انهار
انهار
مطالب خواندنی

فروش عين موقوفه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 741 - اگر ملك وقفى را كسى به نفعِ خود بفروشد و خريدار آنرا صاحب شود، در صورتيكه افرادى به خريدار گفته باشند اين ملك موقوفه است آيا خريد ملك موقوفه براى خريدار جايز است يا خير؟ چگونه؟

جواب: در فرض مذكور خريد ملك موقوفه جايز نيست.

سؤال 742 - اگر فردى اراضى موقوفه را فروخته باشد آيا ورّاث آن مى‏توانند بجاى آن اراضى ، اراضى ديگرى را به موقوفه واگذار كنند يا بايد اراضى خود موقوفه به آن برگردد؟

جواب: بايد اراضى وقف شده مسترد شود ولى اگر امكان نداشته باشد بايد مشابه آن به وقف عودت داده شود.

سؤال 743 - آيا هيئت امناء مساجد اجازه فروش زمين قبرستان به منظور دفن افراد را دارند يإ؛ٌ ظظ خير؟

جواب: خير.

سؤال 744 - اگر خريدار ملك موقوفه در هنگام خريد متوجه نبود و اطلاعى نداشته باشد ولى بعدها متوجه شود كه اين ملك موقوفه بوده است، خريدار چه وظيفه‏اى دارد؟

جواب: هر زمان كه متوجه شده ملك موقوفه است بايد آن را بوقف برگرداند.

سؤال 745 - زمينى را براى دفن اموات وقف نموده‏اند كه فعلاً نيز در آن محل كسى را دفن نمى‏كنند و آن مكان به زباله دانى تبديل شده و قبرستان بجاى ديگرى منتقل گشته، تكليف در مورد زمين مذكور چيست؟

جواب: در فرض مذكور لازم است آن زمين را بفروشند و با پول آن در نقطه ديگرى زمين خريده براى قبرستان وقف شود.

سؤال 746 - آيا وسايلى كه وقف مسجد نموده‏اند مى‏توان درصورت عدم نياز به آن وسايل آنها را با وسايل مورد نياز مسجد تعويض نمود و يا اينكه آنها را فروخت و وسايل مورد نياز خريدارى شود و يا اينكه پس از فروش آنها مبلغ كسب شده را براى خرج تعميرات مسجد گذاشت؟

جواب: مى‏توانيد آنها را بفروشيد و وسائل مورد نياز كه مشابه وسائل قبل باشد تهيه نمائيد يا با وسائل مشابه مورد نياز تعويض نمائيد.

سؤال 747 - حدود بيش از يكصد سال پيش فرد خيّرى آب انبار (حوض آب) ساخته و وقف كرده است و بيش از سى سال است كه اين حوض آب، مخروبه شده است و فرضاً اگر باز سازى هم بشود استفاده كننده‏اى ندارد. آيا مى‏شود زمين آب انبار را فروخت و وجه آنرا در كار خير ديگرى بنام واقف صرف كرد؟

جواب: در فرض سؤال فروش آن جايز است ولى بايد آن را در راهى كه نزديك به عين موقوفه باشد صرف كرد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -