انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام قسم خوردن

بزرگ نمایی کوچک نمایی

احکام قسم خوردن

(مسأله 2670) اگر قسم بخورد که کاری را انجام دهد یا ترک کند، مثلاً قسم بخورد که روزه بگیرد، یا دود استعمال نکند1، چنانچه عمداً مخالفت کند2، باید کفّاره بدهد3، یعنی یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را سیر کند، یا آنان را بپوشاند4 و اگر اینها را نتواند باید سه روز، روزه بگیرد5

1-بهجت: انسان می تواند با قسم خوردن، انجام کاری را که مطلوب شارع است و یا ترک کاری را که نهی شده است، بر خود واجب کند، اگر قسم بخورد کاری را انجام دهد یا ترک کند، مثلاً قسم بخورد که روزه بگیرد، یا سیگار نکشد...

2- زنجانی: چنانچه بدون عذر مخالفت کند...

3- سیستانی، زنجانی: گناه کرده است، و باید کفّاره بدهد...

4- گلپایگانی، صافی: یک بنده آزاد کند، یا ده مسکین را اطعام کند یا ده فقیر را بپوشاند...

5- خوئی، گلپایگانی، صافی، تبریزی، سیستانی، زنجانی، وحید: و باید روزه پی در پی باشد.

*****

مکارم: مسأله- هر گاه عمداً با قسم خود مخالفت کند باید کفّاره دهد، ده فقیر را سیر کند، یا بر آنها لباس بپوشاند، یا یک بنده آزاد نماید و اگر توانایی بر اینها نداشته باشد باید سه روز روزه بگیرد.

فاضل: مسأله- قسم دو نوع است:

الف: قسم برای انجام یا ترک کاری در آینده.

ب: قسم برای اثبات یا نفی چیزی.

 الف: اگر قسم بخورد که کاری را انجام دهد یا ترک کند مثلاً قسم بخورد که روزه بگیرد، یا دود استعمال نکند، چنانچه عمداً مخالفت کند، باید کفّاره بدهد، یعنی یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را سیر کند، یا آنان را بپوشاند، و اگر اینها را نتواند باید سه روز پی در پی ، روزه بگیرد.

ب: کسی که برای اثبات یا نفی چیزی قسم می خورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ می باشد ولی کفّاره قسم را ندارد. ولی اگر برای اینکه خودش یا مسلمان دیگری را از شرّ ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد بلکه گاهی واجب می شود امّا اگر بتواند توریه کند، یعنی: موقع قسم خوردن طوری نیّت کند که دروغ نشود بنابر احتیاط واجب باید توریه نماید؛ مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیت کند و از انسان بپرسد که او را ندیده ای؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد ولی بگوید او را ندیده ام به این قصد که از پنج دقیقه پیش ندیده ام.

مظاهری: مسأله- قسم آن است که به یکى از اسمهاى خداوند متعال قسم بخورد که کارى را انجام دهد یا ترک کند گرچه آن کار مباح باشد (یعنى متعلق قسم راجح نباشد).

[و] کلیه مسائلى که در نذر گفته شد در قسم نیز مى‏آید مگر اینکه مورد نذر و عهد باید راجح باشد (فعل واجب یا مستحب و یا ترک حرام و مکروه) ولى مورد قسم لازم نیست راجح باشد ولى باید مرجوح هم نباشد (مثل ترک واجب یا مستحب و یا فعل حرام یا مکروه).

[و]قَسَم خوردن بر سه قِسم است:

 اوّل: قَسَمى که نظیر نذر و عهد است و چیزى را بر خود واجب یا حرام مى‏کند که اگر بر طبق قَسَم عمل نکرد باید کفّاره بدهد.

 دوّم: قَسَمى که منکر پیش قاضى باید بخورد. که این قَسَم مربوط به باب قضاوت است.

 سوّم: براى اثبات یا نفى چیزى نزد مردم قسم بخورد مثلاً فروشنده بگوید این جنس را به خدا قسم به این مبلغ خریده‏ام که اگر دروغ بگوید از گناهان بزرگ است ولى کفّاره ندارد و اگر راست باشد مکروه است، ولى اگر براى کار خوبى باشد نظیر اینکه خودش یا دیگرى از شرّ ظالمى نجات پیدا کند قسم بخورد مکروه نیست بلکه گاهى واجب مى‏شود گرچه قسم دروغ هم باشد.

(مسأله 2671) قسم چند شرط دارد1:

اول: کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد (و اگر می خواهد راجع به مال خودش قسم بخورد باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد2 و حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش منع نکرده باشد) و از روی قصد و اختیار قسم بخورد3، پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست4 و کسی که مجبورش کرده اند، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد5 قسم بخورد6.

دوم: کاری را که قسم می خورد انجام دهد7، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قسم می خورد ترک کند، باید واجب و مستحبّ نباشد8 و اگر قسم بخورد که کار مباحی را بجا آورد9، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قسم بخورد که کار مباحی را ترک کند باید انجام آن در  نظر مردم بهتر از ترکش نباشد10.

سوم: به یکی از اسامی خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود مانند «خدا» و «الله»11 و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدّس حق در نظر می آید، مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است12.بلکه اگر به لفظی قسم بخورد که بدون قرینه، خدا به نظر نمی آید ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط باید به آن قسم عمل نماید،

چهارم: قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست13 ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است14.

پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد15 و بعد تا آخر وقتی که برای قسم معین کرده عاجز شود یا برایش مشقت داشته باشد، قسم او از وقتی که  عاجز شده به هم می خورد16.

این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.

1- مکارم: هر گاه کسی با شرایط ذیل قسم یاد کند باید به قسم خود عمل نماید وگرنه کفّاره دارد...

2- مکارم: باید سفیه نباشد...

سبحانی: و از روى قصد و اختیار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و خارج از اختیار درست نیست.[پایان شرط اول].

3- اراکی، گلپایگانی، صافی، بهجت، سیستانی: کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد...

خوئی، تبریزی: کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و از روی قصد قسم بخورد...

4- مکارم: قسم خوردن بچه و دیوانه...

5- گلپایگانی، صافی: بی اختیار...

سیستانی: بی قصد و با اختیار...

6- زنجانی: اوّل: کسی که قسم می خورد باید ممیّز و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن غیر ممیّز و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده اند درست نیست ولی اگر کسی که مجبورش کرده اند بعداً قسمی را که خورده اجازه دهد، صحیح خواهد شد، و نیز اگر درحال عصبانی بودن بی قصد یا بی اختیار قسم بخورد صحیح نیست، و قسم بچه ممیّز بدون اذن یا اجازه ولیّ صحیح نیست...

وحید: (اوّل) کسى که قسم مى خورد باید بالغ و عاقل باشد و از روى قصد و اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچّه و دیوانه و مست و کسى که اکراهش کرده اند درست نیست، و همچنین است اگر در حال عصبانى بودن بى قصد قسم بخورد، و قسم سفیه و مفلس در صورتى که مستلزم تصرّف در مال باشد صحیح نیست...

7- خوئی، تبریزی، سیستانی: کاری را که برای (خوئی: انجام) آن قسم می خورد...

8- بهجت: و قسم برترک امری که راجح است، هر چند دنیوی باشد، منعقد نمی شود و متعلق قسم با رجحان بطور قطع کفایت می کند ولی انعقاد قسم در امر متساوی الطرفین، یعنی مباح، مبنی بر احتیاط است. [پایان شرط دوم]

وحید: و وجوب عمل به قسم متعلق به فعل یا ترک مباحى که مصلحتى در دین یا دنیا در آن نباشد محلّ اشکال است....

9- سیستانی: یا ترک کند، چنانچه آن فعل یا ترک از نظر عقلا رجحان داشته باشد یا برای شخص او مصلحتی دنیوی داشته باشد، قسمش صحیح است. [پایان شرط دوم]

10- خوئی، تبریزی: باید انجام آن بهتر از ترکش نباشد...

زنجانی: دوم: کاری را که قسم می خورد انجام دهد باید واجب یا مستحبّ باشد و کاری را که قسم می خورد ترک کند باید واجب و مستحبّ نباشد، بنابراین اگر کاری انجام و ترک آن از هر جهتی یکسان باشد اگر ترک آن را قسم بخورد باید به قسم خود عمل نماید و اگر انجام آن را قسم بخورد لازم نیست انجام دهد...

11- مکارم: یا نامی که به غیر او نیز گفته می شود، ولی از قرائن معلوم است که مقصودش خداست، بلکه اگر به نامهایی قسم یاد کند که بدون قرینه، خدا به نظر نمی آید ولی او قصد خدا را کند، بنابراحتیاط واجب باید به آن قسم عمل کند.[پایان شرط 3]

سیستانی: یا خدا را به صفات و افعالی یاد کند که مخصوص اوست مثلاً بگوید: قسم به آن کسی که آسمانها و زمین را آفرید، و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدس حق درنظر می آید  مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد، صحیح است بلکه اگر به اسمی قسم بخورد که فقط در مقام قسم خوردن ذات حق از آن به نظر می آید مثل سمیع و بصیر باز هم قسمش صحیح است. [پایان شرط سوم]

12- گلپایگانی، بهجت: [پایان شرط سوم]

خوئی، تبریزی: بلکه احتیاط وجوبی در غیر این صورت نیز عمل به قسم است. [پایان شرط سوم]

صافی: [پایان شرط سوم]

زنجانی: و نیز اگر به قرینه ای به خدای متعال قسم بخورد صحیح است و بنابراحتیاط بی قرینه هم صحیح است. [پایان شرط سوم]

وحید: بلکه به اسمى هم که بر خدا و بر غیر خدا گفته مى شود اگر خدا را قصد کند و قسم بخورد، بنا بر احتیاط واجب به آن قسم عمل کند...

13- مکارم: اگر در قلبش بگذارند کافی نیست و در کتابت و نوشتن، احتیاط، عمل به آن است...

14- سیستانی: چهارم: قسم را به زبان بیاورد، ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است، و کسی که قادر به تکلم نیست، اگر بنویسد و آن را در قلبش قصد کند کافی است، بلکه قادر بر تلکم نیز اگر بنویسد بنابراحتیاط واجب باید به آن عمل کند...

زنجانی: چهارم: قسم خوردن را به وسیله ای همچون گفتار یا نوشتار یا اشاره کردن انشاء کند، و ظاهراً لازم نیست قسم را به زبان آورد ولی نام خداوند را باید به زبان آورد و نوشتن آن یا اشاره به آن کفایت نمی کند، و آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد و به خداوند عالم اشاره کند صحیح است...

15- سبحانی: و بعداً از عمل به آن عاجز شود و یا عمل به آن برایش مشقت داشته باشد قسم او از وقتى که عاجز و یا مشقت زا شده به هم مى خورد.

16-اراکی: و همچنین است حکم در مورد نذر و عهد.

خوئی، تبریزی، زنجانی،وحید: پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد، ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتی که عاجز می شود قسم او بهم می خورد و همچنین است اگر عمل کردن به نذر یا قسم یا عهد بقدری مشقت پیدا کند که نشود آن را تحمل کرد.

زنجانی: پنجم :عمل کردن به قسم برای او ممکن باشدو اگر موقعی که قسم می خوردممکن باشد و بعدا از عمل عاجز شود ،از وقتی که عاجز می باشد قسم او به هم می خورد واگرعمل کردن به نذر با ضرر یا حرج (یعنی مشقت زیادی که معمولاً آن را تحمل نمی کنند) همراه باشد، مانع از صحت قسم نیست، آری گاه تحمل ضرریا حرج از نظر شرع ناپسند است که در این صورت قسم به علت دارا نبودن شرط دوم صحیح نیست.

گلپایگانی، صافی: پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد، ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتی که عاجز می شود، قسم او به هم می خورد و نیز اگر عمل کردن به قسم به قدری مشقت پیدا کند که نشود آن را تحمل کرد و یا اینکه متعلق قسم در موقع عمل مرجوح یا حرام شود قسم به هم می خورد و همین طور است حکم در عهد و نذر.

مکارم: 5- عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد، ممکن باشد ولی بعداً عاجز شود یا مشقت شدید داشته باشد از همان وقت که چنین شده قسم او بهم می خورد.

سیستانی: پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد، و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن نباشد و بعداً ممکن شود، کافی است، و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتی که عاجز می شود قسم او بهم می خورد، و همچنین است اگر بقدری مشقت پیدا کند که نشود آن را تحمّل کرد، و این عجز اگر به اختیار او باشد یا بدون اختیار، ولی او در تأخیر از زمان قدرت عذری نداشته باشد، گناه کرده و کفّاره واجب است.

*****

فاضل: مسأله- الف: قسم کسی که شرعاً اعتبار دارد که:

1- بالغ باشد. 2- عاقل باشد. 3- با اختیار و قصد باشد. 4- اگر نسبت به امور مالی قسم می خورد، سفیه و مفلس نباشد. بنابراین قسم کودک یا دیوانه یا کسی که مجبور است قسم بخورد، یا از فرط عصبانیت نمی فهمد چه می گوید، اعتباری ندارد و همین طور قسم کسی که سفیه یا ورشکسته است و حاکم شرع او را از تصرّفات مالی منع کرده، اعتباری ندارد.

 ب: اگر قسم می خورد کاری را انجام دهد یا ترک کند: 1- باید شرعاً بد نباشد. 2- باید شرعاً خوب باشد. 3- اگر قسم بخورد کار مباحی که شرعاً نه خوب است نه بد انجام دهد یا ترک کند، باید طبق قسم خود عمل کند و اگر قسم بخورد که کاری را که فعلاً خوب است انجام دهد ولی هنگام انجام آن کار، شرعاً از جهاتی بد شود قسم او به هم می خورد و لازم نیست آن را انجام دهد.

ج: 1- قسم راباید با زبان و لفظ صریح بیان کرد. 2- قسمی اعتبار دارد که یکی از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا یا الله. 3- اگر به برخی از اوصاف خدای سبحان قسم بخورد که معمولاً از آن صفت، خدای سبحان اراده می شود یا قرینه ای به کار ببرد که مراد او را بفهماند، قسم صحیح است. 4- شخص لال، اگر با اشاره قسم بخورد، قسم او صحیح است، ولی کسی که می تواند سخن بگوید قسم او با اشاره صحیح نیست. 5- قسم به مقدسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام احکام قسم را ندارد. د: قسم در صورتی صحیح است که انسان توانایی انجام آن ناتوان شود یا برای او مشقت داشته باشد، عمل به آن لازم نیست و قسم هم به هم می خورد. کاری را که عهد می کند که انجام دهد، نیز همین حکم را دارد، یعنی اگر هنگام عمل غیر مقدور شود،لازم نیست آن را انجام دهد.

(مسأله 2672) اگر پدر از قسم خوردن فرزند جلوگیری کند، یا شوهر از قسم خوردن زن جلوگیری نماید، قسم آنان صحیح نیست.

این مسأله در رساله آیات عظام: مظاهری و سبحانی نیست.

*****

گلپایگانی، صافی: مسأله- اگر پدر آنچه را فرزند قسم خورده بجا بیاورد، بگوید بجا نیاور و آنچه را قسم خورده بجا نیاورد بگوید بجا آور، قسم او بی اثر می شود.

بهجت: مسأله- اگر پدر، فرزند را از قسم خوردن نهی کند و یا شوهر همسرش را از قسم خوردن نهی نماید، قسم آنان صحیح نیست بلکه اگر پسر بدون اذن پدر و زن بدون اذن شوهر قسم بخورد، قسم آنان نیز منعقد نخواهد شد.

زنجانی: مسأله- قسم فرزند بدون اجازه پدر و قسم زن بدون اجازه شوهر صحیح نیست، بنابراین اگر پدر یا شوهر از قسم خوردن، یا عمل به کاری که به آن قسم خورده می شود، قبل از قسم خوردن نهی کند، قسم صحیح نخواهد بود.

(مسأله 2673) اگر فرزند بدون اجازه پدر و زن اجازه شوهر قسم بخورد1، قسم آنان بعید نیست صحیح نباشد2 لکن نباید احتیاط را ترک کنند.

این مسأله در رساله آیات عظام: مظاهری و سبحانی نیست.

1- خوئی، تبریزی، سیستانی، نوری: پدر و شوهر می توانند قسم آنان را به هم بزنند، (خوئی، تبریزی: بلکه ظاهر این است که قسم آنان بدون اجازه پدر یا شوهر، منعقد نمی شود و همچنین است حکم کنیز و بنده نسبت به مولایشان).

وحید: پدر و شوهر می توانند قسم آنان را به هم بزنند بلکه ظاهر ان است که قسم انان بدون اجازه پدر یا شوهر صحیح نیست.

2- اراکی: [پایان مسأله]

مکارم: قسم آنان صحیح نمی باشد.

بهجت: رجوع کنید به ذیل مسأله 2672.

*****

گلپایگانی، صافی: مسأله- اگر زن بدون اجازه شوهر قسم بخورد و شوهر کاری را که زن قسم خورده بجا نیاورد، بگوید بجا آور یا قسم خورده بجا آورد بگوید بجا نیاور، قسم زن بی اثر می شود.

زنجانی: مسأله- اگر فرزند با اجازه پدر یا زن با اجازه شوهر قسم بخورد، بعداً پدر یا شوهر نمی تواند قسم فرزند را به هم بزند.مگر زن به کاری قسم خورده که انجام آن بدون اذن شوهر جایز نیست در این صورت شوهر می تواند در هنگام عمل اجازه انجام آن را ندهد در نتیجه عمل به قسم لازم نخواهد بود.

مسأله اختصاصی

بهجت: مسأله 2124- اگر انسان قسم بخورد که کار واجب یا مستحبّی را انجام دهد و یا معصیت یا مکروهی را ترک کند، باید به مفاد قسم عمل کند و مخالفت آن کفّاره دارد.

(مسأله 2674) اگر انسان از روی فراموشی یا ناچاری1 به قسم عمل نکند، کفّاره بر او واجب نیست و همچنین است اگر مجبورش کنند که به قسم عمل ننمایند2. و قسمی که آدم وسواسی می خورد، مثل این که می گوید والله الآن مشغول نماز می شود و بواسطه وسواس مشغول نماز نمی شود،اگر وسواس او طوری باشد که بی اختیار به قسم عمل نکند کفّاره ندارد.

این مسأله در رساله آیات عظام: مظاهری و سبحانی نیست.

1- خوئی، سیستانی، وحید: [و] یا غفلت...

تبریزی: [و] یا ندانستن...

2- مکارم: اگر از روی فراموشی یا اجبار و اضطرار به قسم عمل نکند کفّاره ندارد...

*****

بهجت: مسأله- تخلّف از قسم در صورت اضطرار یا فراموشی کفّاره ندارد.

(مسأله 2675) کسی که قسم می خورد1، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ می باشد2، ولی اگر برای این که خودش یا مسلمان دیگری را3 از شرّ ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد بلکه گاهی واجب می شود4 و این جور قسم خوردن غیر از قسمی است که در مسائل پیش گفته شد.

این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.

1- خوئی، سیستانی، تبریزی، وحید: که حرف من راست است...

زنجانی: کسی که برای اثبات یا نفی مطلبی قسم می خورد...

2- سیستانی: اگر دروغ باشد حرام است بلکه قسم دروغی که در مقابل فصل منازعات خورده می شود، از گناهان بزرگ می باشد...

3- زنجانی: مسلمان یا غیر مسلمان را (که اموال وی احترام دارد)...

4- اراکی: امّا اگر بتواند توریه کند، یعنی موقع قسم خوردن، طوری نیّت کند که دروغ نشود بنابراحتیاط واجب باید توریه کند، مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیت کند و از انسان بپرسد که او را ندیده ای و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، احتیاط آن است که بگوید: او را ندیده ام و قصد کند که از پنج دقیقه پیش ندیده ام، و این جور قسم خوردن غیر از قسمی است که در مسائل پیش گفته شد.

گلپایگانی، خوئی، تبریزی، صافی، وحید: امّا اگر بتواند توریه کند، یعنی موقع قسم خوردن طوری نیّت کند دروغ نشود (گلپایگانی، صافی، وحید: بنابراحتیاط واجب باید –خوئی، تبریزی: بهتر این است که) توریه نماید مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیّت کند و از انسان بپرسد که او را ندیده ای؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، بگوید او را ندیده ام و قصد کند که از پنج دقیقه پیش ندیده ام.

زنجانی: امّا اگر بتواند توریه کند یعنی موقع قسم خوردن طوری نیت کند که دروغ نشود، بنابراحتیاط مستحبّ توریه نماید، مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیت کند و از انسان بپرسد که او را ندیده ای و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، احتیاط مستحبّ آن است که بگوید او را ندیده ام و قصد کند که مثلاً از پنج دقیقه پیش ندیده ام.

سیستانی: امّا اگر بتواند توریه کند و توجّه به آن هم داشته باشد احتیاط واجب این است که توریه کند (یعنی معنایی را اراده کند که بر خلاف ظاهر لفظ است و نشانه ای برای مقصود خود اقامه ننماید) مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیت کند و از انسان بپرسد که او را دیده ای؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، بگوید او را ندیده ام و قصد کند که از پنج دقیقه پیش ندیده ام.

فاضل: رجوع کنید به ذیل مسأله 2670.

*****

مکارم: مسأله- کسانی که برای اثبات مطلبی قسم می خورند، اگر حرف آنها راست باشد قسم خوردن مکروه است و اگر دروغ باشد، حرام و از گناهان کبیره است، ولی اگر مجبور شود که برای نجات خود یا مسلمانان دیگری از شر ظالمی قسم دروغ بخورد، اشکال ندارد، بلکه گاه واجب می شود و این نوع قسم خوردن که برای اثبات مطلبی است، غیر از  قسمی است که در مسائل پیش گفته شد که برای انجام کار یا ترک کاری بود.

بهجت: مسأله- اگر انسان بدون اینکه تصمیم قلبی بر انجام یا ترک کاری داشته باشد قسم بخورد، مثلاً در مکالمات روزمرّه بگوید: به خدا چنین شد یا چنین نشد اینگونه قسم موجب کفّاره نیست ولی اگر راست باشد مکروه است، و اگر دروغ باشد گناه است. اگر برای از بین بردن حقّ مسلمانی، قسم بخورد حرام است. و اگر برای اینکه خودش یا مسلمان دیگری را از شرّ ظالمی نجات دهد قسم دروغ بخورد اشکالی ندارد، بلکه گاهی واجب می شود.

مظاهری: مسأله- قسم خوردن به مقدسات دینى غیر از اسمهاى خداوند در صورت اوّل و دوّم (که در مسئله قبل گفته شد) اثر و فایده‏اى ندارد و در قسم سوّم اگر راست باشد مکروه و اگر دروغ باشد از گناهان بزرگ است ولى کفّاره ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -