انهار
انهار
مطالب خواندنی

استفتائات کسب های حرام-تراشیدن ریش- آیت الله العظمی خامنه ای

بزرگ نمایی کوچک نمایی
استفتائات کسب های حرام- آیت الله العظمی خامنه ای مدظله
تراشیدن ریش
سؤال 1410. مراد از فک پایین که باقى گذاشتن موهاى آن واجب است چیست؟ آیا شامل گونه‌ها هم مى‏شود؟
پاسخ: معیار این است که از نظر عرف، گذاشتن ریش صدق کند.
سؤال 1411. ریش از نظر کوتاهى و بلندى باید چه مقدار باشد؟
پاسخ: حد معیّنى ندارد، بلکه معیار این است که عرفاً بر آن ریش صدق کند و بلندبودن آن بیشتر از قبضه دست کراهت دارد.
سؤال 1412. بلندکردن سبیل و کوتاه کردن ریش چه حکمى دارد؟
پاسخ: این کار فى‏نفسه اشکال ندارد.
سؤال 1413. بعضى از مردان موهاى چانه خود را باقى گذاشته و باقى‌مانده را مى تراشند، این کار چه حکمى دارد؟
پاسخ: تراشیدن مقدارى از ریش حکم تراشیدن تمام آن را دارد.
سؤال 1414. آیا تراشیدن ریش فسق محسوب مى‏شود؟
پاسخ: تراشیدن ریش بنا بر احتیاط حرام است و احوط این است که احکام و آثار فسق بر آن مترتّب مى‏شود.
سؤال 1415. تراشیدن سبیل چه حکمى دارد؟ و آیا مى توان آن را خیلى بلند کرد؟
پاسخ: تراشیدن سبیل و باقى گذاشتن و بلند نمودن آن فى‏نفسه اشکال ندارد؛ بله، بلند نمودن آن به مقدارى که هنگام خوردن و آشامیدن با غذا یا آب برخورد کند، مکروه است.
سؤال 1416. تراشیدن ریش با تیغ یا ماشین ریش‌تراشى براى هنرمندى که کارش آن را اقتضا مى‏کند، چه حکمى دارد؟
پاسخ: اگر عنوان تراشیدن ریش بر آن صدق کند بنا بر احتیاط حرام است، ولى اگر کار هنرى او نیاز ضرورى جامعه اسلامى محسوب شود، مبادرت به تراشیدن ریش به مقدار آن ضرورت، اشکال ندارد.
سؤال 1417. من به اعتبار این‌که مسئول روابط عمومى یکى از شرکت‌هاى تابع جمهورى اسلامى هستم، مجبور به خرید و ارائه لوازم اصلاح به مهمان‌ها براى تراشیدن ریششان مى‏باشم، تکلیف من چیست؟
پاسخ: بنا بر احتیاط خرید و ارائه لوازم ریش‌تراشى به دیگران جایز نیست مگر در مقام ضرورت.
سؤال 1418. در صورتى که گذاشتن ریش مستلزم اهانت باشد، تراشیدن آن چه حکمى دارد؟
پاسخ: گذاشتن ریش براى مسلمانى که به دینش اهمیّت مى‏دهد باعث سرشکستگى نیست و بنا بر احتیاط، تراشیدن آن جایز نیست مگر در صورتى که گذاشتن ریش باعث ضرر یا حرج شود.
سؤال 1419. آیا تراشیدن ریش در صورتى که گذاشتن آن مانع رسیدن به اهداف مشروع انسان شود جایز است؟
پاسخ: بر مکلّفین واجب است حکم خداوند را امتثال کنند مگر در مواردى که حرج یا ضرر قابل ملاحظه‏اى وجود داشته باشد.
سؤال 1420. آیا خرید و فروش و تولید خمیر اصلاح که کاربرد اصلى آن براى اصلاح ریش است ولى گاهى براى اصلاح غیر از آن هم به‌کار مى رود، جایز است؟
پاسخ: اگر خمیر مذکور غیر از اصلاح ریش منافع حلال دیگرى دارد، تولید و فروش آن بدین منظور اشکال ندارد.
سؤال 1421. آیا منظور از حرمت تراشیدن ریش آن است که موهاى صورت به‌طور کامل روییده باشند و سپس تراشیده شوند یا این‌که شامل موردى که مقدارى از موهاى صورت درآمده باشند هم مى‏شود؟
پاسخ: به‌طور کلى تراشیدن آن مقدار از موى صورت که بر آن عنوان تراشیدن ریش صدق مى‏کند بنا بر احتیاط حرام است ولى تراشیدن مقدارى از آن‌که عنوان مزبور بر آن صدق نمى‏کند اشکال ندارد.
سؤال 1422. آیا اجرتى که آرایشگر بابت تراشیدن ریش مى گیرد، حرام است؟ و بر فرض حرمت، اگر با مال حلال مخلوط شود، آیا واجب است هنگام تخمیس آن، خمس آن را دوبار بپردازد یاخیر؟
پاسخ: بنا بر احتیاط، گرفتن اجرت در برابر تراشیدن ریش، حرام است و امّا در مورد مال مخلوط به حرام، اگر مقدار حرام و مالک آن را بشناسد واجب است آن را به او برگرداند و یارضایت وى را جلب کند و اگر مالک آن را هرچند درتعداد محصورى نشناسد، واجب است آن را به فقیران صدقه بدهد و اگر مقدار مال حرام را نداند ولى مالک آن را بشناسد واجب است به نحوى رضایت او را به‌دست آورد و اگر مقدار آن را نداند و مالک را هم نشناسد واجب است خمس آن را بپردازد تامالش از حرام پاک شود و در صورتى که مقدار باقى‌مانده بعد از پرداخت خمس، از مؤونه سال زیاد بیاید، پرداخت خمس آن به عنوان اداى خمس منفعت کسب، واجب است.
سؤال 1423. گاهى بعضى از مشتریان براى تعمیر ماشین اصلاح خود به من مراجعه مى‏کنند، با توجه به این‌که تراشیدن ریش از نظر شرعى حرام است، آیا انجام آن براى من جایز است؟
پاسخ: از آن‌جا که وسیله مذکور غیر از تراشیدن ریش استفاده‏هاى دیگرى هم دارد، بنا بر این اقدام به تعمیر آن و گرفتن اجرت در برابر آن در صورتى که به قصد استفاده از آن براى تراشیدن ریش نباشد، اشکال ندارد.
سؤال 1424. آیا اصلاح موى گونه‏ها اعم از این‌که با نخ باشد یا با موچین، حرام است؟
پاسخ: اصلاح موى گونه‏ها هرچند با تراشیدن، حرام نیست.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -