روضه شب جمعه (حضرت زهرا سلام الله علیها )
آقا موسی بن جعفر (علیهما السلام) روایتی از آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل فرمودند که: آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند:
«أَلا إنَّ فاطِمَة َبَیْتَها بَیْتی وَ بابها بابی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجابَ اللهِ»
ای مردم خانه فاطمه خانه ی من است و در خانه او هم در خانه ی من است!!
چرا اینجوری فرمود؟! چون در سوره ی احزاب آمده است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ...
ای کسانی که ایمان آوردید به خانههای پیغمبر داخل مشوید مگر آنکه اذنتان دهند...
پس اگر خانه ی زهرا، خانه ی پیغمبره، پس:
چرا بدون اجازه ی صاحب خانه وارد شدند؟!!
راوی میگوید آقا موسی ابن جعفر (علیهماالسلام) به اینجا که رسید «فبکی ابوالحسن بکاء الطویلا» شروع کرد گریه کردن مدت مدیدی گریه کرد، بعد دیدن وسط گریه ها سه مرتبه فرمود:
«هتک والله حجابک»
«هتک والله حجابک»
«هتک والله حجابک»
یعنی حرمت مادرمان را نگه نداشتن، شب معراج که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به معراج رفتند ، وقتی نوبت رسید به مصائب اهل بیت، مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها) را اینطوری بیان کردند:
«وَ أمَّا ابْنَتُکَ، فَـتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ یُؤْخَذُ حَـقُّها غَصْباً الَّذی تَجْعَلُهُ لَها، ثم یمسها حوانن و ظل و یدخل علیها حریمها بغیر إذن... تَموت مِن ذلِک الضَّرب تُضرَبُ و هیَ حامِلٌ ...» الله اکبر،
به دخترت ظلم میشود، حقش را از او میگیرند، اونو از ارثش محروم میکنند؛ بدون اجازه وارد خانه اش میشوند،و وقتی وارد خانه میشوند، و فاطمه مانع میشود و نمی خواهد اجازه دهد اینها وارد خانه شوند، چه میکنن؟! کتکش میزنند، این کتک ها موجب می شه که فاطمه (سلام الله علیها) با همین ضربه و کنکها از دنیا برود، الله اکبر....
آخ بمیرم، شب جمعه ست «همه ی روضه ها باید به کربلا منتهی بشه، فاطمه رو هم مهمان کنیم، یاری کن فاطمه رو با گریه ی بر ابی عبدالله...
ابوبصیر رسید خدمت امام صادق (علیه السلام) حضرت فرمود:
«اما تحب أن تکون ممن یسعد امی فاطمه»
آیا دوست نداری مادرم زهرا رو یاری کنی ؟!!
آماده ای یا نه ، ابوبصیر میگه من گریه کردم، با خودم تعجب، که من زمان مادر شما نبودم چه جوری میتونم مادرتو یاری کنم، فرمود ابابصیر از روز عاشورا تا قیامت مادرم بر حسینش گریه میکنه، میخوای فاطمه رو یاری کنی؟ گریه ی من و تو یاری فاطمه ست ...
السلام علیک یا اباعبدالله .....شب زیارتی ارباب بی کفنه، آماده ای بریم کربلا یا نه....؟!
مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم
آی حسین......
مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم
چقدر نام تو غوغاست اباعبدالله ...
دیگه چی...جمله ی آخر و التماس دعا*
مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله....
سر چی دعوا میکردن؟ اخنس می گفت عمامش برا منه ، بجدل می گفت انگشتر و انگشتش مال منه، خولی می گفت سر بریدش مال منه.....آی حسین......