انهار
انهار
مطالب خواندنی

امام خمینی: سید جمال الدین اسدآبادی مرد لایقى بود اما...

بزرگ نمایی کوچک نمایی
در دیدرا دیدار امام خمینی و ریچارد کاتم مطرح شد؛ سید جمال الدین اسدآبادی مرد لایقى بود اما پایگاه ملی و مذهبی نداشت
در میان دیدارهای امام با گروهها و شخصیت ها، دیدار ریچارد کاتم، استاد علوم سیاسى دانشگاه پیترزبورگ ایالت پنسیلوانیاى امریکا، در نوفل لوشاتو، درمورد مسائل ایران و ویژگیهاى نهضت اسلامى مردم ایران با امام خمینى دیداری متفاوت از دیدارهای دیگر تا به آن روز بود. وی صاحب تالیفات زیادی در باره ایران است؛ متن بیانات امام با وی در کتاب تاریخ 25 ساله ایران ج2 ص330 بچاپ رسید. سوال ایشان در باره سید جمال الدین اسدآبادی بسیارجالب و نظر امام در این خصوص خواندنی است.
علماى عصر ما از قدرت ملى- اسلامى بکلى بیخبر بودند
در ابتدا ملاقات ریچارد کاتم خود را به امام معرفی کرد و گفت: در گذشته درباره ایران کتابهایى که نوشته ام و براى تکمیل مطالعات خود درباره انقلاب ایران عازم تهران هستم، و مایلم قبل از سفر به ایران، از نظریات امام مطلع گردم. اوگفت: من در کتاب ناسیونالیزم در ایران، به اهمیت تاریخى نقش علماى اسلام در حرکت مردمى علیه امتیاز توتون و تنباکو و مشروطیت تحقیق جامعی انجام دادم و به این نتیجه رسیدم که نه علماى اسلام از این قدرت خود با خبر بودند، نه دربار قاجار و شاه و نه انگلیسها؛ اما بعد از قیام تنباکو و لغو امتیاز و عقب‏نشینى ناصر الدین شاه، همه متوجه این قدرت و ظرفیت عظیم شدند. کاتم در ادامه درباره سفرهاى گذشته‏اش به ایران و مطالعاتى که کرده بود توضیحاتى داد.
حضرت امام در پاسخ به این گفته های ریچارد کاتم فرمودند:«... اوضاع ایران در این پانزده ساله- خصوصاً از یک سال قبل به این طرف- بسیار تغییر کرده است. همچنین که شما متوجه شده‏اید که علما و دولتها از قدرت ملى، بیخبر بوده‏اند، ما هم، و همین طور علماى عصر ما و هم شاه و هم دولت شاه از قدرت ملى- اسلامى موجود بکلى بیخبر بوده‏اند؛ و نمى‏دانستیم همچون قدرتى ممکن است که نهضت کند و نهضتى که در تمام اقشار گسترش پیدا کند...».
ملتى که اسلام می خواهد، معقول نیست که طرفدار شوروى باشد
ریچارد کاتم با برشماری نظریات مختلف در باره ویژگیهاى نهضت اسلامى مردم ایران پرداخت وگفت: نظریه ای در باره قیام اخیر مردم ایران وجود دارد و آن این است که برخی معتقدند: جنبش [ایران‏] اصیل است؛ نه وابسته به روسها؛ اما معتقدند که جنبش، انسجام ندارد و استمرارى در کارش نیست؛ نهادهاى تقویتى ندارد؛ لذا جنبش ناپدید خواهد شد، و اگر خواست موفق شود و بر کار بیاید، کودتا خواهد شد. این تصور؛ یعنى عدم انسجام جنبش نادرست است و روسها هم برنده نخواهند شد. وی در ادامه گفت: گروه سومى هم معتقدند- و خیلى مهم است، که امریکا باید اجازه تقویت و موفقیت را به جنبش بدهد؛ که [نظام‏] عوض بشود. طرفداران این نظریه در اقلیت هستند.
حضرت امام در پاسخ او می فرماید: «نظریه آخرین صائب است؛ ما از ایران، سرتاسر ایران، اطلاع داریم؛ و شما هم‏ حالا که به ایران مى‏روید، در سرتاسر ایران مطالعه کنید. در تظاهرات و در خواسته‏هاى این تظاهرات که اظهار مى‏شوند، شعارها و مطالبى که به صورت شعارهاى ملى درآمده است و در تمامى ایران، در هر کجا شعارها شبیه به هم و مطالب، همه یک مطلب است؛ حکومت اسلامى را مى‏خواهند. بنابر این اگر در بین این جمعیتها چند نفر یا عده‏اى طرفدار شوروى یا کمونیست باشند، درصدى از ملت هستند که در بین ملت تحلیل مى‏روند. ملتى که اسلام را مى‏خواهد، معقول نیست که طرفدار شوروى باشد؛ و معقول نیست که شوروى در آن دست داشته باشد. شوروى از نداى اسلام براى قفقاز مى‏ترسد و شوروى مى‏ترسد که این نداى اسلام را تقویت کند؛ و مى‏دانید که در این نداى اسلامى، هر کودتایى که در آن بشود و هر مطلبى که ضد اسلامى باشد، بدون نتیجه مى‏ماند و عقیم مى‏ماند. بنا بر این، نظریه دست شوروى، بى‏پایه و باطل است و اساس ندارد...».
...«آنچه اساس دارد، نظریه سوم است؛ و نهضتى عمیق و اساس دار بدون دخالت هیچ قدرتى و متکى به خود ملت است؛ و لازم است که امریکا هم توجه به این معنا کند، و دست بردارد از پشتیبانیهاى خود؛ و باید بدانند که پشتیبانى اثرى ندارد و ضرر خواهد داشت. من گمان مى‏کنم اگر شما بروید ایران و اوضاع را از نزدیک مشاهده کنید، نظریه شما هم نظریه گروه سوم اقلیت خواهد شد».
امام خمینی: فرق بین نهضت مصدق با نهضت ما
نویسنده کتاب تاریخ 25 ساله ایران از امام می پرسد: آیا شما از قدرت خودتان، و محبوبیت خودتان مطلع هستید؟ در کتاب خودم تحلیل کرده‏ام که مصدق از وسعت قدرت و محبوبیت خود مطلع نبود؛ و چون نبود، خودش را کم، و امریکا را خیلى قوى تصور کرد و باعث کودتا شد؛ اما من درباره شما از طریق مصاحبه‏هایتان متوجه شده‏ام که معتقدید قدرت امریکا خیلى زیاد نیست، که همه پیشامدها متکى به امریکا باشد؛ اما در ایران، بسیارى، قدرت امریکا را خیلى بزرگ مى‏کنند. این [آگاهى شما] خیلى به شما قدرت مى‏دهد؟!
حضرت امام در پاسخ او می فرماید: «فرق بین مصدق و این زمان، ما بین نهضت دکتر و این نهضت، این است که آن نهضت، سیاسى بود و مردم ما هم با جنبه سیاسى وارد شده بودند- وارد نهضت- و بعضى اشتباهات هم بود؛ که آن اشتباهات منجر به شکست شد. لکن این نهضت، نهضت مذهبى- اسلامى است؛ وپیش ما، قدرت اسلام فوق قدرتهاى مادى ابرقدرتهاست. مى‏بینید که این قدرت است که مشت را در مقابل تانک و مسلسل قرار داده است وپیرزنها را به خیابانها کشانیده است، و بچه‏هاى کوچک را به تکاپو واداشته است. این قدرت مذهب و معنویت است؛ اتکا ما به خداوند و به معنویت است؛ و هیچ قدرتى در عالم نمى‏تواند در مقابلش بایستد. همان طور که ملتى که به چنین قدرتى متکى است، در برابر تمام قدرتها مى‏ایستد. اما اسطوره قدرتها؛ در مردمى که مدتها زیر شکنجه بوده است؛ اسطوره‏ها درست مى‏شود. آن چیزهایى که هست، چند برابر جلوه مى‏کند؛ و ما مى‏خواهیم با قدرت الهى... به قدرتها نشان بدهیم که اگر ملتى چیزى را نخواهد، نمى‏توان با سرنیزه به او تحمیل کرد. این سرنیزه یک نظامى نیست که آن را بشکنند؛ قدرت معنوى است؛ و قدرت نظامى، قدرت قیام ندارد».
تبعید سید جمال عکس العملی را به دنبال نداشت
ریچارد کاتم در پایان دیدار خود با امام خمینی گفت: سؤالی درباره شخصیت سید جمال الدین اسدآبادى دارم؛ آیا شما او را شخصیت برجسته‏ اى مى‏دانید؟
امام خمینی در پاسخ وی فرمود:« سید جمال الدین مرد لایقى بوده است، لکن نقاط ضعفى هم داشته است؛ و چون پایگاه ملى و مذهبى در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همه کوششها، به نتیجه نرسید؛ و دلیل بر اینکه پایگاه مذهبى نداشته است، اینکه شاه وقت، او را گرفت و با وضع فجیع، تبعید کرد؛ عکس العملى نشان داده نشد؛ و زحمات او، چون این پایگاه را فاقد بود، به نتیجه نرسید».
پس ازپایان گفتگو، امام مجدداً کاتم را تشویق کرد که مطالعات خود را در مورد جنبش اسلامى ایران ادامه دهد و حقایق را منتشر سازد.
منبع: صحیفه امام ، ج‏5 ، ص286.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -