انهار
انهار
مطالب خواندنی

فروش وقف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال94:آب انباري در گوشه اي از خانه ملكي كه وقف براي استفاده ي عموم بوده است پس از لوله كشي واستفاده مردم از آب لوله ، اين آب انبار به كلي از استفاده اقتاده است اگر اجازه فرمائيد آب انبار را بخريم و وجه آن را به صرف خير ديگر رسانده و در دسترس عموم قرار دهيم!

جواب:عين موقوفه قابل خريد وفروش نيست.

سؤال95:زيد ملك خود را وقف اولاد ذكور نموده . صيغه ي وقف در محضر شرعي خوانده شده واقف در حال حيات مال وقف را به تصرف اولاد ذكور  طبقه ي اول خود داده وبا قبضه واقباض عمل وقف تحقق يافته ومقرّر گرديده است كه طبقات بعدي (نسلاً بعد نسل) برابر نظر واقف از عين ملك و درآمد منتفع شوند وملك نيز به نام موقوفه بر اولاد ذكور به ثبت رسيده است.

آيا ديگران و يا يكي از موقوف عليهم مي توانند ملك موقوفه را به شخص ثالث بفروشند يا خير؟ و در صورت فروش آيا آن معامله باطل وتصرف ملك به خريدار حرام است يا خير؟

جواب: فروش وقف باطل است.

سؤال96:مشهور است كه زميني وقف اولاد ذكور است وفاقد وقف نامه وسند مي باشد وچند نسل گذشته است واز نظر تقسيم،اولاد ذكور به دردسر واختلاف و درگيري دچار شده اند با توجه به مطالب فوق، آيا مي شود زمين مذكور را فروخت يا خير؟ و آيا مي توان بين اولاد ذكور مبايعه نمود و اولاد ذكور به اولاد ذكور ديگر خريد وفروش نمايند يا خير؟

جواب:اگر وقف بودن آن محرز است بايد بر طبق وقف عمل شود وبا امكان بهره برداري از آن،فروش آن جايز نيست.

سؤال97:زميني ندانسته خريداري شده براي كوره ي آجرپزي وكوره حفر شده [است] پس از يك معلوم شده كه زمين، وقف بر اولاد مي باشد. آيا مي شود براي آجرپزي از خاك آن استفاده كرد يا نه؟

جواب:معامله باطل است و در فرض مذكور تصرف جايز نيست.

سؤال98:در يكي از دهكده هاي كوهستاني، در زمان طاغوت، دولت وقتِ آن روز زمينهاي مزروعي زيادي را جهت انبار ذغال سنگ، از مالكين آنها به اجبار و اكراه خريداري كرده؛ يك قطعه از آنها زمين موقوفه بوده كه مال الاجاره آن بر طبق وقف عمل مي شده.  متولّي از آنها زمين موقوفه بوده 2 قطعه زمين در جايي ديگر قريه عوض موقوفه خريده ونا الاجاره آنرا صرف راهسازي وتعمير مسجد وغيره مي نمايد. زمين موقوفه ي مذكور كه بالاجبار از متولّي خريده اند، بدون رضايت او به اداره تربيت بدني واگذار شده وامروز قسمتي از ميدان و زمين فوتبال بچه ها مي باشد. آيا متولي زمين موقوفه ي مذكور واجب است كه از دولت جمهوري اسلامي تقاضاي استرداد زمين مذكور را نمايد واز او پس بگيرد؟ (البته زمين موقوفه مذكور را وصي حسب الوصيّه ي موصي، پس از ده سال وقف نموده).

جواب:موقوفه ي فروخته شده به حال وقف باقي است ومتولي شرعي وقف،مي تواند ار صلاح بداند آن را به متصرف اجاره دهد و وجه اجاره را در جهت وقف صرف نمايد.

سؤال99:رجل وقف عقاراً منذامد بعيد عل الذكور من ذريّته ومن تناسل منهم ذكوراً وقدانتهي الحال به الي اَن سقط عن الانتفاع المعتدّ به مع كونه ذامنفعة يسيرة ملحقة عرفاً مسع احتياج الحارين من الموقوف عليهم الي عوضه حاجة ماسّة.

ومتعسّر بل متعذر شراء ملك بثمنه و وقفه علي النّهج الَّذي كان عليه الوقف الاوّل ، فهل تأذنون في بيعه و توزيع ثمنه علي الحاضضرين؟ افتونا دام لّكم!

جواب:لايجوز في مثل مفروض السؤال بيع الوقف عليها.

سؤال100:براي تشكيل«هيئت پنج تن آل عبا» مبلغي جمع ولوازمي خريداري نمودم، س از مدتي كه رفقا پراكنده شدند اين هيئت از كار و فعاليت افتاده ومبالغي وجه نقد نزد اينجانب ماند كه به حساب 100 امام واريز و قبض آن را براي دفتر امام فرستادم، ولي اموال ولوازم هنوز به حساب 100 امام واريز وقبض ان را براي دفتر امام فرستادم، ولي اموال ولوازم هنوز بي استفاده وبلا تكليف است آيا اجازه مي فرمائيد به فروش برسانيم و وجه آن را در هر راهي كه صلاح مي دانيد مصرف نمائيم؟ چون امكان تلف وحيف وميل هست.

جواب:اگر اموال وقف نشده، به مصرفي كه يقين به رضايت صاحبان آنها باشد مي توانيد برسانيد.

سؤال101: در يك روستاي هم جوار، مسجدي كهنه وجود دارد وروستاي مذكور فاقد سكونت ومخروبه شده است. اهالي در نظر دارند در روستاي جديد كه كوچ نموده اند مسجد را توسعه داده وچوبها وساير مصالح مسجد قبلي را به فروش برسانند و در مسجد تازه احداث،مصرف نمايند.لذا تقاضا مي شود اگر از نظر شرعي اشكال ندارد جواب را مرقوم فرمائيد؟

جواب:اشكال دارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -