انهار
انهار
مطالب خواندنی

استفتائات.احکام آب ها- امام خمینی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

استفتائات امام خمینی قدس سره

آب مطلق و مضاف

سؤال:آبی که مخلوط با کلر از شیر شیلنگ توالتها یا دوش حمام منازل خارج می شود آیا حکم آب مطلق دارد یا مضاف؟

پاسخ: اگر به آن آب گفته می شود حکم آب مطلق را دارد.

سؤال:آیا آبهای معدنی و آب دریاچه ها که با نمک مخلوط است که حتی آثار نمک بر بدن انسان باقی می ماند جزء آبهای مطلق  هستند یا مضاف؟ آیا می توان با آن آب ها غسل و تطهیر نمود؟

پاسخ: در حکم آب مطلق است مگر آنکه مواد معدنی به حدّی زیاد باشد که دیگر به آن آب گفته نشود.

سؤال: بعضی از رود خانه ها آبشان به حدی شور است که قابل شرب و زراعت نیست اما آب نمک گفته نمی شود آیا آبهای این چشمه سارها و کانال ها قابل تطهیر و غسل و وضو هست یا خیر؟

پاسخ:  اگر آب  نمک گفته نمی شود حکم آب مطلق را دارد.

سؤال:  مقدار آب کر در بعضی از رساله ها به مقدار 906/383 و در بعضی دیگر 419/377 کیلوگرم نوشته شده صحیح آن کدام است؟

پاسخ: مقدار کر بر حسب حجم  و وزن همان است که در رساله ها ذکر شده و حساب آن به کیلوگرم با خود مکلفین است.

سؤال: در مسأله 35 رساله چنین آمده است: آب لوله های حمام که از شیرها و دوشها می ریزد اگر متصل به کر باشد مثل آب جاری است و آب لوله های عمارات اگر متصل به کر باشد در حکم آب کر است.

سوال این است: چه دلیلی دارد که آب کری که از لوله های حمام یا دوشها می ریزد حکم آب جاری را دارد ولی آب کری  که از لوله های  عمارات می ریزد حکم آب کر را دارد در حالی که آب هر دو یک مخزن (آب کر) است؟

پاسخ: دلیل مسأله روایات اهل بیت و ادله فقهیه است.

سؤال:  حوضچه ای کر نیست ولی به وسیله باز کردن شیر متصل به لوله کشی شهر، حکم آب جاری را پیدا کرده و مورد استفاده قرار می گیرد اگر قبل از باز کردن شیر آب دست نجس  خود را وارد حوضچه کنیم مسلما  آب حوضچه نجس می شود و در این موقع آب شهر نیز قطع شده باشد چنانچه آب حوضچه رنگ و بوی نجاست به خود نگرفته باشد آیا تنها باز شدن شیر و وصل شدن جریان آب کر، آب این حوضچه پاک می شود یا اینکه باید آن آب را خارج کرد؟

پاسخ: به احتیاط واجب باید آب لوله ممزوج  با آب قلیل متنجس شود تا پاک گردد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -