انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۲) اعتبار سند لیلة الرغائب

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ.
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِين وَ رَحمَةُ الله
اعتبار سند لیلة الرغائب
    
انجام اعمال لیلة الرغائب در میان عوام اهل سنت و شیعه رواج داشته و دارد مخصوصا در سالهای اخیر با برنامه ها و تبلیغات گسترده صدا وسیما توجه عامه مردم به آن بیشتر شده است.
در این گفتار کوتاه این روایت را از جهت متن و سند مورد بررسی قرار می دهیم:
اصل این حدیث در منابع اهل سنت است و به نقل از آنها وارد کتابهای دعائی شیعه شده است.
در منابع دعائی شیعه برای اولین بار توسط سید بن طاووس (متوفای ۶۶۴ ه‍- ق ) در کتاب «إقبال الأعمال» روایت شده است.
سؤال:
آیا آن چه که در مورد لیلة الرغائب و اعمال آن گفته می شود معتبر است؟
پاسخ:
برای رسیدن به مطلوب توجه شما را به چند نکته پی در پی به نظم منطقی جلب می کنم:
اول: اعمال مستحبی نیاز به سند قطعی و صحیح ندارند.
در بسیاری از موارد که برای مساله ای روایاتی دالّ بر وجوب یا حرمت وجود دارد ولی چون آن روایات دچار ضعف در سند هستند، آنها را در نهایت در مقام فتوا حمل بر استحباب یا کراهت می کنند؛ و از همین جا بدست می آید که احکام استحبابی یا کراهتی نیاز به دلیل قطعی ندارند و می توان گفت وضعیّت بسیاری از سُنن (مستحبات و مکروهات) در ناحیه سند چنین است؛ به عبارت دیگر در انجام مستحبات یا ترک مکروهات، عمل فقهاء بر تسامح در بررسی دلیل آنها قرار گرفته است که از این معنا اهل فن تعبیر به «تسامُح در أدلّۀ سُنن» می کنند.
دوم: همانطور که واضح است عمل لیلة الرغائب از اعمال مستحبی و از زمرۀ سنن است و قاعده بالا شامل حال آن می شود.
سوم: توجه به این نکته ضروری است که عملی که سند داشته باشد، ولو ضعیف، دیگر آن را بدعت نمی خوانند؛ مخصوصا اینکه بزرگان بر طبق آن عمل کرده و آن را با قواعد دیگری تحکیم نموده باشند. بنابراین نماز و سایر دستورات لیلة الرغائب مدرک دارد و با وجود مدرک (ولو ضعیف)، فرض بدعت بودن آن فرضی باطل است چون بدعت در صورتی است که یک عمل هیچ اصلی نداشته باشد و به همراه استناد به معصوم صورت بپذیرد.
مرحوم علامه طهرانی در جایی مربوط به برخی اضافات در دعای عرفه نسبت به مقام شامخ سید بن طاووس و نسبت دادن ایشان احادیث را بدون سند به معصوم، می فرمایند: حاشا و کلّا که سیّد با آن عظمت مقام، کلام عارفی (غیر معصومی) را از کتابی اخذ کند و بردارد به دنبال دعای امام بگذارد و اسناد و انتسابش را به امام بدهد!
الله شناسی ج ۱ ص ۲۷۱.
چهارم: قواعد دیگری در أبواب فقه وجود دارند که هنگام ضعف در سند به کمک آن آمده و مُجوّز برای عمل طبق محتوای آن می باشند؛ مانند قاعده «مَن بَلَغ»
پنجم: اخبار «من بلغ» از جمله قواعدی است که در فقه ثبوت آن حتمی است تاجایی که نسبت به آن ادعای استفاضه می توان کرد و بعید نیست که از لحاظ معنا هم متواتر باشد که مفاد آنها این است:
به هرکس ثواب عملی از جانب رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلّم) برسد به اینکه پیامبر فرموده اگر این عمل را انجام دهید فلان ثواب به شما داده می شود، و بر طبق آن عمل نماید، خداوند ثواب آن عمل را به او می دهد ولو اینکه رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلّم) این کلام را نفرموده باشد.
سیدنا الاستاد در مواردی که مطلبی در کتب معتبر دعا نقل شده اما انتسابش به معصوم ثابت نیست مانند تتمۀ دعای عرفه، می فرمایند: حاصل سخن آنستکه: این دعا (تتمۀ دعای عرفه)، دعای بسیار خوب با مضمون رشیق و عالی است، و خواندن آن در هر وقت مساعدی که حال اقتضا کند- نه با تکلّف- مغتنم و مفید می باشد؛ امّا إسناد آن به حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام جائز نیست.
الله شناسی، ج ۱، ص: ۲۷۳.
یعنی ایشان حتی در مواضعی که دعایی رسیده با وجود اینکه یقین داریم از ناحیه معصوم نیست انجامش خوب است.
ششم: ناگفته نماند که دایره شمول اخبار «من بلغ» نزد حقیر بر اساس مبنای سیدنا الاستاد ضیق تر است از آنچه که سایر فقهاء به آن قائل هستند تا جاییکه دیده می شود هر خبری که چندین معارض دارد را به خاطر مصالحی با اخبار «من بلغ» توجیه می کنند.اخبار «من بلغ» بر اساس مبنای حقیر عمدتا روایات ضعیف السندی را شامل می شود که معارض ندارد و بزرگان هم طبق آن عمل کرده باشند.
 
هفتم: یکی از مواردی که جبران کننده ضعف سند است، محتوای روایت و مخصوصا عمل اصحاب بر طبق آن است و در ما نحن فیه می بینیم که بزرگانی از قبیل:
{۱} عارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی.
{۲} و مرحوم علامه طهرانی طبق آن از قدیم الایام عمل می کردند.
و شاگردان و سالکان راه خدا را بر اساس آن توصیه وسفارش اکید می نمودند درحالیکه از خصوصیات بارز سیدنا الاستاد دقت در دلالت و سند احادیث بود همانطور که از مکتوبات ایشان پیداست و حقیر تا بحال کسی را به این اندازه دقیق ندیده ام به طوریکه حتی در کم و زیاد بودن یک کلمه حساسیت نشان داده و نسبت به آن صفحاتی بحث می کنند.
هشتم: قابل ذکر است که کسانی که ترویج فرهنگ لیلة الرغائب را داشتند خود از رجال علم حدیث و رجال و درایه بودند از جمله مرحوم علامه که یکی از برترین رجال علم حدیث و درایه به حساب می آیند و در این مورد از شاگردان بارز رجالی مشهور مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی بودند که وی از مرحوم علامه به «السیّد السّند، الممجّد المعتمد، مولانا السید محمد الحسین و. . . » یاد می کردند.
نور مجرد، ص ۸۶.
نهم: سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی (قدس الله نفسه الزکیه) درباره ضعف سند روایی ادعیه و جبران آن در هنگام عمل اصحاب و بزرگان عباراتی وافی و شافی دارند که عین آن را نقل می کنیم می فرمایند:
سیره علمای شیعه در باب ادعیه و زیارات بر حفظ و قرائت آنها بوده است و از اینجا معلوم می شود: رویّه و سیره علماء ماضی ما در عمل به این ادعیه و زیارات، صحّت سند به صحّت مشهور امروزی که از زمان علّامه احادیث را به صحاح و حسان و ضعاف و موثّقات تقسیم کرده است، نبوده است؛ بلکه هر زیارت و دعائی را که اطمینان به صدور آن داشتند گرچه با قرائن خارجیّه باشد، به آن عمل می نموده اند. و همین معنی صحّت است. پس دعا و زیارت ضعیف السّند، چنانچه مورد عمل اصحاب و علماء قرار گیرد و در کتب خود ضبط و ثبت کنند، و قدحی از آن و یا از راوی آن ذکر ننمایند؛ همین شهرتی است که موجب انجبار ضعف سند می شود.
و ما در اصول ثابت کرده ایم که هر خبری که صحیح السّند باشد ولی اصحاب از آن اعراض نموده باشند، قابل عمل نیست؛ بل کُلَّما زادَ صِحَّةً زادَ ضَعْفًا؛ و هر خبر ضعیفی را که معمولٌ به اصحاب باشد، باید اخذ کرد؛ و این عمل اصحاب جابر سند آن می شود.
و از اینجاست که ما می بینیم بسیاری از روایات «کافی» بلکه اکثر آن ضعیف السّند است؛ و اگر کسی به کتاب «مرآت العقول» مراجعه کند، خواهد یافت که علّامه مجلسی در هنگام بیان راویان احادیث، غالب آنها را ضعیف می شمارد، در حالیکه می دانیم کتاب «کافی» از کتب معتبره ماست؛ بلکه از معتبرترین کتب ماست.
و علّت، آن است که نفس درج احادیث را در این کتاب و سائر کتب اربعه، چون «من لا یحضره الفقیه» و «استبصار» و «تهذیب» از چنان شیوخی که از لحاظ وثاقت و ورع و امانت و علم و تبحّر در فنّ حدیث و مقبول و مردود بودن آن، در درجه اعلی قرار دارند؛ خود موجب اطمینان به صدور است. و از همین جهت است که اخباریّین قاطبةً و بسیاری از علماء اصولیّین، جمیع روایات وارده در کتب اربعه را صحیح و واجب العمل می دانند؛ ولی ما می گوئیم نفس درج احادیث در این کتابها وجوب عمل نمی آورد و آنها را صحیح نمی کند، ولی بدون شکّ به مقدار معتنابهی درجه ارزش حدیث را بالا می برد، و با ضمّ مختصر قرینه خارجیّه و بعضی از شواهد آنرا صحیح و لازم الاتّباع می کند.
ابن عیّاش گرچه در نزد نجاشی شخص غیر معتمدی است، ولی تمام روایات شخص ضعیف که دروغ نیست، بلکه شخص ضعیف در کلامش همه گونه کلام هست؛ صحیح و فاسد، دروغ و صادق، مطرود و مقبول. و لعلّ اینکه بعضی از کلام او و لو به ضمیمه قرائن خارجیّه عین صدق باشد؛ و در اینصورت روایات اشخاص ضعیف مورد قبول قرار می گیرد. و ممکنست این روایت ابن عیّاش از این قبیل بوده باشد. و نیز خیر بن عبد الله و یا خیبر بن عبد الله که راوی حدیث از محمّد بن عثمان است، ممکن است از مشاهیر و معاریف رجال حدیث نبوده باشد که نامش در رجال آمده باشد؛ بلکه شخص ثقه عادی بوده و روایت او از این جهت قابل اخذ بوده است.
الله شناسی، ج ۲، ص: ۳۰۱.
دهم: علاوه بر این، بزرگانی از فقهاء و علما و مراجع نسبت به انجام اعمال لیلة الرغائب ترغیب داشته اند ولو رجاءً.
حقیر که خود از شاگردان اصولی حضرت آیةالله وحید خراسانی حفظه الله هستم از ایشان در درس شنیدم که تمنا کردند که مردم در شب لیلة الرغائب برای نجات شیعیان از دست وهابیت و تکفیریها دست به دعا بردارند. و از ناحیه سایر مراجع و علما هم هر کجا که در این مورد استفتائی شده است نه تنها که نهی نکردند بلکه آن را ولو رجاءً (به امید ثواب از باب اخبار «من بلغ») تجویز فرموده اند.
یازدهم: عجیب اینجاست که همان آقایانی که هر ساله (مخصوصا امسال) این سر و صدا را درباره لیلة الرغائب به راه می اندازند، به ضعیف ترین روایات که در جعلی بودنشان هیچ فاضل و عالم و مرجعی شکی ندارد، عمل می کنند و آن را با قواعد غیر علمی و غیر فنی توجیه می کنند و به آن در حدّ یک حکم وجوبی پایبندند؛ مانند خواندن دعای تحویل سال و عمل به آیین نوروز، ! اما به اعمال لیلة الرغائب که می رسد معلوم نیست به چه دلیلی صحبت از بدعت بودن آن می رانند.
دوازدهم: بعید نیست که منشأ انکار مساله مهم لیلة الرغائب از ناحیه اهل تسنن باشد چرا که اولین بار تعدادی از علمای اهل تسنن بر مجعول بودن اعمال لیلة الرغائب حکم کردند و بعید نیست کسانی که اصرار بر جعلی و بدعت بودن اعمال لیلة الرغائب دارند متأثّر از ایشان باشند و إلا تا بحال دیده نشده با بودن مدرک و عمل بزرگان بر طبق روایتی آن هم در مستحبات، حکم به مجعولیت یا بدعت بودن عملی داده شود.
سیزدهم: فتنی (از علمای اهل سنت) می نویسد: به اتفاق همه، نماز رغائب در ماه رجب جعلی است؛ و اعمالی که ذکر می شود از قبیل آمدن فرشته ها و. . . نیز جعلی هستند؛ و رجالی که این روایت را نقل کرده اند مجهول هستند؛ شیخ ما می گوید همه کتاب ها را گشتم و چنین چیزی را پیدا نکرد؛ علما نماز رغائب در جمعه را مکروه می دانند.
فتنی، محمد طاهر غ تذکره الموضوعات، بی جا، بی نا، بی تا، ص ۴۴.
عجلونی یکی دیگر از علمای اهل تسنن می نویسد: از احادیث ساختگی حدیثی است در فضیلت جمعه اول ماه رجب که خواندن نماز رغائب و. . . را از اعمال این شب می داند.
عجلونی جراحی، اسماعیل؛ کشف الخفاء و مزیل الالباس، بی جا، دار الکتب العلمیه، بی تا، ج ۲، ص ۴۱۷.
چهاردهم: اگر بخواهیم چنین جمودی نسبت به روایات متضمن ادعیه داشته باشیم، پس باید بیشتر دعاهای نقل شده در کتب معتبر دعا از جمله مفاتیح را جعلی و بدعت دانست؛ اتفاقا در مورد بسیاری از دعاهای ماه رجب وضع این چنین است حال:
آیا حذف آنها و جعلی دانستن آن به خاطر ضعف در سند مسموع و قابل اجراست؟
آیا تا بحال کسی نسبت به سایر دعاها چنین ادعایی داشته است؟
خلاصه آنکه مساله جرح و ضعف مخصوصا در میان ادعیه امری متعارف است.
از مهمترین دعاهای ماه رجب همان دعای معروف بعد از نماز است (یا من ارجوه لکل خیر) در حالیکه وضع سندی این دعا از سند لیلة الرغائب ضعیف تر است چرا که راوی این دعا، «محمد بن ذکوان» ملقب به «سجاد» است که وضع او، از نظر رجالی، مشخص نیست.
یکی دیگر از دعاهای پر اهمیت ماه رجب دعای که از ناحیه مقدّسه خارج شده است که نسبت به آن هم جرح شده است اما سیدنا الاستاد می فرمایند: عالم معاصر آیة الله محدّث و رجالی آقای حاج شیخ محمّد تقی شوشتری (ره) در کتاب «الاخبار الدّخیلة» ص ۲۶۳ تا ص ۲۶۵، آنرا ردّ کرده اند و از جمله مفتریات بشمار آورده اند و ما در زمان حیاتشان ادلّه و شواهدی را که بدان استدلال بر مجعولیّت آن آورده بودند همه را ردّ کرده، و اثبات نموده ایم که آن اشکالات، واهی می باشد.
الله شناسی، ج ۲، ص: ۷۰.
پانزدهم: به طور صریح باد گفت که اصلا ادعای ضعف در مورد نقل سید در اقبال یک ادعای واهی و بی اساس و بی پایه است که با هیچیک از قواعد فنی و علمی رجالی مخصوصا جایی که پای سید بن طاووس در میان باشد سازگار نیست و خلاصه آنکه معلوم نیست مدعیان ضعف، این ضعف را بر چه اساس ثابت می کنند؟
شانزدهم: ما برای روشن شدن مطلب تحقیقی جامع درباره شخصیت سید و توثیقات وی و اعتماد همگان بر منقولات و مرسلات وی نقل می کنیم تا صحت مدعایمان را ثابت کنیم.
در مورد سند روایت لیلة الرغائب گفتنی است که این روایت در سه کتاب حدیث نقل شده است:
{۱} اقبال الاعمال سید بن طاووس
ابن طاووس کتابخانه ای بزرگ داشته که کتاب های این کتابخانه در زمینه های مختلف دانش های دینی و علوم بشری بوده است. تفسیر، حدیث، دعا، انساب، طب، نجوم، لغت، شعر، رمل، طلسمات، عوذ، تاریخ و. . . عناوین این کتاب ها را تشکیل می داد. شمار این کتاب ها در سال ۶۵۰ق، سال تألیف اقبال الاعمال، دو هزار و پانصد مجلد بوده است. وی گویا دو فهرست برای این کتابخانه فراهم کرد: یکی با عنوان «الابانة فی معرفة اسماء کتب الخزانة» - که نایاب است و دیگری «سعد السعود». نسخه ای که از سعدالسعود موجود است، تنها کتب سماوی و علوم قرآن را شامل می شود. ابن طاووس این کتابخانه را بر فرزندان ذکورش وقف کرد. امروزه بسیاری از این کتاب ها نایاب شناخته می شوند.
المجتبی من دعاء المجتبی، مقدمه محقق کتاب، ص۲۴؛
سعد السعود، مقدمه محقق، ص۳؛
الذریعه، ج۱، ص۵۸؛ ج۱۲،ص۱۸۲.
در میان کتاب های این کتابخانه نزدیک به هفتاد کتاب در موضوع دعا وجود داشته است. ابن طاووس در فصل یکصد و چهل و دوم کتاب کشف المحجة که آن را در سال ۶۶۲ق، تألیف کرد- متذکر شده که بیش از شصت مجلد در دعا در اختیار دارد. این شماره در سال ۶۶۲ق، تألیف کرد متذکر شده که بیش از شصت مجلد در دعا در اختیار دارد. این شمار در سال ۶۶۲ق، که تألیف کتاب مهج الدعوات در روز جمعه، هفتم جمادی الاولی آن سال به پایان رسیده - به بیش از هفتاد مجلد افزایش یافته است.
المجتبی، ص۳۰، مقدمه محقق کتاب.
سید بن طاووس در نقل خود درباره لیلة الرغائب می گوید: وجدنا ذلک فی کتب العبادات مرویا عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم) و نقلته أنا من بعض کتب اصحابنا، رحمهم الله. . .
الاقبال، ج ۳، ص ۱۸۵-۱۸۶.
نکته مهم این که سید بن طاووس با توجه به همۀ آنچه درباره توثیق وی خواهد آمد، خود ادعا می نماید من عمل لیلة الرغائب را در برخی از کتاب ها دیده ام آنگاه روایت را بدون ذکر سند از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل می کند حال با عنایت به اینکه سید تصریح بر رویت روایت دارد و علاوه با توجه شخصیت سید که بزرگان می فرمودند محال است روایتی را بدون سند به معصوم نسبت دهد و در واقع مرسلات وی را صحیحه تلقی می کنند، دیگر وجهی برای ضعیف شمردن روایت لیلة الرغائب باقی نمی ماند الا اینکه این شخصیت جلیل القدر را تکذیب کرده و کاذب بدانیم! نعوذ بالله من هذه النسبه
جایگاه سید بن طاووس نزد علمای رجال و حدیث
از طرفی ابن طاووس در شمار معدود رجال سرشناس امامیه است که به فرهیختگی و وارستگی شهره است و مهمتر آنکه می توان گفت در مصادر رجالی و حدیثی بر اتصاف وی به این ویژگی ها اتفاق نظر وجود دارد. در باره او الفاظ و عبارات گوناگونی که همگی بر فرزانگی و وارستگی او دلالت دارند به کار رفته است.
در اشاره به فرهیختگی و وارستگی ابن طاووس می توان اوصاف زیر را از بزرگان و اعیان امامیه ذکر کرد:
۱- صاحب کرامات و مقامات در کلام علامه حلی.
بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۶۴.
۲- شهید ثانی.
همان، ج۱۰۴، ص ۲۰۸.
۳- محمد امین استرابادی.
الفوائد المدینه، ص۷۹.
۴- میرزا حسین نوری.
خاتمه المستدرک، ج۲، ص۴۴۸.
دو عالم اخیر این مقام را برای ابن طاووس، از برخی عبارات او در کتاب المواسعة و المضایقه، ( الفوائدالمدینه، ص ۷۹) الامان من اخطار الاسفار و الزمان (ص۱۲۸)، مهج الدعوات (ص۲۹۶) و کشف المحجة (ص۱۵۱) برداشت کرده اند.
علامه حلی، چنان که میرزا حسین نوری از مبحث استخاره کتاب منهاج الصالح او نقل کرده، از ابن طاووس به سید سند و سعید و عابدترین فرد دوران خود یاد نموده است.
خاتمه المستدرک، ج۲، ص۴۴۶.
شهید ثانی که در دانش حدیث شهره بوده و کتاب او در این باره معروف و مرجع است الفاظ زیر را، در مقام تعدیل سید ذکر کرده است: عدل، ثقه، حجت، صحیح الحدیث، متقن، ثبت، حافظ، صدوق، یحتج بحدیثه، جلیل، صالح الحدیث، مشکور، خیر، فاضل، ممدوح، زاهد، عالم، مسکون الی روایته، شیخ اجازه، کبیر، عابد، اهل ورع و صاحب کرامات، نقابت علوی و. . .
الرعایه فی علم الدرایه، ص ۱۲۰-۱۲۳.
همچنین، در باره سید بن طاووس، در منابع رجالی و حدیثی، به گونه های مستقیم و غیر مستقیم، این تعابیر به کار رفته است: شیخ اجازه، ثقه، زاهد، عابد، جلیل، کبیر، ورع، صاحب کرامات و مقامات، از برجستگان و بزرگان امامیه، جلیل القدر، عظیم المنزله، کثیر الحفظ، نقی الکلام، زبانزد عام و خاص در عبادت و زهد، دارای کتاب های ارزشمند، بی نیاز از ذکر در علم، فضل، زهد، عبادت، ثقه، فقه، جلالت و ورع.
وی شیخ اجازه علامه حلی بوده و علامه حلی، در اجازه ای که به بنی زهره داده و به اجازه کبیره مشهور است، از اجازه احمد (برادر سید بن طاووس) و علی بن طاووس به خود یاد کرده و از آن دو با عنوان سید کبیر سعید یاد کرده است.
بحارالانوار، ج۱۰۴، ص ۶۳-۶۴.
دیگر اوصافی که می توان در کتب رجالی برای سید بن طاووس یافت، به قرار زیر است:
از بزرگان امامیه و ثقات آن، جلیل القدر، عظیم المنزله، کثیر الحفظ، نقی الکلام، بی نیاز از بیان در عبادت و زهد و دارای کتاب های نیکو، در کلام تفرشی
نقدالرجال، ج۳، ص۳۰۳-۳۰۴.
بی نیاز از تعریف در علم و فضل و زهد و عبادت و وثاقت و فقه و جلالت و ورع، در عبارت شیخ حر عاملی
معجم الرجال الحدیث، ج۱۳، ص ۲۰۲-۲۰۳.
سید جلیل و عالم نبیل در کلام علامه محمد باقر مجلسی
بحارالانوار، ج۱۰۷، ص ۳۳-۳۴.
و علامه حلی، سید ثقه و جلیل، در کلام بحرالعلوم
الفوائدالرجالیه، ج۲، ص۴۳؛ ص۲۷۷و ج۳، ص۲۹۹.
و شهرت جلالت قدر و اتقان و تثبت او در همه منقولاتش در نظر معاصران او و متأخران.
خاتمه المستدرک، ج۱، ص ۳۲۳.
مرحوم شیخ جعفر شوشتری رحمة الله علیه درباره سید ابن طاووس، می فرماید: و بدان که در نقل مراثی، از آن جناب، معتبرتری نداریم. در جلالت قدر، مثل ایشان کم است.
مواعظ شوشتر.
سید بن طاووس در نزد بزرگان معرفت
سیدنا الاستاد علامه سید محمد حسین طهرانی اعلی الله مقامه می نویسد: یکی از مفاخر عالم اسلام و تشیّع، فقیه نبیه و عالم اخلاقی و مربّی روحانی سیّد بن طاووس بوده است: علی بن موسی بن جعفر بن محمّد بن طاوس که لقب شریفش رَضِی الدّین است.
این مرد بزرگ را «سیّد أهل مراقبت» گویند، زیرا بقدری در مراقبت در امور و اعمال و کردار و پاداش آن و اثرات مترتّب بر آن مراقب بوده که نظیری برای او شناخته نشده است.
و اگر کسی کتاب شریف و نفیس او را به نام «إقبال» که در ادعیه و اعمال عبادی است مطالعه کند می یابد که تا چه حدّ این عالم عامل در پی جوئی آثار مترتّبه بر اعمال دقّت نظر داشته است، و چه نکات دقیق و لطیف و ظریفی را بیان میکند.
معاد شناسی، ج ۸، ص: ۱۹۷.
و در جای دیگر می فرمایند: مرحوم علی بن طاووس رضوان الله علیه از بزرگان علمای اسلام است و از نقطه نظر بینش و مقام یقین و علم و تقوی، بسیاری او را در رتبه دوّم و تالی تِلو امام معصوم میدانند، و علّامه حلّی رحِمه الله تعالی در کتاب «اجازات بنی زُهره» او را صاحب کرامات باهره و معجزات قاهره توصیف نموده است، و صاحب تصنیفات و تألیفات بسیار است.
معاد شناسی، ج ۷، ص: ۲۳۳.
می فرمودند: مرحوم استاد (علامه طباطبایی) به دو نفر از علماء اسلام بسیار ارج می نهادند و مقام و منزلت آنان را به عظمت یاد می کردند:
اوّل: سیّد أجلّ علی بن طاووس أعلی اللهُ تعالَی مقامَه الشّریف، و به کتاب «إقبال» او اهمّیّت می دادند و او را «سیّد أهل المراقبة» می خواندند.
دوّم: سیّد مهدی بحرالعلوم أعلی اللهُ تعالی مقامه، و از کیفیّت زندگی و سلوک علمی و عملی و مراقبات او بسیار تحسین می نمودند. و تشرّف او و سیّد ابن طاووس را به خدمت حضرت امام زمان أرواحنا فداه کراراً و مراراً نقل می نمودند. و نسبت به نداشتن هوای نفس، و مجاهدات آنان در راه وصول به مقصود، و کیفیّت زندگی و سعی و اهتمام در تحصیل مرضات خدای تعالی، مُعجِب بوده و با دیده ابّهت و تجلیل و تکریم می نگریستند.
مهرتابان، ص: ۸۵.
عارف فرزانه میرزا جواد ملکی تبریزی از سید بن طاووس رضوان الله علیهما تعبیر به «سید المراقبین» نموده است.
المراقبات، ص ۶۹.
و می فرماید: سید بزرگ «ابن طاووس قدّس سرّه» همان کسی که استادم (مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی رحمة الله علیه) می گفت: غیر از معصومین علیهم السّلام کسی در علم مراقبت مانند او نیامده است.
همان ص ۱۲۴.
علامه میرزا علی آقا قاضی اعلی الله مقامه الشریف درباره وی چنین فرموده است: سه نفر در طول تاریخ عارفان به مقام «تمکن در توحید» رسیده اند: سید بن طاووس، احمد بن فهد حلی و سید مهدی بحرالعلوم.
گلشن ابرار ج۱، ذیل شرح حال ابن فهد حلی.
مرحوم آقای الهی طباطبایی برادر علامه طباطبایی رحمة الله علهما میفرمود: ما روح بسیاری از علما را حاضر کردیم و سؤالاتی نمودیم مگر روح دو نفر را که نتوانستیم احضار کنیم، یکی روح مرحوم سیّد ابن طاووس و دیگری روح مرحوم سیّد مهدی بحرالعلوم رضوانُ اللهِ علیهما؛ این دو نفر گفته بودند: ما وقف خدمت حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام هستیم، و ابداً مجالی برای پائین آمدن نداریم.
معاد شناسی، ج ۱، ص: ۱۸۶.
رهبر کبیر انقلاب حضرت آیةالله خمینی قدس الله نفسه می فرماید: ...با کلمات ائمه هدی علیهم السلام و کلمات بزرگان علماء اُنس بگیر که آن برکاتی است.
فرضا که از عرفا کسی را به بزرگی نمی شناسی از علمای بزرگ معرفت واخلاق، آنها را که پیش همه علما مسلمند پیروی کن مثل جناب عارف بالله و مجاهد فی سبیل الله مولانا سیدبن طاوس رضی الله عنه. و مثل مولانا عارف بالله و سالک الی الله شیخ جلیل بهائی قدس سره و شیخ ارباب معرفت مولانا محمدتقی مجلسی رضوان الله علیه و شیخ محدثین فرزند بزرگواراو مولانا مجلسی ره. کتاب شرح فقیه مولانا مجلسی اول که یکی از کتابهای نفیس جلیل القدراست و فارسی است مطالعه نما واگر نفهمیدی ازاهلش سوال کن که در آن کنزهایی است از معرفت. . .
سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین) ص: ۳۴.
علامه حسن زاده آملی ایده الله هم نوشته اند: علامه طباطبائی، مرحوم سید بحر العلوم و ابن فهد صاحب عدّة الداعی و سید ابن طاووس صاحب اقبال را از کمّل می دانست و می فرمود: اینها کامل بودند.
انیس الموحدین: ص ۲۳.
و در یکی از سخنرانی هایشان می فرمایند: شایسته است سخنی از سید بن طاوس که بفرموده بعضی از مشایخ ما از کُمَّل بوده است به عرض برسانم که آن جناب در کتاب شریف اقبال فرموده است:
«من بدون استهلال و رجوع به جدول تقویم از اوّل ماه و هلال آن با خبرم، و نیز از لیلة القدر آگاهی دارم». این سخن را در حالی که قلم در دست داشت و می نگاشت از خود خبر داده است،.
سخنرانی حضرت علّامه حسن زاده آملی در تجلیل از مقام شامخ علامه رفیعی قزوینی.
بله در عین حال علی بن طاووس، اگر چه در رجال شناسی، مانند برادرش احمد بن طاووس مشهور نیست، اما در مواردی که درباره رجال احادیث و انتساب کتاب ها به مؤلفان اظهار نظر کرده، مورد توجه و اعتماد رجال شناسان و کتاب شناسان واقع شده است.
مهم ترین منابع دعایی امامیه، کتاب هایی است که ابن طاووس تألیف کرده است. اگر چه همه مطالبی که او، تحت عنوان دعا، ذکر کرده، طریق صحیح به معصوم ندارد یا فاقد طریق است، ولی نباید ویرانگر این بنیان تلقی گردد؛ چه:
اولاً: بیشتر این دعاها مأثور و مسند است و ابن طاووس بر درستی طرق آنها به صورت کلی و در موارد بسیار به گونه فردی، تصریح نموده است.
ثانیاً: متون فاقد سند صحیح و یا فاقد سند، اگر چه نباید سخن معصوم دانسته شود، ولی باید توجه داشت که این متون به موجب کلام معصوم که بر طریق صحیح استوار است قابل عمل و موجَّه می تواند باشد و دارای آثاری نورانی است.
به همین جهت، ابن طاووس خود مقید به این دعاها بود و به عنوان عابدترین دوران خود شناخته شده است. نیز عالمان وارسته و فرهیخته امامیه به این متون اعتماد کرده و کتاب های او را در شمار مصادر کتاب های خود قرار داده اند.
سید علی بن طاووس در سال ۶۶۴ هجری در سن ۷۵ سالگی و در شهر بغداد وفات نمود. بدن شریفش را به نجف اشرف منتقل کرده و در حرم امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به خاک سپردند. رحمة الله علیه رحمةً واسعه
{۲} وسائل الشیعه شیخ حر عاملی
ایشان این نماز را به عنوان نماز رغائب در شب اول جمعه ماه رجب از سلسله سندی که علامه به بنی زهره اجازه داده است از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند و در پایان می گوید: سید بن طاووس این حدیث را مرسلا از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است.
حر عاملی، محمد؛ وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ دوم، ۱۴۱۴ ه. ق، ج ۸، ص ۹۸.
{۳} بحار الانوار علامه مجلسی
وی این روایت را با سلسله سند اجازه نامه علامه به بنی زهره از انس از رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) آورده است و نام تک تک راویان را با شرح رجالی برخی از آنها در ج ۱۰۴، ص ۱۲۳ نقل می کند.
مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ه. ق، ج ۹۵، ص ۳۹۵.
اگر ما نقل دوم و سوم را یک روایت بدانیم بر حجیت اعمال لیلة الرغائب دو روایت داریم که یکی مرسلۀ سید است که روایان آن ذکر نشده و دیگری روایت بحار و وسائل که راویان ذکر شده اند گرچه برخی از آنان ضعیف اند. گرچه برای ما ثابت نشده است که نقل مجلسی و وسائل همان نقل سید باشد.
نکته دیگر:
در مورد ضعف راویان در نقل مرحوم مجلسی است که این مساله هم صرفا یک ادعاست و جای تحقیق و بررسی دارد که ان شاء الله اهل فن باید نسبت به آن اقدام کرده و نظر دهند که این مقاله نسبت به آن ساکت است.
نتیجه:
در نهایت گوییم:
أولاً: دلیلی بر ضعف حدیث لیلة الرغائب نیست؛
ثانیاً: اگر هم قائل به ضعف سند باشیم، قواعد «تسامح در ادله سنن» و «من بلغ» و «عمل اصحاب» مخصوصا بزرگان از وادی توحید و معرفت، جبران کننده ضعف سند و مُجوّزی قطعی برای عمل بر طبق آن می باشد ولو رجاء. والله عالم.
نویسنده: حجةالإسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
پس از ویرایش و زیبا ازی به نقل از:

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -