انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم نجس شدن همه چیز مرجع تقلید آیةالله العظمی امام خامنه ای (مدّظلّه)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال السلام علیکم، من به شکل سهوی وسیله برادرم را ( تلفن همراه) نجس کرده ام. اما به او چیزی نگفته ام. حال بعد از مدتی و با در نظر گرفت ان که من و برادرم با خانواده در یک خانه زندگی میکنیم. ایا تمام وسایل که برادرم به انها دست زده نجس میباشد مثل پریزهای برق، دسته درها، لپ تاپ و…… البته با در نظر گرفتن تعریق دستش بعد از استفاده طولانی از تلفن همراه.
اگر اینطور باشد کل خونه نجس شده است . ایا اکنون باید به او اطلاع دهم که وسایلش نجس است یا لازم نیست، و حکم نمازهایی که خوانده و میخواند چیست، ایا چیزی بر گردن من هست. این موضوع بشدت روحیه مرا تحت فشار قرار داده و زندگی را سخت کرده. فکر میکنم خیلی از جاها خونه و وسایل برادرم نجس است.
باتشکر
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله)
 
جواب:بسم الله الرحمن الرحیم.
و السلام علی عبادالله الصالحین و رحمةالله و برکاته.
با تشکر از اعتمادتان به «سایت انهار»
بزرگوار.
شرعاً هیچ کجا نجس نیست و فقط تلفن نجس محسوب می شود.
با سلام دوباره، اگر باچشم خودم دیدم که برادرم بعد از استفاده طولانی تلفن که نجس بوده، دست به وسیله ای دیگر زده ایا ان وسیله هم پاک است و نجس نشده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
و السلام علی عبادالله الصالحین و رحمةالله و برکاته.
با تشکر از اعتمادتان به «سایت انهار»
بزرگوار.
اگر واقعاً بینی و بین الله نجاست و انتقال آن را با رطوبت به جائی مشاهده کردید فقط همانجا نجس است و جاهای دیگر نجس نیست.
اما صِرف خوردن دست نجس به جائی موجب نمی شود که آنجا را نجس بدانیم.
بنابراین:
1- باید یقین داشته باشید که دست نجس با رطوبت مسریه یعنی رطوبت سرایت کننده به جایی خورده و آنجا نجس شده است.
یا
2- دست نجس خشک به جایی رسیده که یقین دارید آنجا دارای رطوبت مسریه یعنی رطوبت سرایت کننده بوده و دستی که یقین به نجاست آن بوده موجب نجس شدن آنجا شده است.
اما اگر در هیچکدام از دو موردی که بیان شد یقین به نجاست نیست شرعاً حکم به نجاست چیزی و جایی نمی شود.
بزرگوار مؤمنانه حتماً وسواس را ترک کنید. یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -