انهار
انهار
مطالب خواندنی

مرگ خالد بن ولید لعنةالله علیه (21 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مرگ خالد بن ولید (لعنةالله علیه)
در روز آخر ربیع‌الثانی خالد بن ولید بن مغیره مخزومى (لعنةالله علیه) به اسفل السافلین جهنم شتافت.[۱] او ۲۰ سال بعد از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در اواخر زندگانى آن حضرت، به همراه عمرو عاص به ظاهر اسلام را قبول کرد. ابوبکر او را حاکم شام کرد و عمر او را عزل کرد. پس از مدتى در شهر حمص مردم و در همان‌جا مدفون شد.[۲]
در مواردى پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) از کارهاى خالد (لعنةالله علیه) بیزارى جستند. او بدون اجازه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) بنى جذیمه را به قتل رساند و عده‌ای را اسیر کرد و گفت: «هر کس اسیرى در دست دارد او را بکشد». مهاجر و انصار اسرار را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرستادند و آن حضرت دستان مبارک را بلند کرد و دو بار فرمود: «خدایا من بیزارى می‌جویم به‌سوی تو از کارى که خالد (لعنةالله علیه) کرده است ».[۳] خالد (لعنةالله علیه) به عمار ناسزا گفت. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «هر کس عمار را سب کند خداوند او را سب می‌کند».[۴]
او به دستور ابوبکر خواست امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به شهادت برساند، ولى قبل از هر اقدامى آن حضرت متوجه شدند و با دو انگشت گلوى خالد (لعنةالله علیه) را آن چنان فشار دادند که خالد (لعنةالله علیه) نعره کشید و مردم فرار کردند و خالد (لعنةالله علیه) لباسش را نجس کرد. آنگاه گفت: ابوبکر و عمر مرا به این کار امر کرده‌اند. هر کس واسطه شد، آن حضرت او را رها نکرد تا آنکه ابوبکر عمر را فرستاد و ابن عباس را آورد. ابن عباس حضرت را به قبر مطهر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) و فرزندانش و حضرت صدیقه (علیه السلام) قسم داد و حضرت او را رها کرد. ابوبکر به عمر گفت: «این هم نتیجه مشورت با تو»! چه اینکه عمر، خالد (لعنةالله علیه) را براى این کار انتخاب کرده بود.[۵]
همچنین خالد بن ولید (لعنةالله علیه)، مالک بن نویره (رحمه الله) را با عده زیادى از قبیله او به جرم بیعت نکردن با ابوبکر کشت و در همان شب با همسر مالک مرتکب خلاف شد. وقتى عمر این قضیه را شنید، گفت: «تو را سنگسار می‌کنم» ولى این کار را انجام نداد؟![۶]
در مورد دیگرى هنگامی‌که ابوبکر او را به‌سوی قبیله بنى سلیم فرستاد، عده از مردان قبیله را در محلى جمع کرد و آنان را به آتش سوزانید.[۷]
منبع
[۱] وقایع الشهور: ص 91.
[۲] اسد الغابه: ج 2 ص 96.
[۳] سبعه من السلف: ص 337 - 341. صحیح بخارى: ج 5 ص 107. اسد الغابه فى معرفه الصحابه: ج 2 ص 94.
[۴] سبعه من السلف: ص 342 - 345.
[۵]  شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 13 ص 302 - 303.
[۶] سبعه من السلف: ص 346 - 348. شرح ابن ابى الحدید: ج 1 ص 179.
[۷]  سبعه من السلف: ص 347، از الطبقات الکبرى.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -