انهار
انهار
مطالب خواندنی

عيب در زوجين

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال17:اگر مردي داري عيبي باشد شرعاً هنگام ازدواج و عقدد آن را به زن اعلام دارد يانه؟

جواب:اعلام لازم نيست.

سؤال18:شخصي سفيه (كه گاه گاهي هم حالت جنون پيدا مي كند) با زني ازدواج كرده و زن در خانهٔ آن مرد زندگي كرده و دو فرزند از او پيدا كرده است اكنون دوازده سال است كه آن زن از خانهٔ او برگردد و زندگي كندو مدّعي طلاق است.آيا اجازه مي فرماييد زن طلاق دهند؟و تكليف مهريهٔ زن ازچه قرار است؟ لازم به تذكر است كه مرد نامبرده قبل از ازدواج هم همين حالت را داشته است.

جواب:اگر زن عيب مرد را مي دانسته و با اين حال اقدام به ازدواج كرده تا مرد به اختيار او را طلاق ندهد زوجيت باقي است و در هر حال مهريهٔ خود را حق دارد.

سؤال19:آيا تشخيص جنون عارض بر يكي از زوجين بر عهدهٔ پزشك و متخصص بوده يا با تشخيص حاكم شرعي است و در صورتي كه نظر طبيب متخصص مبني بر جنون اعلام رد آيا حاكم شرع مي تواند آن را رد نمايند؟

جواب:در موارد اختلاف ميزان ثبوت به طريق شرعي است.

سؤال20:دختري بودم  كه ازدواج نمودم بعد از ازدواج معلوم شد كه من به علت بيماري نمي توانم عمل زنا شوئي انجام دهم،شوهرم بعد از چهار سال فوت كرد بعد از ايشان تصميم به ازدواج گرفتم اما پزشكان مي گويند كه بايد عمل جراحي انجام دهم ولي بچه دار نخواهم شد.آيا شرعاًعمل جراحي اشكال دارد؟

جواب:اگر ضرورت دارد اشكال ندارد.

سؤال21:حقير چند سال پيش دختري را به همسري خود اختيار نمودم،بعداً ديدم شكمش جراحي شده است از او سوال نمودم چه شده؟گفت كليه ام را جراحي كرده ام بعداً فهميد سر من كلاه گذاشته ؛زيرا او را جراحي رحم رده بودند و عقيم بود اكنون مدت نه ماه است كه خانهٔ مرا ترك كرده و هيچ اعتنائي به من نمي كند و من مهريهٔ او را به اقساط مي دهم حال از امام امت مي خواهم آيا اين زن تمام مهريه زا حق دارد يا خير؟ و نفقهٔ او در حال عده چگونه است؟

جواب:بايد مهريه او را بپردازند و اگر از شما تمكين ندارد نفقه واجب نيست و اختيار طلاق با شما است.

سؤال22:اگر مردي با دختر ي به عنوان اينكه او سالم است ازدواج نمود بعد معلوم شد بر طبق گواهي پزشكي قانوني آن زن از نظر عقلي و فكري عقب مانده بوده حتي قادر به ادارهٔ امور شخصي خود نيست آيا چنين عيبي باععث فسخ عقد نكاح مي باشد يا خير؟ و اولياء دختر ملزم به پرداخت خسارات ناشي از مخارج عقد و عروسي مي باشند يا خير؟

جواب:اگر عقب ماندگي عقلي و فكري در حد ديوانگي نباشد و در ضمن عقدِازدواج سلامت از جهت ذكر شده شرط نشده حق فسخ ثابت نيست مگر آنكه صحت بنحو اشتراط يا توصيف در عقد ذكر شده يا عقد مبني بر آن واقع شده باشد به طوري كه تدليس صدق كند، و تدليس سبب شده باشد كه شوهر گول بخورد.

سؤال23:مردي با دختر ازدواج كرده است اين مرد شصت درصد نابينا بوده و آن را توسط عينك پنهان كرده است؛حالا كه دختر فهميده آيا مي تواند عقد را به هم بزند ؟ و اگر مي تواند به هم بزند نصف مهر را ممي تواند بگيرد يا نمي تواند؟

جواب:در مورد سوال نمي تواند عقد را فسخ كند.

سؤال24:دختري را به پسري طوري نشان مي دهند كه صورت دختر خوب ديده نشود سپس پسر از واسطه مي  پرسد كه آيا دختر عيب ونقصي دارد يا نه؟

واسطه مي گويد كه نه تنها عيب و نقص ندارد بلكه خيلي هم زيباست!( وپسر به زيري دختر از خجالت است) ولي بعد از عقد پسر متوجه مي شد كه چشمهاي دختر چپ است!ضمناً پسر از اول به واسطه گفته بود كه:«من دختر متدين و با حجاب مي خواهم» ولي بعداً معلوم شده كهه دختر فقد اين شرائط است؛آيا عقد صحيح است؟ و در صورت طلاق آيا به دختري چيزي تعلق مي گيرد؟به فرض اين كه در موقع ديدن پسر و دختر صيغهٔ محرميت خوانده باشند چه حكمي دارد؟

جواب:عقد ازدواج صحيح است ولي اگر وصف كمال يا عدم نقض در ضمن عقد شرط شده يا عقد مبني بر آن واقع شده در صورت تخلف شوهر حق فسخ دارد،و در غير اين صورت حق فسخ ثابت نيست و در فسخ قبل از دخول مهر ساقط است و بعد از دخول تمام مهر ثابت است و در طلاق قبل از دخول نصف مهر و بعد از دخول تمام مهر ثابت است

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -