوی
نسبت به مسئولیت‌ها و مجازات‌های دنیوی، پاره‌ای از مجازات‌ها متوجه این شخص می‌شود؛ به‌طورکلی آثار و احکامی که بر افعال انسان مترتب می‌شود، بر دو دسته است: پاره‌ای از احکام بر افعالی مترتب می‌شود که از روی عمد و اختیار از انسان صادر شده است، این نوع از آثار و احکام بر افعال کودک مترتب نمی‌شود و پاره‌ای از احکام و آثار بر فعل انسان مترتب می‌شود؛ هرچند از روی اراده و اختیار انسان نباشد، این سنخ از احکام بر فعل کودک مترتب می‌شود.
دیدگاه آیةالله خویی در این مورد:
عمد صبی به منزله خطا نسبت به افعالی محسوب می‌شود که با این قید موضوع احکام شرعیه قرار گرفته‌اند که از فاعل از روی اراده و اختیار و قصد و عمد صادر شود؛ اما افعالی که فی حد ذاته موضوع احکام شرعیه‌اند و قصد و عمد در آن مدخلیت ندارد، آثار این دسته از افعال بر افعال کودک بار می‌شود؛ همانند جنابت؛ زیرا جنابت موجب غسل می‌شود؛ هرچند در حال خواب از انسان محقق شود که اراده انسان در آن هیچ‌گونه مدخلیتی ندارد یا همانند نجاسات، در صورت اصابت نجاست به بدن، بدن نجس می‌شود؛ هرچند بدون التفات به نجاست باشد و از جمله اتلاف مال غیر از این قبیل است که موجب ضمان می‌شود؛ هرچند در حال غفلت و بدون اراده و اختیار صادر شود.
مصباح الفقاهة، ج۳، ص۲۶۱.
و مواردی زیادی از این قبیل در فقه وجود دارد؛ به عنوان نمونه:
نمونه اول:
۱. اگر نوجوانی در سن سیزده سالگی که هنوز به حد بلوغ نرسیده، ولی کاملاً مطالب را خوانده و می‌فهمد، اگر مرتکب قتلی شود، آیا می‌توان گفت، هیچ گناهی مرتکب نشده و هیچ‌گونه مجازات و بازخواستی نمی‌شود؛ مسلماً مورد مؤاخذه قرار می‌گیرد. بله مجازاتش همانند بزرگ‌سالان نیست؛ ولی در حد پایین و ابتدایی تنبیه وجود دارد؛ پس بلوغ و عقل کامل از شروط تکلیف در مرحله عالی است؛ اما در سنین و مراحل پایین‌تر، در مورد پاره‌ای از گناهان که قبح و زشتی آن‌ها برای افراد کاملاً قابل درک است، در این مورد بلوغ و عقل شرط تکلیف و بازخواست نیست غیر بالغ هم مسئول است.
تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۲۷.
نمونه دوم:
۲. اگر کودکی دزدی کند، حد سرقت نمی‌زنند؛ لیکن تأدیب می‌شود و کیفیت و مقدارش با نظر حاکم شرع تعیین می‌گردد و اگر دزدی تکرار شود، تا پنج مرتبه مجازات‌هایی گفته شده است. در مرتبه اول عفو می‌شود، در مرتبه دوم ادب می‌گردد و بار سوم سر انگشتانش را با تیغ می‌برند تا خون جاری شود و بار چهارم مثل بزرگ‌سالان انگشتانش قطع می‌گردد.
تحریرالوسیله، ج۲، ص۱۳۸.
{۲} مجازات‌های اخروی
اما نسبت به مسئولیت‌ها و مجازات‌های اخروی، به‌طورکلی افعالی که موجب عقوبت و مجازات اخروی می‌شود: بر دو دسته است:
پاره‌ای از احکام، حاکم به حسن و قبح آن، عقل است؛ همانند قتل نفس، ظلم به دیگران، دزدی مال مردم و اذیت دیگران بدون دلیل موجه؛ اما پاره‌ای از احکام حاکم به حسن و قبح آن، شرع است، نسبت به قسم دوم تردیدی نیست، که مجازات اخروی در کار نیست؛ زیرا چون حاکم به حسن و قبح به تبع ثواب و عقاب آن اعمال، خداوند است و خداوند مرز عقوبت خویش را از ابتدای تکلیف قرار داده است؛ یعنی کسی که از ابتدای تکلیف مرتکب جرم شود، خداوند او را مورد عقوبت قرار می‌دهد، معنای این کلام آن است که قبل از آن عقوبتی در کار نیست.
اما نسبت به قسم اول از احکام، برخی بزرگان عقیده‌شان بر این است که نمی‌توان گفت چنین افرادی مستحق عقوبت نیست؛ زیرا حاکم به حسن و قبح و به تبع حاکم به ثواب و عقاب نسبت به این گناهان عقل است و معیار در نزد عقل این است که شخص به حد تمییز کافی رسیده باشد و از عقل و شعور لازم بهره‌مند باشد، چنین فردی را مستحق عقوبت می‌دانند و برای عقل این معنا موضوعیت ندارد که مثلاً کودک ممیزی که یک روز به سن بلوغ او باقی مانده، او را معاقب نداند؛ اما بعد از یک روز همان کودک اگر آن گناه را مرتکب شود، او را مستحق عقوبت بداند؛ در‌حالی‌که از نظر عقل موضوع تغییر نیافته است، براساس این دیدگاه، چنین شخصی مستحق عقوبت است.
ولی نمی‌توان به طور قطع چنین شخصی را مستحق عقوبت اخروی در این فرض دانست؛ زیرا روایاتی که دلالت بر عدم عقوبت انسان نابالغ دارد، شامل چنین فردی هم می‌شود.
روایتی از آقا رسول اکر (صلی الله علیه و آله و سلم)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلَاثَةٍ:
{۱} عَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّی یَبْرَاَ،
{۲} وَ عَنِ الْغُلَامِ حَتَّی یُدْرِکَ،
{۳} وَ عَنِ النَّائِمِ حَتَّی یَسْتَیْقِظَ.
قلم مواخذه و عقوبت از سه کس برداشته شده است:
{۱} مجنونی تا زمانی که خوب شود،
{۲} کودک تا زمانی که به حد شعور و فهم برسد،
{۳} و خواب تا زمانی که بیدار شود.
بحارالانوار، ج۳۰، ص۶۸۱.
روایتی از آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلّام)
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلّام): اَنَّ الْقَلَمَ یُرْفَعُ عَنْ ثَلَاثَةٍ:
{۱} عَنِ الصَّبِیِّ حَتَّی یَحْتَلِمَ،
{۲} وَ عَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّی یُفِیقَ،
{۳} وَ عَنِ النَّائِمِ حَتَّی یَسْتَیْقِظَ.
قلم عقوبت و مواخذه از سه شخص برداشته شده است؛
{۱} کودک تا زمانی که بالغ شود؛
{۲} دیوانه تا زمانی که عاقل شود،
{۳} انسان خواب تا بیدار شود.
وسائل الشیعه موسسه آل‌البیت (علیهم‌السّلام)، ج۱، ص۴۵.
و این روایات جزو روایاتی است که هم در منابع روایی شیعه آمده است و هم در منابع روایی اهل سنت آمده و مورد عمل هر دو فرقه بوده است.
دیدگاه مرحوم صاحب جواهر
صاحب جواهر (محمدحسن نجفی) در مورد این روایت می‌گوید: این روایت از روایاتی است که اهل سنت و شیعه هر دو روایت کرده‌اند، فراتر از آن ابن‌ادریس حلی مدعی شده است که این روایت به اتفاق فریقین روایت شده است.
جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۰.
روایتی از آقا امام صادق (علیه السلّام)
قال الصادق (علیه السلّام): اِنَّ اَوْلَادَ الْمُسْلِمِینَ مَوْسُومُونَ عِنْدَ اللَّهِ شَافِعٌ وَ مُشَفَّعٌ فَاِذَا بَلَغُوا اثْنَتَیْ عَشْرَةَ سَنَةً کَانَتْ لَهُمُ الْحَسَنَاتُ فَاِذَا بَلَغُوا الْحُلُمَ کُتِبَتْ عَلَیْهِمُ السَّیِّئَاتُ.
فرزندان مسلمان در نزد خداوند به نام شافع و مشفع (شفاعت‌کننده و کسی که شفاعت او پذیرفته می‌شود) معروف است، هرگاه به دوازده سال برسد، حسنات برای آنان نوشته می‌شود و هرگاه به حد بلوغ شرعی برسد، گناهان نیز برای او نوشته می‌شود.
الکافی، ج۶، ص۳. التوحید صدوق، ص۳۹۲.
این روایات به خصوص طایفه دوم می‌رساند که مطلق گناهان، عقوبت برای آن بعد از سن بلوغ برای شخص محسوب می‌شود؛ اما ثواب و حسنات را خداوند از دوازده سالگی برای او محسوب می‌نماید.
نتیجه بحث
حاصل آن‌که کسی که به حد تکلیف نرسیده، اگر گناهی از او سر بزند، از نظر شرعی و فقهی چون در تکلیف بلوغ و عقل شرط است، لذا گناه و تقصیر او براساس ضوابط و قواعد مجازات اخروی ندارد، اگرچه در برخی موارد مسئولیت دنیوی دارد.
البته به لحاظ اخلاقی و تربیتی گرچه مکلف شرعی نیست، اما اگر خوب و بد را تشخیص می‌دهد، لازم است از هم‌اکنون که روح و قلبش پاک و لطیف و نورانی است، خود را با کثافت و نجاست گناهان آلوده نکند و از همین ابتدا خود را آماده مقابله با لذت‌های زودگذر گناهان بکند تا هنگام وجوب تکلیف، قوی و مستحکم در برابر شیطان و نفس اماره بایستد. مضاف بر این‌که هرگز نباید از آثار وضعی و پی‌آمدهای بد گناهان در بزرگ‌سالی غفلت کرد؛ یعنی چه‌بسا برخی گناهان در دوران خردسالی، اثر تخریبی‌اش مانند سمی باشد که هم‌اکنون اثرش را نمی‌بینیم، اما بعد از چند سال اثرش را می‌گذارد و آدم را بیمار و مسموم می‌کند. در‌هرحال از همان دوران کودکی، باید مراقب و مواظب اعمال خویش باشد تا لکه سیاه و کثیف گناه بر روح و قلب پاک او ننشیند و اگر خدای نکرده، ندانسته و از روی جهل و غفلت گناهی مرتکب شده، از همان ابتدا با توبه و رجوع به پروردگار آن را پاک کند که خداوند ارحم الراحمین بسیار از چنین کودک و نوجوانی خشنود می‌شود.
    
پس از ویرایش و زیبا ازی به نقل از:

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -