انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام زکات

بزرگ نمایی کوچک نمایی

ج2:

سؤال 413 ـ شخصى شك دارد كه آيا زكات به عهده او هست يا نه، لذا وجهى به فقير مى دهد و نيّت مى كند كه اگر زكات به عهده اش هست برئ الذّمه شود و اگر زكات مديون نيست و مظالم عباد بدهكار است مظالم عباد باشد و اگر اصلاً مديون نيست و پدرش زكات يا مظالم عباد مديون است زكات يا مظالم عباد براى پدرش باشد و اگر او هم مديون نبوده براى جدش باشد، آيا اين عمل صحيح است؟

جواب:ظاهراً صحيح است و مبرئ ذمّه مى باشد.

سؤال 414 ـ در شركتـهاى تعـاونى كه گنـدم يا برنج توليد مى شود، آيا هيأت مديره مى توانـد بعد از برداشت محصـول، خودش زكات گنـدم يا جو را جدا كرده و به مصرف برسانـد و بعد بقيـه محصـول را بين شركاء و سهـامداران تقسيم كند؟

جواب:چون زكات يك امر عبادى است و بايد با قصد قربت انجام گيرد هيأت مديره نمى تواند چنين كارى انجام دهد، و هر يك از شركاء و سهامداران كه سهم او به حد نصاب برسد خود بايد زكات سهم خود را بدهد و يا به هيأت مديره وكالت بدهد كه زكات سهم او را بدهد.

سؤال 415 ـ به گندم و جويى كه با تلمبه يا آب قنات آبيارى مى شود چه مقدار زكات تعلق مى گيرد، و آيا مخارج اين آبها و آب بها، از گندم و جو كسر مى شود؟

جواب:اگر با آب تلمبه آبيارى شود زكات آن 201 است و اگر با آب قنات آبيارى شود، زكات آن 101 است و در هر صورت مخارج آب هم مثل ساير مخارج كسر مى شود.

سؤال 416 ـ اينجانب زمينى اجاره كرده و در آن گندم كاشته ام و علاوه بر مال الإجاره زمين، مخارجى براى تراكتور و كمباين و اجرت كارگر پرداخته ام وگندم به حدّ نصاب رسيده است، آيا مى توانم مخارج انجام شده را از گندم كسر نمايم و پس از آن زكات باقى مانده را بدهم؟

جواب:در فرض سؤال مخارج مذكور كسر مى شود و زكات باقى مانده واجب است ولى بايد توجه داشته باشيد كه كاه هم حاصل زمين و داراى ارزش است و مقدارى از مخارج انجام شده صرف كاه شده است لذا مخارج، نسبت به گندم و كاه محاسبه و تقسيط مى شود (نه از گندم تنها) و زكات مابقى داده شود.

سؤال 417 ـ در كشت گندم و جو، كاه هم بدست مى آيد و روشن است كه مقدارى از مصارف مربوط به كاه مى باشد. حال اگر گندم و جو به حد نصاب رسيد و زكات آن واجب شده، آيا كل مخـارج مصرف شـده از آن كسـر مى شود و زكات مابقى داده مى شود و يا مصارفى كه صرف حصول كاه شده كسر نمى شود.

جواب:اگر گندم يا جو به حد نصاب رسيد زكات به آن تعلق مى گيرد كه بايد بعد از كسر هزينه و مخارج مصرف شده براى آن، زكات مقدار باقيمانده را بدهيد ولى كل مخارج صرف شده كم نمى شود بلكه نسبت به گندم يا جو و كاه بدست آمده كم مى شود يعنى اگر 20% مخارج صرف كاه شده است، فقط 80% مخارج كسر مى شود.

سؤال 418 ـ در زكات فطره اگر بخواهند قيمت جنس را حساب كنند، آيا به قيمت دولتى حساب كنند يا به نرخ آزاد؟

جواب:به نرخ عادله بازارِ آزاد محاسبه و بپردازند.

سؤال 419 ـ شخصى در خارج از ايران است و مى خواهد فطريه و كفارات خود را در ايران بدهد، آيا قيمت گندم را به قيمت ايران محاسبه و بدهد يا به قيمت خارج؟

جواب:قيمت محل پرداخت را محاسبه و بپردازد.

سؤال 420 ـ خانمى سيده است و بچه هاى صغيره دارد ولى سيد نيستند، آيا شخصى غيرسيد مى تواند فطره خود را به او بدهد و مجزى است؟

جواب:به طور كلى فطره غيرسيد بر سيد و سيده حرام است و اگر هم بدهد مجزى نيست و همينطور جايز نيست سيد و سيده فطره را قبول كنند، بلى در فرض سؤال غير سيد مى تواند فطره خود را به بچه ها بدهد به اين صورت كه در اختيار زن سيده قرار دهد تا خرج بچه هايش كند، كه در اين صورت مجزى و بى اشكال است.

سؤال 421 ـ در توضيح المسائل فرموده ايد: فطره مهمانى كه نان خور حساب مى شود بر صاحب خانه واجب است، سؤال اين است كه اگر كسى فقط شب عيد فطر مهمان باشد آيا نان خور حساب مى شود؟

جواب:در روايت صحيحه وارد شده كه فطره عائله يعنى نان خور واجب است

(اَلفِطرَة واجِبَةٌ عَلى كُلِّ مَن يَعول) بنابراين فطره مهمان در صورتى واجب مى شود كه بر او عرفاً نان خور صدق كند و به مهمان يك شبه عرفاً نان خور صدق نمى كند لذا فطره او بر خودش واجب است نه بر صاحب خانه[1]


[1] بعضى از علما قائل شده اند كه مجرّد صدق مهمان بودن و از سفره ميزبان افطار كردن، موجب وجوب فطره بر صاحب خانه مى شود، بعضى فرموده اند مهمان بودن تمام ماه رمضان معتبر است ـ برخى مهمان بودن دهه آخر ماه را معتبر دانسته و بعضى مهمان بودن دو شب آخر ماه را و در هر حال رعايت احتياط خوب است (عروة الوثقى، كتاب الزكاة، فصل فى من تجب الفطرة عنه)


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -