انهار
انهار
مطالب خواندنی

استفتائات ازدواج–مهـریه- آیت الله العظمی فاضل قدس سره

بزرگ نمایی کوچک نمایی
 

استفتائات ازدواج– آیت الله العظمی فاضل قدس سره

مهـریه

سؤال 1014 ـ شخصى مهریه همسر خود را مقدار معینى سکه بهار آزادى و یک حج تمتع با نرخ متعارف قرار داده است، آیا این مهر صحیح است؟

پاسخ:بلى، صحیح است.

سؤال 1015 ـ شخصى یک خانه دو طبقه دارد و مهریه زن خود را بدهکار است و ادعا مى کند که خانه و منزل مسکونى از مستثنیات دین مى باشد، حکم شرعى را بیان فرمایید.

پاسخ:اگر منزل او دو طبقه مستقل باشد به طورى که با یکى از آنها نیاز او مطابق شأنش مرتفع مى شود، طبقه دوم جزء مستثنیات دین نیست و همینطور اگر منزل او گران قیمت باشد و بتواند آن را بفروشد و با مقدارى از پول آن منزل ارزانتر و مناسب شأن خود خریدارى کند، باید چنین کند و مهر همسر خود را بدهد.

سؤال 1016 ـ چنانچه زن ناشزه باشد و نسبت به شوهر خود تمکین نکرده و ترک منزل کند و از طرفى طلاق نگرفته، آیا مى تواند تنها خانه اى که شوهر در آن سکونت دارد و تلفن و اثاثیه اى که جزء مایحتاج اولیّه زندگى است به عنوان مهریه توقیف و به فروش برساند؟

پاسخ:مهریه نیز دین مى باشد و احکام سایر دیون را دارد، و فروش مستثنیات دین که شرح آن در مساله 1172 جلد اوّل جامع المسائل آمده، براى گرفتن مهریه جایز نیست و اگر اختلاف وجود دارد به دادگاه رجوع شود.

سؤال 1017 ـ مردى در حال بیمارى زنى را به عقد خود درآورده است و قبل از دخول با همین بیمارى مرده است آیا مهریه این زن ثابت است؟

پاسخ:خیر، مهریه ثابت نیست، عدّه هم ندارد. ارث نیز نمى برد. بلى چنانچه بهبود یافت و پس از آن به هر جهت، قبل از دخول فوت کرد نصف مهر ثابت است، ارث هم مى برد.

سؤال 1018 ـ ازدواجى صورت گرفته و منجر به طلاق گردیده و ذیل عقدنامه توسط پدر داماد امضا گردیده، زوج مدعى است که چون ذیل عقدنامه را امضاء نکرده ام تعهدى نسبت به مهریه ندارم. پدر زوج هم حاضر به پرداخت مهر نیست، در این رابطه مهریه برعهده چه کسى است؟

پاسخ:امضاى عقدنامه مدخلیت ندارد، لذا اگر داماد اجازه عقد خواندن را داده است، مهر زن را مدیون شده و در صورت طلاق دادن باید نصف مهر را در فرض عدم دخول و تمام آن را در فرض دخول بپردازد و چنانچه پدر داماد در وقت عقد ضامن مهریه شده، ضامن است و باید از عهده برآید.

سؤال 1019 ـ آیا مشروط کردن عقد نکاح به اینکه در صورتى که زوج در آینده صاحب خانه گردید، نصف آن را به تملک زوجه درآورد و به نام او ثبت کند صحیح است؟

پاسخ:چنانچه شرط مذکور به عنوان مهریه باشد (به سبب مجهول بودن شرط) لازم الوفاء نیست، و منتقل به مهرالمثل مى شود و عقد صحیح است و نیز چنانچه به عنوان شرط مستقل (یعنى بدون ارتباط به مهریه) در ضمن عقد باشد، لازم الوفاء نیست، مگر اینکه منصرف به متعارف باشد.

سؤال 1020 ـ زن به مرد مى گوید در صورتى که جداى از مهریه مقدارى معین طلا به من بدهى حاضر به ازدواج با تو هستم و مرد قبول مى کند بعد از ازدواج مرد زن را طلاق مى دهد، آیا زن مى تواند جداى از مهریه آن مقدار طلا را هم مطالبه کند؟

پاسخ:اگر چنین شرطى در ضمن عقد ازدواج شده باشد، یا عقد مبنى بر آن واقع شده که به منزله شرط ضمنى بوده است واجب الوفاء است و زن مى تواند علاوه بر مهریه طلا را هم بگیرد. ولى اگر شرط ابتدایى بوده است واجب الوفاء نیست. و زن حق مطالبه الزامى طلا را ندارد، گرچه بهتر است زوج به شرط عمل کند.

سؤال 1021 ـ مهرالسنة و مهر حضرت زهرا(علیها السلام) چه مقدار بوده؟ و به پول زمان ما چه مقدار مى شود و منشأ اینکه در بعضى از قباله هاى ازدواج مى نوشته و مى نویسند، مهرالسنة بیست و شش تومان و دو قران و نیم، چه بوده و به چه حسابى است؟

پاسخ:از روایات[1]استفاده مى شود که مهرالسنة پانصد درهم است [2] و مستحب است مهریه پانصد درهم نقره باشد[3] و از خطبه حضرت جواد(علیه السلام) و خطبه حضرت امیر(علیه السلام) و بعضى از روایات دیگر استفاده مى شود که مهریه حضرت زهرا سلام الله علیها پانصد درهم نقره بوده است و درهم شرعى برابر 6/12 نخود نقره سکّه دار است، بنابراین پانصد درهم نقره معادل دویست و شصت و دو مثقال و نیم به مثقال صیرفى (24 نخودى) نقره سکه دار مى شود و ظاهراً به قِران قدیم ایران، معادل بیست و شش تومان و دو قران و نیم بوده و مهریه ها را طبق آن محاسبه و تعیین و در قباله ها مى نوشته اند و قیمت آن در هر زمان تابع نرخ همان زمان است و در زمان ما (سال 77) حدود 100 هزار تومان مى باشد.

سؤال 1022 ـ عقدى بر اساس مهر السنه خوانده شده و مقدار آن تعیین نشده و یا به زوج نگفته اند، و ذهنیّت غلط این بوده که مهر السنه مبلغ ناچیزى است و پس از چند سال فهمیده که مهر السنه پانصد درهم است و چیزى بیش از یکصد هزار تومان مى باشد. سؤال اینکه مهر السّنه واقعى را بدهکار است یا همان مقدار کمى را که بر اساس ذهنیت خود به آن رضایت داده است؟

پاسخ:در فرض سؤال که عقد روى مهر السنه خوانده شده است، همان مهر السنه واقعى را بدهکار است، اگر چه خیال مى کرده مقدار آن کم است.

--------------------------------

[1] -وسائل الشیعه، ج 15، ص 5 ـ 8 .

2- همان.

3-  بحارالانوار، ج 43، ص 112

 

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -