انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام وقف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

احکام وقف

اهمیت وقف در اسلام[1]

وقف که در بسیاری از روایات اسلامی از ان به « صدقه جاریه » تعبیر شده است دارای ثواب و فضیلت های فراوانی است.حضرت صادق(علیه السّلام) فرمودند: « هنگامی که انسان می میرد، پرونده عمل او بسته می شود مگر اینکه یکی از این سه چیز از او باقی باشد که در این صورت پرونده اعمال او مفتوح و تا هنگامی که یکی از این سه چیز وجود دارد اجر و ثواب در آن پرونده ثبت می گردد:

1- صدقه جاریه(هر چیزی که مصدور و منبع عایدات و درآمدهایی است که در راه خیر صرف می شود) .

2- سنّت و رسم نیکی که در زمان حیات خود به تأسیس آن اقدام و پس از مرگ همچنان مورد عمل است.

3-فرزند صالحی که پس ازمرگ پدر و مادرش به یاد آنها است و برای آنان دعا می کند ».حضرتش در حدیث دیگر فرمودند: « شش چیز است که پس از مرگ آثار نیک آنها به انسان مُلحق می شود:

1-فرزندی که برای انسان استغفار می کند.

2-کتاب علمی که از او به یادگار مانده است.

3-درختی که انسان آن را نشانده است.

4-چاه آبی که بوجود اورده است.

5-صدقه جاریه

6-رسم و رَوِش نیکی که انسان آن را بوجود آورده و پس از مرگ او مورد عمل قرار گرفته است ».

و نیز آن حضرت فرمودند: « بهترین چیزی که از انسان می ماند، سه چیز است:

1- فرزند شایسته ای که برای او از خداوند طلب مغفرت می کند.

2- سنّت و رویّه نیکی که دیگران از آن پیروی کنند.

3-صدقه جاریه(که همان وقف است) .

بطور کلّی نظر اسلام این است که مسلمانان علاوه بر اینکه باید وجودشان در زندگی منشأ خیر و برکت باشد بکوشند که پس از مرگ خود نیز آثار نیکی که در یکی از ابعاد زندگی انسانها بدرد می خورد و موجب رفاه و سعادت زندگی آنها می گردد به یادگار بگذارند که این موضوع در حساب خداوند بسیار پر ارزش است و به حساب خواهد آمد

4-که فرمود: وَ تکْتُبُ ما قَدّموُا وَ آثارَ هُمْ و کُلُّ شَیْ ءٍ اَحْصَیْناهُ فی اِمامٍ مُبینٍ(سوره یس آیه 12) . یعنی آنچه را که انسانها در حال حیات خود انجام دادند و هم چنین آثاری را که از آنها مانده است همه را می نویسیم و هر چیزی در کتاب روشن الهی ثبت و ضبط است.

(مسأله 2676) اگر کسی چیزی را وقف کند، از ملک او خارج می شود1 و خود او و دیگران نمی توانند آن را ببخشند، یا بفروشند و کسی هم از آن ملک ارث نمی برد ولی در بعضی از موارد که در مسأله (2094) و (2095) گفته شد فروختن آن اشکال ندارد2.

1- فاضل: بنابراین حقّ هیچ نوع تصرّفی را در آن ندارد و نمی تاند آن را به کسی ببخشد یا بفروشد یا دوباره آن را وقف کند یا جهت وقف را عوض کند، مثلاً نمی تواند حسینیه را مسجد قرار دهد، حتی اگر در حین وقف برای آن متولی تعیین نکرده باشد، بعداً حقّ تعیین متولّی یا دخل و تصرف درامور وقف را ندارد و اگر واقف فوت کند، ورثه او از چیزی که وقف کرده ارث نمی برند. همانطور که وصیّت درمورد آن صحیح نیست و در برخی از موارد متولی وقف می تواند آن را بفروشد که تفصیل آن در مسأله ‍[2094] گذشت.

2- مکارم: در بعضی از موارد که در مسأله [2094] گفته شد فروختن آن جایز است.

*****

بهجت: مسأله- وقف آن است که انسان مالی را به صورت مخصوص به موارد و مصارف معیّنی، اختصاص دهد و احکام آن در مسائل آینده گفته خواهد شد. اگر کسی چیزی را وقف کند، از ملک او خارج می شود و خود او و دیگران نمی توانند آن را ببخشند، یا بفروشند و کسی هم از آن ملک ارث نمی برد، ولی در بعضی از موارد بسیار نادر که در کتابهای مفصل بیان شده است به طور استثنایی، فروختن آن جایز است.

زنجانی: مسأله- اگر کسی چیزی را وقف کند، از ملک او خارج می شود و خود او و دیگران نمی توانند آن را از راهی همچون بخشیدن یا فروختن به دیگری منتقل کنند و کسی هم از آن ملک ارث نمی برد، ولی متولی وقف می تواند در بعضی موارد که در مسأله [2094] و [2095] گفته شد وقف را بفروشد.

مظاهری: مسأله- اگر کسى که رشید است و مى‏تواند در مال خود تصرّف کند (محجور و سفیه نیست) با قصد و اختیار چیزى را در راه خدا وقف کند از ملک او خارج مى‏شود و براى آن کار متعیّن مى‏شود.

(مسأله 2677) لازم نیست صیغه وقف را به عربی بخوانند، بلکه اگر مثلاً بگوید خانه خود را وقف کردم1 وقف صحیح است2 و محتاج به قبول هم نیست3 حتی در وقف خاص.

1- خوئی: [و] کسی که خانه برایش وقف شده یا وکیل یا ولیّ آن کس بگوید قبول کردم...

گلپایگانی، تبریزی، صافی: و خودش یا کسی که خانه را برای او وقف کرده یا وکیل، یا ولیّ آن کس بگوید: قبول کردم...

2- اراکی: و همچنین اگر بدون صیغه، چیزی به صورت معاطات وقف کند، وقف صحیح است و بنابراحتیاط واجب قبول هم لازم است و در وقف عام، حاکم شرع قبول نماید.

گلپایگانی، صافی: ولی اگر برای افراد مخصوصی وقف نکند، بلکه مثل مسجد و مدرسه برای عموم وقف کند، یا مثلاً بر فقراء یا سادات وقف نماید، أحوط و أولی آن است که حاکم شرع یا کسی که از طرف او منصوب است قبول نماید. (صافی: و چنانکه وقف به صیغه واقع می شود به عمل نیز واقع می شود پس اگر خانه ای را به قصد اینکه وقف باشد به کسی که بر او وقف کرده بدهد و او هم به قصد قبول، آن را بگیرد صحیح است و همچنین اگر فرشی را به قصد وقف در مسجد بیندازد یا مکانی را به قصد مسجد بودن در اختیار نمازگزاران بگذارد وقفیّت حاصل می شود).

خوئی، تبریزی: بلکه وقف به عمل نیز محقّق می شود، مثلاً چنانچه حصیری را به قصد وقف بودن در مسجد بیندازد و یا جایی را به قصد مسجد بودن بسازد و در اختیار نمازگزاران بگذارد وقفیّت محقّق می شود. و در موقوفات عامّه مثل مسجد و مدرسه یا چیزی که برای عموم وقف کند یا مثلاً بر فقراء یا سادات وقف نماید، قبول کردن کسی در صحّت وقف لازم نیست.

فاضل: و وقف به عمل نیز محقّق می شود مثلاً چنانچه حصیری را به قصد وقف بودن در مسجد بیندازد و یا جایی را به قصد مسجد بودن بسازد و در اختیار نمازگزاران بگذارد وقفیّت محقّق می شود. درموقوفات عامّه، مثل مسجد و مدرسه، قبول نمودن لازم نیست و در وقف خاصّ، احتیاط آن است که کسی که چیزی برای او وقف شده یا وکیل یا ولیّ او قبول کند، گرچه بعید نیست در وقف خاصّ هم قبول لازم نباشد.

بهجت: در وقف خاص، قبول کردن، مطابق احتیاط است.

3- مکارم: خواه وقف عام باشد یا وقف خاص؛ هر چند احتیاط مستحبّ آن است که حاکم شرع در وقف عام و اشخاصی که برای آنها وقف شده در وقف خاص، صیغه قبول بخوانند.

*****

زنجانی: مسأله- در وقف انشاء معنای وقف لازم است ولی لازم نیست معنای وقف رابه زبان بیاورد یا به عربی بخواند، بلکه اگر مفاد عقد را به صیغه را به فارسی بخواند یا به وسیله ای همچون نوشتن یا کار دیگری وقف را انشاء کند کفایت می کند، دروقف قبول کردن کسی که برای او وقف شده یا ولیّ یا وکیل او شرط نیست، همچنانکه اگر وقف بر افراد مخصوصی نباشد، بلکه مثل مسجد و مدرسه برای عموم وقف کند یا مثلاً بر فقراء یا سادات وقف نماید، قبول کردن کسی لازم نیست، بنابراین اگر مثلاً بگوید خانه خود را وقف کردم، (وقف با شرایطی که گفته خواهد شد) صحیح خواهد بود.

سیستانی: مسأله- لازم نیست صیغه وقف را به عربی بخوانند بلکه اگر مثلاً بگوید این کتاب را بر طلاب علم وقف کردم، وقف صحیح است، بلکه وقف به عمل نیز محقّق می شود، مثلاً چنانچه حصیری را به قصد وقف بودن در مسجد بیندازد و یا ساختمانی را بطوری که مساجد را به آن طور می سازند به قصد مسجد بودن بسازد، وقفیّت محقّق می شود. ولی به قصد تنها وقفیّت محقق نمی شود، و قبول در وقف لازم نیست چه وقف عام باشد و چه وقف خاص و همچنین قصد قربت لازم نیست.

وحید: مسأله- لازم نیست صیغه وقف را به عربى بخوانند، بلکه اگر مثلا بگوید: (خانه خود را وقف کردم) کفایت مى کند، و همچنین انشاء وقف به عمل نیز محقّق مى شود، مثل این که حصیرى را به قصد وقف بودن در مسجد بیندازد، و یا جایى را به قصد مسجد بودن بسازد و در موقوفات عامّه مثل مسجد و مدرسه یا چیزى را که بر فقراء یا سادات و امثال اینها وقف نمایند، قبول کردن کسى در صحّت وقف معتبر نیست، بلکه در اوقاف خاصّه هم ـ مثل وقف بر اولاد ـ اقوى عدم اعتبار قبول است هرچند قبول احوط است.

سبحانی: مسأله- وقف چیزى هم با صیغه عربى و دیگر زبان ها انجام مى گیرد مثلاً بگوید این خانه را وقف کردم، و همچنین با فعل نیز صورت مى پذیرد و به آن «وقف معاطاطى» مى گویند: مثلا فرش را براى وقف به مسجد، ببرد، و روى آن دو رکعت نماز به عنوان این که فرش مسجد است بگذارد، و تحویل، متولّى مسجد بدهد.

مظاهری: مسأله- لازم نیست صیغه وقف را به عربى بخوانند، بلکه اگر مثلاً بگوید این ملک را مسجد نمودم وقف صحیح است بلکه صیغه وقف هم لازم نیست پس اگر به قصد وقف ملکى را مسجد نماید وقف صحیح است. و محتاج به قبول هم نیست ولى تحویل مورد وقف به کسى که براى او وقف شده لازم است، و اگر تحویل ندهد گرچه صیغه هم خوانده باشد وقف محقق نمى‏شود بنابراین تا در آن ملک نماز خوانده نشده آن ملک مسجد نمى‏شود و اگر چیزى را بر اولاد صغیر خود وقف کند و به قصد اینکه آن چیز ملک آنان شود از طرف آنان نگه‏دارى نماید وقف صحیح است.

مسائل اختصاصی

مکارم: مسأله 2307- وقف معاطاتی نیز صحیح است، یعنی همین که مثلاً مسجدی را به قصد وقف بر مسلمین بسازد و در اختیار آنها بگذارد کافی است هر چند صیغه لفظی نخواند.

فاضل: مسأله 2818- بنابراحتیاط واجب باید وقف بطور منجزّ باشد، پس اگر بگوید: اگر اوّل ماه بشود این خانه وقف است، بنابراحتیاط باطل است.

سبحانی: مسأله 2301-  در صحت وقف عام مانند وقف بر فقرا و علما، قبول شرط نیست ولى در وقف خاص مانند وقف بر شخص معینى، احتیاط لازم قبول او یا وکیل او است.

(مسأله 2678) اگر ملکی را برای وقف معیّن کند و پیش از خواندن صیغه وقف1 پشیمان شود، یا بمیرد، وقف درست نیست2.

این مسأله در رساله آیت الله فاضل نیست.

1- مکارم: یا تحویل به کسانی که برای آنها وقف شده...

اراکی: پیش از انشاء وقف به خواندن صیغه وقف یا معاطات...

وحید: پیش از انشاء وقف...

2- خوئی: وقف واقع نمی شود.

*****

سیستانی: مسأله- اگر ملکی را برای وقف کردن معین کند و پیش از آن که وقف کند پشیمان شود یا بمیرد، وقف واقع نمی شود؛ و همچنین اگر در وقف خاص قبل از قبض، موقوف علیه بمیرد.

زنجانی: مسأله- اگر مالک تصمیم داشته باشد وقف کند و ملکی را هم برای این کار معیّن کند وقف تحقق پیدا نمی کد، بلکه باید انشاء وقف با شرایط آن صورت پذیرد.

مظاهری: مسأله- وقف لازم نیست همیشگى یا از موقع خواندن صیغه باشد بلکه مى‏تواند بگوید این مال تا ده سال وقف باشد یا بعد از مردن من وقف باشد.

(مسأله 2679) کسی که مالی را وقف می کند، باید برای همیشه وقف کند پس اگر مثلاً بگوید این مال تا ده سال وقف باشد و بعد نباشد و یا بگوید این مال تا ده سال وقف باشد و بعد تا پنج سال وقف نباشد و بعد دوباره وقف باشد باطل است1، (و به احتیاط واجب باید وقف از موقع خواندن صیغه باشد پس) اگر مثلاً بگوید این مال بعد از مردن من وقف باشد چون از موقع خواندن صیغه تا مردنش وقف نبوده، اشکال دارد.

این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.

1- فاضل: [و] اگر مثلا بگوید این مال بعد از مردن من وقف باشد چون از موقع خواندن صیغه تا مردنش وقف نبوده صحیح نیست، مگر این که نظر واقف، وصیّت به وقف باشد برای بعد از فوت.

*****

خوئی، اراکی، صافی، تبریزی: مسأله- کسی که مالی را وقف می کند، باید. از موقع خواندن صیغه* مال را برای همیشه وقف کند و اگر مثلاً بگوید: این مال بعد از مردن من وقف باشد، چون از موقع خواندن صیغه تا مردنش وقف نبوده صحیح نیست0 و نیز اگر بگوید تا ده سال وقف باشد و بعد از آن نباشد، یا بگوید تا ده سال وقف باشد بعد پنج سال وقف نباشد و دوباره وقف باشد.، وقف صحیح نمی باشد..

. نوری: بنابراحتیاط واجب...

* گلپایگانی، صافی: باید قصد قربت داشته باشد و از موقع خواندن صیغه...

* زنجانی: باید قصد قربت داشته باشد و از موقع انشاء صیغه...

* سیستانی: باید از موقع وقف کردن...

* وحید: بایداز موقع انشاء وقف...

0نوری: اشکال دارد...

. زنجانی: یا بگوید تا ده سال وقف باشد و نسبت به بعد از آن چیزی نگوید...

.سیستانی: ولی در این صورت اگر قصد حبس کند، حبس واقع می شود.

. نوری: وقف بودنش اشکال دارد.

.زنجانی: البتّه تعهّدی نظیر وقف به نام حبس وجود ددرد که مدّت آن موقّت است، توضیح این تعهّد و اقسام آن در کتب فقهی مفصّل آمده است.

بهجت: مسأله- کسی که مالی را وقف می کند بنابرأظهر می تواند شرط کند که تا مدتی و یا تا وقتی زنده است خودش و یا متعلّقین او از مال موقوفه، استفاده نمایند و منافع آن مال به آنها برسد.

سبحانی: مسأله- کسى که مالى را وقف مى کند; باید از موقع خواندن صیغه، مال را براى همیشه وقف کند و اگر مثلاً بگوید این مال بعد از مردن من وقف باشد، چون از موقع خواندن صیغه تا مردنش وقف نبوده اشکال دارد. و نیز اگر بگوید تا ده سال وقف باشد و بعد از آن نباشد، یا بگوید تا ده سال وقف باشد، بعد پنج سال وقف نباشد و دوباره وقف باشد; وقف بودنش اشکال دارد.

مکارم: مسأله- کسی که مالی را وقف می کند بنابراحتیاط واجب باید از همان موقع خواندن صیغه برای همیشه مال را وقف کند و اگر مثلاً بگوید «این مال بعد از وفات من وقف باشد» اشکال دارد، یا بگوید از حالا تا ده سال وقف باشد آن نیز اشکال دارد، بلکه باید وقف همیشگی و از موقع خواندن صیغه باشد.

(مسأله 2680) وقف 1در صورتی صحیح است که مال وقف را به تصرف کسی که برای او وقف شده یا وکیل، یا ولیّ او بدهند2، ولی اگر چیزی را بر اولاد صغیر خود وقف کند3 و به این قصد این که آن چیز ملک آنان شود، از طرف آنان نگهداری نماید وقف صحیح است.

این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.

1- وحید: وقف خاص...

2- مکارم: [پایان مسأله]

3- فاضل: قبض و تصرف جدید لازم نیست.  در وقف خاصّ، یعنی اگر وقف بر افراد معیّنی باشد، قبض و تصرف موقوف علیهم (کسانی که برای آنها وقف شده) یا وکیل یا ولیّ آنها لازم است و اگر چیزی را وقف کند و به تصرّف آنها ندهد، وقف محقّق نشده است و آن چیز در ملک واقف باقی می ماند، ولی اگر چیزی را بر اولاد صغیر خود وقف کند، قبض و تصرّف جدید لازم نیست و اگر واقف، تولیت را برای خودش قرار دهد، با توجّه به اینکه ملک موقوفه در تصرّف اوست، نیاز به قبض جدید ندارد و با انشاء وقف، وقفیّت محقّق می شود.

وحید:  و از طرف آنان قبض و حیازت نماید وقف صحیح است.

*****

سیستانی: مسأله- وقف خاص در صورتی صحیح است که مال وقف راتحت تصرّف کسانی که برای آنها وقف شده یا وکیل یا ولیّ آنها در آورد، و کافی است کسانی که از طبقه اوّل موجودند تصرّف کنند، و اگر بعضی از آنها تصرف کنند فقط نسبت به آنها وقف صحیح است، ولی اگر چیزی را بر اولاد صغیر خود وقف کند اگر عین، در دست خود او باشد کافی است و وقف صحیح است.

زنجانی: مسأله- وقف بر دو قسم است، وقف خاصّ، و وقف عام. در وقف خاصّ که مال برای افراد به خصوصی وقف می گردد وقف در صورتی صحیح است که مال وقف را به تصرّف یکی از کسانی که برای آنها وقف شده یا وکیل یا ولیّ او بدهند و اگر چیزی را بر اولاد صغیرخود وقف کندو به قصد این که آن چیز وقف آنان شود نگهداری کند وقف صحیح است. در وقف عام باید متولی تعیین گردد و لازم نیست کسی مالی وقف شده را در اختیار بگیرد.

(مسأله 2681) اگر مسجدی را وقف کنند، بعد از آن که واقف به قصد واگذار کردن اجازه دهد که در آن مسجد نماز بخوانند همین که یک نفر در آن مسجد نماز خواند، وقف درست می شود.

این مسأله در رساله آیات عظام: سبحانی و مظاهری نیست.

*****

خوئی، تبریزی: مسأله- ظاهر این است که در اوقاف (خوئی: در اوقاف عامّه) از قبیل مدارس و مساجد و امثال اینها قبض معتبر نباشد و وقفیّت به مجرّد وقف نمودن محقّق می شود.

گلپایگانی، صافی: مسأله- اگر مسجدی را وقف کنند، بعد از آن که یک نفر در آن مسجد نماز خواند، وقف درست می شود.

مکارم: مسأله- در اوقاف عامّه مانند مساجد و مدارس و امثال آنها، تحویل دادن شرط نیست، هرچند احتیاط مستحبّ آن است که پس از خواندن صیغه آن را در اختیار کسانی که وقف برای آنها شده قرار دهند تا وقف کامل گردد.

سیستانی: مسأله – در اوقاف عامه از قبیل مدارس و مساجد و امثال اینها، قبض معتبر نیست و وقفیّت به مجرد وقف نمودن محقّق می شود.

فاضل: مسأله- بنابراحتیاط واجب در اوقاف عامّه مثل مسجد و حسینیه نیز قبض معتبر است. بنابراین تا جایی را که وقف کرده به تصرّف متولّی نداده باشد، وقفیّت آن محقّق نشده است و اگر کسی با اجازه واقف در مسجد به عنوان مسجد بودن نماز بخواند، وقفیّت محقّق می شود و در مواردی که واقف، خود را متولی قرار دهد، نیاز به قبض مجدّد ندارد و بانیّت جزمی وقف –چون قبض متولی وقف حاصل است- وقفیت محقّق می شود.

زنجانی: مسأله- اگر مسجدی را وقف کنند، لازم نیست که یک نفر در آن مسجد نماز بخواند تا وقف درست شود، بلکه همین که برای آن متولی تعیین شود کفایت می کند و بدون تعیین متولّی وقف مسجد صحیح نیست.

وحید: مسأله- در اوقاف عامّه از قبیل مدارس و مساجد و امثال اینها قبض معتبر نیست هرچند احوط است، و قبض محقّق مى شود به این که مثلا در وقف مسجد، یک نفر در آن مسجد نماز بخواند یا در وقف مقبره، کسى در آن جا دفن شود.

(مسأله 2682) وقف کننده باید مکلف و عاقل و با قصد و اختیار باشد و شرعاً بتواند در مال خود تصرف کند 1بنابراین سفیهی که در حال بالغ بودن سفیه بوده یا حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش جلوگیری کرده2، چون حقّ ندارد در مال خود تصرّف نماید اگر چیزی را وقف کند صحیح نیست.

1- سبحانی: بنابر این چون سفیه، حق ندارد در مال خود تصرف نماید اگر چیزى را وقف کند صحیح نیست.

2- اراکی: سفیهی که مال خود را در کارهای بیهوده صرف می کند...

3- خوئی، تبریزی: سفیه یعنی کسی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف می کند...

فاضل: سفیه «یعنی کسی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف می کند» و کسی که مجتهد جامع الشرائط او را از تصرّف در اموالش جلوگیری کرده...

مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 2676.

*****

گلپایگانی، صافی: مسأله- کسی که مال خود را وقف می کند، باید مکلف و عاقل (صافی: و با قصد و اختیار) باشد و شرعاً بتواند در مال خود تصرف کند، بنابراین سفیهی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف می کند چون حقّ ندارد در مال خود تصرف نماید اگر چیزی را وقف کند صحیح نیست و همچنین است محجور، نسبت به اموالی که به حکم حاکم شرع از تصرّف در آنها منع شده است.

مکارم: مسأله- «وقف کننده» باید بالغ و عاقل و دارای قصد و اختیار باشد و شرعاً حقّ تصرّف در اموال خود را داشته باشد، بنابراین انسان سفیه یا بدهکاری که حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش منع کرده اگر چیزی از اموال خود را وقف کند صحیح نیست.

بهجت، سیستانی: مسأله- وقف کننده باید بالغ و عاقل و با قصد و اختیار باشد و شرعاً  بتواند درمال خود تصرّف کند، بنابراین سفیه (سیستانی: یعنی کسی که مال خود در کارهای بیهوده مصرف می کند) چون حقّ ندارد در مال خود تصرّف نماید، اگر چیزی را وقف کند صحیح نیست.

زنجانی: مسأله- وقف کننده باید ممیّز و عاقل باشد و با قصد و اختیار وقف کند و شرعاً بتواند در مال خود تصرّف کند، بنابراین وقف سفیه بدون اذن یا اجازه ولیّ او صحیح نیست، و کسی که بدون اختیار وقف کرده اگر بعداً وقف را اجازه کند وقف صحیح خواهد بود، و وقف بچه ده ساله در موردی که بجا و شایسته باشد ظاهراً صحیح است.

وحید: مسأله- وقف کننده باید بالغ باشد، و صحّت وقف صبىّ ممیز مأذون از طرف ولىّ در صورتى که مصلحت باشد بعید نیست، و همچنین باید عاقل و با قصد باشد و کسى او را اکراه نکرده باشد، و شرعاً بتواند در مال خود تصرّف کند، بنا بر این سفیه ـ یعنى کسى که مال خودرا در کارهاى بیهوده مصرف مى کند ـ و همچنین مفلس که از طرف حاکم شرع ممنوع از تصرّف در مال است، اگر چیزى را وقف کنند نافذ نیست، مگر با اجازه ولىّ و طلبکاران.

(مسأله 2683) اگر مالی را برای کسانی که به دنیا نیامده اند وقف کند درست نیست1 ولی وقف برای اشخاصی که بعضی از آنها به دنیا آمده اند2 صحیح و آنها که به دنیا نیامده اند بعد از آمدن به دنیا با دیگران شریک می شوند.

1- گلپایگانی، اراکی‌، صافی: ولی اگر برای زندگان و بعد از آنان برای کسانی که بعداً به دنیا می آیند، وقف نماید مثلاً چیزی را برای اولاد خود وقف کند که بعد از آنان وقف نوه های او باشد و هر دسته ای بعد از دسته دیگر از وقف استفاده کنند، صحیح است. (اراکی: و همچنین اگر وقف کند براولادش که بعضی از آنها به دنیا آمده و بعضی به دنیا نیامده اند صحیح است و آنها که بعد به دنیا می آیند، با موجودین شریک می شوند).

2- مکارم: و بعضی هنوز به دنیا نیامده اند، صحیح است (مانند وقف بر فرزندان موجود و نسلهای آینده) و آنها که بعداً به دنیا می آیند در آن وقف شریک خواهند شد.

*****

خوئی، تبریزی، سیستانی: مسأله- اگر مالی را برای بچه ای که در شکم مادر است و هنوز به دنیا نیامده وقف کند، صحت آن محلّ اشکال است( و لازم است رعایت احتیاط نماید. )ولی اگر برای اشخاصی که فعلاً موجودند و بعد از آنها برای کسانی که بعداً به دنیا می آیند، وقف نماید اگر چه در موقعی که وقف محقّق می شود و در شکم مادر هم نباشد مثلاً چیزی را بر اولاد خود وقف کند که بعد از آنان وقف نوه های او باشد و هر دسته ای بعد از دسته دیگر از وقف استفاده کنند، صحیح است.

.وحید: [قسمت داخل پرانتز در رساله آیت الله وحید نیست.]

فاضل: مسأله- وقف برای کسانی که وجود داشته باشند صحیح است، امّا برای کسانی که هنوز به دنیا نیامده اند، اشکال دارد. و وقف برای کسانی که برخی از آنها وجود دارند، هر چند برخی از آنها هنوز به دنیا نیامده اند صحیح است و افرادی که بعداً به دنیا می آیند، با افرادی که فعلاً وجود دارند، شریک می شوند.

زنجانی: مسأله- اگر مالی را برای بچه ای که در شکم مادر است و در آن روح دمیده باشد ولی هنوز به دنیا نیامده وقف کند اشکالی ندارد، همچنین اگر مثلاً وقف فقراء یا طلاب یک مدرسه خاصّ کند و هنوز فقیر یا طلبه ای در آن مدرسه وجود نداشته باشد، ولی اگر مثلاً قید کند که وقف تنها برای کسانی باشد که از سال بعد در این مدرسه ساکن می شوند صحیح نیست، ولی می توان برای تمام کسانی که در این مدرسه ساکن هستند یا ساکن خواهند شد مالی را وقف کرده، همچنین می توان مالی را برای زندگان و بعد از آنها برای کسانی که بعداً به دنیا می آیند وقف نماید، مثلاً چیزی را برای اولاد خود وقف کند که بعد از آنان وقف نوه های او باشد و هر دسته ای بعد از دسته دیگر از وقف استفاه کند.

سبحانی: مسأله- وقف بر معدوم صحیح نیست بنابراین اگر مالى را براى کسانى که به دنیا نیامده اند وقف کند درست نیست ولى وقف براى اولاد که بعضى از آنها به دنیا آمده اند صحیح و آنها که به دنیا نیامده اند بعد از آمدن به دنیا با دیگران شریک مى شوند.

مظاهری: مسأله- اگر مالى را براى اشخاصى که بعضى از آنها به دنیا آمده‏اند وقف کند وقف صحیح است و آنها که به دنیا نیامده‏اند بعد از آمدن به دنیا با دیگران شریک مى‏شوند و همچنین اگر مالى را فقط براى کسانى که به دنیا نیامده‏اند وقف کند نیز صحیح است.

(مسأله 2684) اگر چیزی را برخودش وقف کند مثل آن که دکانی را وقف کند که عایدی آن را1 بعد از مرگ او خرج مقبره اش نمایند2 صحیح نیست3. ولی اگرمثلاً مالی را بر فقراء وقف کند و خودش فقیر شود، می تواند 4 از منافع وقف استفاده نماید5.

این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.

1- زنجانی: تمام یا قسمتی از عایدی آن را...

2- سیستانی: خرج ادای دیون یا استیجار برای عبادات او نمایند...

3- مظاهری: صحیح است و نیز اگر مثلا مالی را بر فقرا وقف کند و خودش فقیر شود می تواند از منافع وقف استفاده کند.

4- اراکی: بنابراحتیاط واجب نمی تواند...

5- سیستانی: اگر مثلاً منزلی را برای اسکان فقرا وقف کند و خودش فقیر شود، می تواند در آن ساکن شود، امّا اگر وقف کند که اجازه آن را میان فقرا توزیع کنند و خودش فقیر شود گرفتن او از آن محلّ اشکال است.

*****

مکارم: مسأله- هرگاه کسی چیزی را برای خودش وقف کند (مثل آنکه ملکی را وقف کند که عایدی آن صرف خودش شود، یا بعد از مرگ او خرج مقبره اش نمایند) صحیح نیست، ولی اگر مثلاً مدرسه یا مزرعه ای را وقف بر طلاب کند و خودش طلبه باشد، می تواند مانند سایرین از منافع وقف استفاده نماید.

(مسأله 2685) اگربرای چیزی که وقف کرده متولی معین کند باید مطابق قرارداد او رفتار نماید1، و اگر معین نکند2، چنانچه بر افراد مخصوصی مثلاً بر اولاد خود وقف کرده باشد3 (راجع به چیزهایی که مربوط به مصلحت وقف است که در نفع بردن طبقات بعد نیز دخالت دارد اختیار با حاکم شرع است و راجع به چیزهایی که مربوط به نفع بردن طبقه موجود است4) اگر آنها بالغ باشند، اختیار با خود آنان است و اگر بالغ نباشند، اختیار با ولیّ ایشان است و برای استفاده از وقف اجازه حاکم شرع لازم نیست.

این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.

1- زنجانی: باید مطابق نظر او رفتار نماید...

مظاهری: و اگر معیّن نکند اختیار با حاکم شرع است مگر آن که بر افراد مخصوصى وقف کرده باشد که در این صورت در استفاده از وقف اجازه حاکم شرع لازم نیست.

2- مکارم: اگر از قبیل اوقاف عامّه (مانند مسجد و مدرسه) باشد تعیین متولی وظیفه حاکم شرع است و اگر وقف خاص باشد (مانند ملکی که وقف بر اولاد است) در مورد کارهایی که مربوط به مصلحت وقف و منفعت طبقات بعد می باشد، احتیاط آن است که نسل موجود و حاکم شرع با موافقت یکدیگر تعیین متولی کنند و اگر تنها مربوط به منافع طبقه موجود است اختیار با خود آنهاست در صورتی که بالغ باشند، و اگر تنها مربوط به منافع طبقه موجود است اختیار آن با خود آنهاست در صورتی که بالغ باشند، و اگر بالغ نباشند اختیار با ولیّ آنهاست.

3-خوئی، سیستانی: اختیار (سیستانی: در استفاده آن) با خود آنان است و اگر بالغ نباشند، اختیار با ولیّ ایشان است و برای استفاده از وقف اجازه حاکم شرع لازم نیست (سیستانی: ولی برای آنچه مصلحت وقف یا مصلحت نسلهای آینده است –مثل تعمیر کردن وقف و اجاره دادن آن به نفع طبقات بعدی- اختیار با حاکم شرع است).

زنجانی: و آنها بالغ و عاقل باشند و سفیه نباشند اختیار با خود آنان است و اگر نابالغ یا دیوانه یا سفیه باشند، اختیار با ولیّ ایشان است و برای استفاده از وقف اجازه حاکم شرع لازم نیست.

4- [قسمت داخل پرانتز در رساله آیات عظام: گلپایگانی، صافی و تبریزی نیست]

*****

فاضل: مسأله- واقف در حین وقف کردن می تواند برای موقوفه، متولّی تعیین کند، 1- مسجد متولّی نمی خواهد، امّا اگر مسجد موقوفاتی داشته باشد، می تواند برای آن موقوفات متولّی قرار دهد. 2- اگر متولّی تعیین کرده، متولّی باید طبق وقفنامه عمل کند. 3- تغییر متولّی جایز نیست. 4- اگر واقف، متولّی تعیین نکند، الف: اگر وقف عام باشد، حاکم شرع متولی را تعیین می کند. ب: اگر وقف خاص باشد، اختیار با خود آنان است و اگر آنها بالغ نباشند، اختیار با ولیّ آنها می باشد و دراین مورد، تعیین متولی از جانب حاکم شرع لازم نیست.

وحید: مسأله- اگر براى چیزى که وقف کرده متولّى معین کند اختیار وقف با کسى است که واقف معین کرده، و اگر معین نکند، چنانچه بر افراد مخصوصى ـ مثلا بر اولاد خود ـ وقف کرده باشد، در صورتى که بالغ باشند اختیار با خود آنان است، و اگر بالغ نباشند اختیار با ولىّ ایشان است، ولى در تصرّفاتى که مربوط به مصلحت وقف و مصلحت طبقات بعد است اجازه حاکم شرع معتبر است.

(مسأله 2686) اگر ملکی را مثلاً برفقرا یا سادات وقف کند یا وقف کند که منافع آن به مصرف خیرات برسد، در صورتی که برای آن ملک متولّی معین نکرده باشد، اختیار آن با حاکم شرع است.

این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.

مکارم: رجوع کنید به ذیل مسأله 2685.

*****

زنجانی: مسأله- اگر ملکی را بر عناوین عامی وقف کند، مثلاً آن را بر فقراء یا سادات وقف کند یا وقف کند که منافع آن به مصرف خیرات برسد، باید برای آن متولی تعیین کند و بدون تعیین متولی وقف عام صحیح نیست و اگر متولی تعیین شده بمیرد و برای بعد از او متولی تعیین نشده باشد، وقف باطل نمی شود بلکه اختیار آن با حاکم شرع است.

(مسأله 2687) اگر ملکی را بر افراد مخصوصی مثلاً بر اولاد خود وقف کند که هر طبقه ای بعد از طبقه دیگر ازآن استفاده نماید، چنانچه متولی ملک، آن را اجاره دهد و بمیرد در صورتی که مراعات مصلحت وقف یا مصلحت طبقه بعد را کرده باشد اجاره باطل نمی شود1. ولی اگر متولی نداشته باشد و یک طبقه از کسانی که ملک بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و در بین مدت اجاره بمیرند (در صورتی که طبقه بعد اجازه نکنند2) اجاره باطل می شود و در صورتی که مستأجر، مال الاجاره تمام مدت را داده باشد3، مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدت اجاره را از مال آنان می گیرد.

این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.

1- فاضل: ولی اگر یک طبقه از کسانی که ملک بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و در بین مدت اجاره بمیرند، نفوذ اجاره نسبت به آینده، نیاز به اجازه طبقه های بعد دارد.

گلپایگانی، صافی: چنانچه متولی ملک، آن را اجاره دهد و بمیرد، احتیاط لازم آن است که مستأجر از متولی بعد نیز اجاره کند...

خوئی، تبریزی، سیستانی، زنجانی: چنانچه متولی وقف آن را اجاره دهد و بمیرد، اجاره باطل نمی شود...

2- خوئی، تبریزی، سیستانی، زنجانی: چنانچه طبقه بعدی، آن اجاره را امضاء نکنند...

[قسمت داخل پرانتز در رساله آیات عظام: گلپایگانی و صافی نیست]

3-سیستانی: ما بقی مال الاجاره را از زمان باطل شدن پس می گیرد.

*****

وحید: مسأله- اگر ملکى را بر افراد مخصوصى مثلا بر اولاد خود وقف کند که هر طبقه اى بعد از طبقه دیگر از آن استفاده کنند، چنانچه متولّى وقف آن را اجاره دهد و بمیرد اجاره باطل نمى شود، ولى اگر متولّى نداشته باشد و یک طبقه از کسانى که ملک بر آنها وقف شده، آن را اجاره دهند و در بین مدّت اجاره بمیرند، چنانچه طبقه بعدى آن اجاره را امضاء نکنند اجاره باطل مى شود، و در صورتى که مستأجر مال الاجاره تمام مدّت را داده باشد مى تواند مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدّت اجاره را از مال آنان بگیرد.

مکارم: مسأله- در وقف خاصّ (مانند وقف بر اولاد) چنانچه متولی، آن ملک را اجاره دهد و از دنیا برود، در صورتی که اجاره با مراعات مصلحت وقف و طبقات آینده بوده باشد، اجاره باطل نمی شود، ولی اگر متولی نداشته باشد و طبقه اوّل آن را اجاره دهند و در بین مدت اجاره بمیرند، ادامه اجاره نسبت به آینده بدون اجازه طبقه بعد اشکال دارد و هرگاه مستأجر، مال الاجاره تمام مدت را داده باشد آنچه مربوط به بعد از مرگ طبقه اوّل است گرفته می شود و به طبقه بعد داده خواهد شد. (به شرط این که آنها اجاره را اجازه بدهند).

مظاهری: مسأله- اگر متولّى وقف ملک را اجاره داده باشد و بمیرد، اجاره باطل نمى‏شود، ولى اگر کسانى که ملک بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و بمیرند در صورتى اجاره صحیح است که دیگران آن را اجازه دهند.

(مسأله 2688) اگر ملک وقف خراب شود، از وقف بودن بیرون نمی رود1.

این مسأله در رساله آیات عظام:  بهجت و مظاهری نیست.

1- اراکی: مگر در وقف بر عنوان مادام العنوان، مثل وقف بستان و خانه مسکونی که پس از خراب شدن از وقف بودن بیرون می رود و عرصه وقف نیست.

خوئی، فاضل، تبریزی: مگر آن که عنوانی را قصد کرده باشد که آن عنوان از بین برود مثل این که باغ را برای تنزّه (فاضل: برای تفریح) وقف کرده باشد، که اگر آن باغ خراب شود وقف باطل می شود و به ورثه واقف بر می گردد.

وحید: مگر آن که متعلّق وقف عنوانى باشد که به زوال آن عنوان متعلّقى براى وقف نماند، مانند آن که خانه را وقف کند براى استفاده از سکناى آن مادامى که خانه به این هیئت باقى است، که در این صورت به زوال آن عنوان وقف باطل مى شود و به واقف و با نبودن او به ورثه بر مى گردد.

زنجانی: بلکه اگر بتوان با تعمیر کردن از آن استفاده مورد وقف انجام گیرد باید آن را تعمیر کرد و در صورتی که با تعمیر هم استفاده مورد وقف ممکن نباشد، باید ولو با فروش آن ملک، آن را در نزدیکترین کار به نظر واقف صرف کرد و اگر آن هم ممکن نباشد، در کارهای خیر صرف کرد.

*****

سیستانی: مسأله- اگر عین موقوفه خراب شود، از وقف بودن بیرون نمی رود مگر آن که وقف مقید به عنوان خاصی باشد و آن عنوان از بین برود مثل این که باغ را به قید باغ بودن وقف کرده باشد که اگر آن باغ خراب شود وقف باطل می شود، و به ورثه واقف بر می گردد.

سبحانی: مسأله- اگر مسجد خراب شود، عرصه آن به حال وقف باقى مى ماند، و همچنین اگر خانه اى که براى گروهى وقف بوده ویران گردد، عرصه آن به عنوان صدقه مطلقه باقى مى ماند.

(مسأله 2689) ملکی که مقداری از آن وقف است و مقداری از آن وقف نیست اگر تقسیم نشده باشد، حاک شرع1 یا متولی وقف می تواند با نظر خبره سهم وقف را جدا کند2.

این مسأله در رساله آیات عظام: سبحانی و مظاهری نیست.

1- فاضل: مجتهد جامع الشرائط...

2- سیستانی: اگر تقسیم نشده باشد، متولی وقف و مالک قسمتی که وقف نیست، می توانند وقف را جدا کنند.

*****

وحید: مسأله- ملکى که به نحو مشاع مقدارى از آن وقف است و مقدارى از آن وقف نیست، ـ اگر متولّى خاص داشته باشد ـ متولّى با مالک قسمتى که وقف نیست مى توانند آن ملک را با نظر خبره قسمت کنند، و در صورتى که متولّى خاص نداشته باشد حاکم شرع با مالک، متصدّى قسمت مى شوند.

مکارم: مسأله- وقف مشاع جایز است، یعنی می توان مثلاً دو دانگ از خانه یا مزرعه ای را وقف کرد و در صورت لزوم، حاکم شرع یا متولی می تواند مال موقوفه را با نظر اهل خبره جدا کند.

زنجانی: مسأله- ملکی که مقداری از آن وقف است و مقداری از آن وقف نیست، اگر تقسیم نشده باشد، مالک قسمتی که وقف نیست به همراه متولی وقف (و درصورتی که وقف متولی شرعی نداشته باشد یا دسترسی به وی امکان پذیر نباشد مالک قسمت غیر وقفی به همراه حاکم شرع) می توانند وقف را جدا کنند و اگر بهره برداری مناسب از مال وقف بدون تقسیم امکان نداشته باشد، بر متولی وقف (یا حاکم شرع) لازم است برای تقسیم وقف اقدام کند.

(مسأله 2690) اگر متولّی وقف خیانت کند و عایدات آن را به مصرفی که معین شده نرساند1 چنانچه برای عموم وقف نشده باشد2 در صورت امکان حاکم شرع باید به جای او متولی امینی معین نماید.

این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.

1- گلپایگانی: حاکم شرع باید به جای او متولی امینی معین نماید.

اراکی: حاکم شرع باید ناظری معین کند که از خیانت متولی جلوگیری کند.

صافی: حاکم شرع باید به جای او متولی امینی معین نماید.

زنجانی: حاکم شرع باید در صورت امکان با گماردن ناظری از خیانت وی جلوگیری کند و اگر ممکن نیست متولی امین دیگری را معیّن کند.

2- بهجت، نوری: چنانچه برای عموم وقف شده باشد...

*****

خوئی، سیستانی، فاضل، تبریزی: مسأله-  اگر متولی وقف خیانت کند و عایدات آن را به مصرفی که معین شده نرساند.حاکم شرع، امینی را به او ضمیمه می نماید که مانع از خیانتش گردد و در صورتی که ممکن نباشد، می تواند (سیستانی: او را عزل و) به جای او متولی امینی معیّن نماید.

.وحید: اگر متولّى وقف در مال موقوفه خیانت کند...

مکارم: مسأله- هرگاه در اوقاف عمومی متولّی خیانت کند و عایدات آن را به مصرفی که معیّن شده نرساند، حاکم شرع باید متولّی امینی برای آن معیّن نماید یا در کنار او بگذارد و اگر متولّی وقف خاص خیانت کند، حاکم شرع با موافقت طبقه موجود برای آنها متولّی تعیین یا ضمیمه می کند.

مظاهری: مسأله- اگر متولّى وقف بمیرد یا خیانت کند و یا از عهده اداره وقف برنیاید باید مراجعه به حاکم شرع شود تا حاکم شرع متولّى یا ناظر معیّن نماید.

(مسأله 2691) فرشی را که برای حسینیه وقف کرده اند، نمی شود برای نماز به مسجد ببرند1، اگر چه آن مسجد نزدیک حسینه باشد2.

1- فاضل، مکارم: (فاضل: اگر چه آن مسجد نزدیک حسینه باشد) و اگر ندانند آن فرش مخصوص حسینه است یا نه، باز بردن آن به جای دیگر صحیح نیست، همچنین سایر اموال وقف، حتی مهر نماز مسجدی را به مسجد دیگری نمی توان برد.

بهجت: نمی توان برای استفاده های دیگر، حتی برای نماز به مسجد یا غیر مسجد ببرند...

2- سیستانی: ولی اگر ملک حسینیه باشد با اجازه متولی می شود به جای دیگر منتقل نمود.

*****

مظاهری: مسأله- فرش یا چیز دیگرى را که براى جایى وقف کرده‏اند مى‏شود براى آنچه وقف شده در جاى دیگر مصرف کنند مگر اینکه وقف مخصوص آنجا باشد.

(مسأله 2692) اگر ملکی را برای تعمیر مسجدی وقف نمایند، چنانچه آن مسجد احتیاج به تعمیر ندارد و احتمال هم نمی رود که تا مدّتی احتیاج به تعمیر پیدا کند1، (در صورتی که غیر از تعمیر احتیاج دیگری نداشته باشد و عایداتش در معرض تلف و نگهداری آن لغو و بیهوده باشد2) می توانند عایدات آن ملک را به مصرف مسجدی که احتیاج به تعمیر دارد برسانند.

این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.

1- مکارم: در آمد آن ملک را می توان به مصرف تعمیر مسجد دیگری رساند.

گلپایگانی، خوئی، تبریزی، صافی: انتظار هم نمی رود که تا مدّتی احتیاج به تعمیر پیدا کند، می توانند عایدات آن ملک را به مصرف مسجدی که احتیاج به تعمیر دارد برسانند.

سیستانی: انتظار هم نرود که در آینده نه چندان دور احتیاج به تعمیر پیدا کند و نیز ممکن نباشد که عایدات آن ملک را جمع نموده و نگه دارند که تا بعدها به تعمیر مسجد برسد، در این صورت احتیاط لازم آن است که عایدات آن ملک را در آنچه نزدیک به مقصود واقف بوده صرف نمایند مانند تأمین بقیّه احتیاجات مسجد یا تعمیر مسجد دیگر.

وحید: انتظار هم نمى رود که احتیاج به تعمیر پیدا کند به نحوى که نگهداشتن عایدات آن ملک براى تعمیر عقلایى نباشد صحّت چنین وقفى محلّ اشکال است.

2- [قسمت داخل پرانتز در رساله آیت الله نوری نیست]

*****

زنجانی: مسأله- اگر ملکی را برای تعمیر مسجدی وقف نمایند، در صورتی که این مسجد به هیچ وجه به تعمیر احتیاج نداشته باشد و احتمال احتیاح در آینده را هم ندهند، به طوری که نگهداری عایدات لغو وبیهوده باشد، می توان در دیگر احتیاجات این مسجد صرف کرد و اگر مسجد هیچ گونه احتیاجی نداشته باشد و احتمال احتیاج هم ندهند می توانند عایدات وقف را به مصرف مسجد دیگری که احتیاج به تعمیر دارد برسانند.

مظاهری: مسأله- هر جا که حاکم شرع فروش یا تبدیل وقف را صلاح بداند مى‏تواند وقف را تبدیل نماید و یا بفروشد نظیر اینکه مالى را که وقف کرده‏اند بدون استفاده بماند و یا به طورى خراب شود که نتوانند استفاده‏اى را که مال براى آن وقف شده از آن ببرند، یا بین کسانى که مال را براى آنان وقف کرده‏اند اختلاف پیدا شود و خوف آن برود که مال یا جانى تلف شود.

[و]اگر ملکى را مثلاً براى تعمیر مسجدى وقف نمایند، چنانچه آن مسجد احتیاج به تعمیر ندارد با اذن حاکم شرع عایدات آن، در غیر تعمیر، یا تعمیر مسجد دیگر و مانند اینها مصرف مى‏شود.

(مسأله 2693) اگر ملکی را وقف کند که عایدی آن را خرج تعمیر مسجد نمایند و به امام جماعت و به کسی که در آن مسجد اذان میگوید بدهند1 در صورتی که بدانند2 که برای هر یک چه مقدار معیّن کرده3، باید همانطور مصرف کنند و اگر یقین4 نداشته باشند، باید اوّل مسجد را تعمیر کنند و اگر چیزی زیاد آمد بین امام جماعت و کسی که اذان می گوید بطور مساوی5 قسمت نمایند6 و بهتر آن است که این دو نفر در تقسیم با یکدیگر صلح کنند.

این مسأله در رساله آیات عظام: بهجت وسبحانی نیست.

1-  زنجانی: متولی آن را در همه یا برخی از این موارد به گونه ای که به نظر واقف نزدیکتر است مصرف می کند. [پایان مسأله]

2- گلپایگانی، خوئی، فاضل، تبریزی، صافی، وحید: یا اطمینان داشته باشند...

3- سیستانی: در صورتی که برای هر یک مقداری معیّن کرده باشد، باید همان طور مصرف کنند و اگر تعیین نکرده باشد، باید اوّل مسجد را تعمیر کنند و اگر چیزی زیاد آمد، متولی آن را بین امام جماعت و کسی که اذان می گوید به طوری که صلاح می داند قسمت نماید ولی بهتر آن است که این دو نفر در تقسیم با یکدیگر صلح کنند.

4- خوئی، گلپایگانی، صافی، تبریزی، فاضل، وحید: یا اطمینان...

5- تبریزی: بطور مناسب...

6- گلپایگانی، صافی: اگر چیزی زیاد آمد، امام جماعت و کسی که اذان می گوید، در تقسیم آن با یکدیگر مصالحه کنند.

وحید: اگر چیزى زیاد آمد، بنا بر احتیاط واجب امام جماعت و کسى که اذان مى گوید در تقسیم با یکدیگر صلح نمایند.

*****

مکارم: مسأله- هرگاه ملکی را وقف کنند که عایدی آن خرج تعمیر مسجد و امام جماعت و اذان گو و مانند آن شود، در صورتی که معلوم باشد برای هر کدام چه مقدار معیّن کرده، باید همانگونه مصرف کنند و اگر مقداری برای آن تعیین نشده، باید مطابق نظر متولی، آن طور که صلاح و مصلحت است، عمل نمایند.

مظاهری: مسأله- اگر ملکى را وقف کند که عایدى آن خرج چند چیز شود، در صورتى که نداند که براى هر یک چه مقدار معیّن شده، باید با اذن حاکم شرع تعیین مقدار شود.

مسأله اختصاصی

مکارم: مسأله 2322- مؤسسات و جمعیّتهایی که در زمان ما تشکیل می دهند و به ثبت می رسانند و دارای شخصیت حقوقی است می توان چیزی را به آن تملیک کرد و در این صورت باید مطابق اساسنامه مصرف شود، اموال این گونه مؤسسات در بعضی از جهات شبیه وقف است ولی وقف نیست، بلکه ملک آن مؤسّسه است و هرگاه کسی از مؤسّسین یا اداره کنندگان از دنیا بروند چیزی به وارث آنها نمی رسد، مگر این که در اساسنامه ذکر شده باشد، آنچه در بالا گفته شد، در مورد مؤسّساتی که طبق موازین عقلاء تشکیل شده، ولی هنوز به ثبت قانونی نرسیده، نیز جاری است.

مظاهری: مسأله 2210- مؤسّساتى که داراى شخصیت حقوقى است اگر افرادى که آن مؤسّسه را تشکیل داده‏اند آن را از ملک خود بیرون کنند، و یا چیزى را به آن مؤسّسه تملیک کنند، ملک آن مؤسّسه مى‏شود و باید مطابق اساسنامه آن مؤسّسه عمل شود و وقف نیست و احکام وقف را ندارد.

مظاهری: مسأله 2211- متولّى وقف مى‏تواند فرش مسجد یا کتابهاى کتابخانه و مانند اینها را که آن مسجد و آن کتابخانه احتیاج ندارد یا بلا استفاده مانده است تبدیل نماید و یا بفروشد و اگر آن مسجد یا کتابخانه و مانند آنها متولّى ندارد با اجازه حاکم شرع مى‏توانند آن کار را انجام دهند.

مظاهری: مسأله 2212- اگر جایى را وقف کنند زیر زمین به اندازه متعارف و بالاى ساختمان به اندازه متعارف خود به خود وقف مى‏شود مگر اینکه تعیین کند که چه مقدار وقف است بنابراین مى‏تواند زیرزمینى را دستشویى و طبقه اوّل آن را مسجد و طبقات دیگر را ملک شخصى یا کتابخانه یا غیر اینها قرار دهد.

___________________

1- این توضیحات در رساله آیت الله نوری آمده است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -