انهار
انهار
مطالب خواندنی

حدّ ترخص

بزرگ نمایی کوچک نمایی

تعريف حدّ ترخص

سؤال1577. حد ترخّص چيست؟

جواب:  يعنى انسان از وطن خود يا جايى كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند، به قدرى دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشنود؛ ولى بايد در هوا غبار يا چيز ديگرى نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيرى كند و لازم نيست به قدرى دور شود كه مناره‌ها و گنبدها را نبيند، يا ديوارها هيچ پيدا نباشد، بلكه همين قدر كه ديوارها كاملاً معلوم نباشد، كافى است.

 

ملاك حدّ ترخّص

سؤال1578. مى‌گويند حدّ ترخص يعنى جايى كه ديوارهاى شهر را نبينند و صداى اذان شهر را نشنوند و در زمان كنونى كه ديوارى وجود ندارد و معمولاً كارخانه‌ها و مغازه‌هايى به‌طور پراكنده در نزديكى شهر و گاهى متصل به آن وجود دارند كه فاصله آنها از هم از چند كيلومتر تجاوز نمى‌كند، حدّ ترخص يا ديوار شهر را چگونه بايد حساب كرد؟

جواب:  ميزان ديوار خانه‌هايى است كه عرفاً جزو شهر حساب مى‌شوند.

 

نيّت روزه در حدّ ترخص

سؤال1579. شخصى كه در ماه رمضان مسافر است براى اينكه بتواند روزه بگيرد اگر قبل از ظهر به حدّ ترخص بيايد و نيّت روزه كند و همين كه ظهر شد از همانجا مجدّداً مسافرت كند، آيا روزه‌اش صحيح است يا نه؟

جواب:  اگر قبل از وقت زوال در خود شهر باشد، ظاهراً روزه‌اش صحيح است و در حدّ ترخص احتياطاً جمع بين روزه و قضاى آن كند.

 

حدّ ترخص دو منطقه مسكونى متصل به هم

سؤال1580. دو منطقه مسكونى (روستا) قبلاً جدا بودند، ولى الآن به هم متصل شده‌اند و هنوز اسمشان فرقى نكرده است ساكنين اين دو محل حد ترخص را از كجا بايد حساب كنند؟

جواب:  اگر عرفاً يک محل محسوب مى‌شوند، حكم يک محل را دارند.

 

روزه مسافرى كه هنوز به شهر نرسيده؛ ولى صداى اذان شهر را مى‌شنود

سؤال1581. مسافرى كه قبل از ظهر در ماه مبارک رمضان به نزديک وطن يا شهرى كه قصد دارد در آنجا ده روز بماند رسيده، به‌نحوى كه اذان شهر را مى‌شنود و ديوارهاى آن را مى‌بيند ولى هنوز وارد شهر نشده است. آيا روزه آن روزش صحيح است يا خير؟

جواب:  اگر قبل از زوال وارد شهر هم بشود روزه‌اش صحيح است، و گرنه احتياطاً جمع مى‌كند بين روزه آن روز و قضاى آن.

 

افطار بعد از حدّ ترخص در صورت انصراف از سفر

سؤال1582. شخصى در ماه مبارک رمضان، قبل از ظهر براى مسافرت از خانه خارج مى‌شود و پس از گذشتن از حد ترخّص، افطار مى‌كند ولى قبل از رسيدن به حدّ مسافت شرعى، از مسافرت منصرف و قبل از ظهر به منزل بر مى‌گردد، آيا امساک بقيه روز واجب است؟

جواب:  خير و همچنين هر جا كه به نحو جايز افطار كرده است.

 

شک در رسيدن به وطن

سؤال1583. اگر مسافر در ماه مبارک رمضان به‌سوى وطن خود حركت كند و مصادف با اذان ظهر، نزديک وطن خود برسد، ولى شک كند كه آيا مقدارِ مسافتِ باقى مانده، وطن محسوب مى‌شود يا خير، نماز و روزه‌اش چه حكمى دارد؟

جواب:  نماز و روزه‌اش تمام نيست.

 

روزه‌دارى كه جاهل به حكم افطار در مسافرت است

سؤال1584. اگر روزه‌دار جاهل باشد به اينكه تا به حدّ ترخّص نرسيده نبايد قبل از زوال افطار كند و قبل از حدّ ترخص به اين اعتبار كه مسافر است افطار نمايد، روزه اين شخص چه حكمى دارد؟ آيا قضا بر او واجب است يا حكم ديگرى دارد؟

جواب:  قضا بر او واجب است و اگر جاهل مقصّر بوده، على الاحوط كفاره هم دارد.

 

جادّه‌اى پيچ‌دار

سؤال1585. اگر مسافر از حدّ ترخّص وطنش خارج شود ولى به علّت پيچ و خم جادّه، دوباره به كمتر از حدّ ترخّص برسد و بعد از خروج دوباره از حدّ ترخّص اگر باقى راه به تنهايى كمتر از مسافت شرعى باشد ولى با احتساب مقدارى كه قبلاً طىّ كرده به اندازه مسافت مى‌شود، با توجّه به اينكه از اوّل قصد مسافت شرعى داشته است، آيا نمازش تمام است يا شكسته؟

جواب:  نمازش شكسته است.

 

اعراض و بازگشت از سفر بعد از حدّ ترخص

سؤال1586. شخصى به قصد مسافرت به هشت فرسخ و يا بيشتر، حركت مى‌كند، از حدّ ترخص كه خارج شد، نماز را شكسته مى‌خواند و حدود سه فرسخ كه مى‌رود از قصد خود منصرف مى‌گردد و به وطن مراجعت مى‌كند و هنوز وقت نماز باقى است، آيا بايد دوباره نمازش را تمام بخواند يا نه؟

جواب:  خير، اعاده لازم نيست.

 

سفر به قلّه‌هاى مشرف به وطن

سؤال1587. كسى كه قصد سفر به قلّه‌ها و كوه‌هاى بلند و مرتفع را دارد. با توجه به اينكه مسير او گاهى بيش از مسافت شرعى است، اگر شهر خود را ببيند حكم نماز و روزه او چيست؟

جواب:  وقتى به اندازه‌اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود، ديوارش از آنجا ديده نمى‌شد، بايد نماز خود را شكسته بخواند و نيز اگر پستى و بلندى خانه‌ها بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظه معمول را بنمايد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -