انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۱۱۳) اعمال عبادی شب عاشورا

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
اعمال عبادی شب عاشورا
سنخیت عبادی با امام حسین (علیه السلام)
    
مهلت  گرفتن آقا سید الشهدا علیه السلام از لشگر عمر سعد برای عبادت و مناجات شب
پس از بى نتیجه ماندن راه هاى مسالمت آمیز و تسلیم ناپذیرى امام حسین (علیه السلام)، عمرسعد براى گرفتن بیعت اجبارى و یا کشتن امام و یارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر کرد.
با این فرمان هزاران تن سواره و پیاده به سمت اردوى آقا اباعبدالله (علیه السلام) روانه شدند، صداى همهمه آنها در بیابان کربلا پیچید و به گوش لشکریان آقا امام حسین (علیه السلام) رسید.
آقا اباالفضل العبّاس (علیه السلام) به محضر امام (علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: «اى برادر! دشمن بدین سو مى آید».
امام حسین (علیه السلام) برخاست و فرمود: «یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ»؟؛ (اى عبّاس! جانم به فدایت اى برادر! سوار شو و برو از آنها بپرس! هدف آنها چیست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟).
آقا اباالفضل العبّاس (علیه السلام)، با بیست سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر از جمله آنان بودند، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسید: «شما را چه شده است؟ و چه مى خواهید؟».
گفتند: به تازگى فرمان امیر به ما رسیده است که به شما بگوییم یا حکم او را بپذیرید [به طور کامل تسلیم شوید] یا آماده کارزار باشید.
عبّاس فرمود: «شتاب مکنید تا نزد [برادرم] ابى عبدالله(علیه السلام) بروم و پیام شما را به ایشان برسانم».
آنان پذیرفتند و گفتند: «پیام ما را به ابى عبدالله (علیه السلام) برسان و پاسخش را به ما ابلاغ کن».
آقا اباالفضل العبّاس (علیه السلام) به تنهایى نزد امام (علیه السلام) برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا (در برابر سپاه دشمن) ماندند و به نصیحت سپاه ابن سعد پرداختند.
هنگامى که آقا اباالفضل العبّاس (علیه السلام) پیام ابن سعد را به عرض امام (علیه السلام) رساند، امام (علیه السلام) به برادر خطاب کرد و فرمود:
«اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ»؛ (نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده دم فردا به تأخیر بیاندازند و یک امشب را مهلت بگیر، تا در این شب به درگاه خداوند نماز بگذاریم و به راز و نیاز و استغفار بپردازیم. خدا مى داند که من نمازِ براى او و تلاوت کتابش (قرآن) و راز و نیازِ فراوان و استغفار را دوست دارم).
آقا اباالفضل العبّاس (علیه السلام) سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامى که رو در روى سپاه قرار گرفت، به آنان خطاب کرد و فرمود: «اى مردم! ابا عبدالله (علیه السلام) یک امشب را از شما مهلت مى خواهد».
پس از این سخن، در میان سپاهیان عمر بن سعد گفتگوهایى ردّ و بدل شد تا آن که عمرو بن حجّاج زبیدى گفت: سبحان الله! به خدا سوگند! اگر اینان از مردم دیلم (کفّار) بودند و از تو چنین تقاضایى مى کردند، سزاوار بود که بپذیرى. قیس بن اشعث گفت: «درخواست آنها را بپذیر، به جانم سوگند! که آنان بیعت نخواهند کرد و فردا با تو خواهند جنگید».
ابن سعد گفت: به خدا سوگند! اگر بدانم که چنین کنند هرگز این شب را به آنان مهلت نمى دهم!
در روایتى از على بن حسین (علیه السلام) آمده است که فرمود: «فرستاده عمرسعد نزد ما آمد و در جایى که صدایش به گوش مى رسید ایستاد و گفت: «ما تا فردا به شما مهلت مى دهیم، اگر تسلیم شدید شما را نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم برد و اگر سرباز زدید، از شما دست نخواهیم کشید».
اعمال عبادی شب عاشورا
شب عاشورا شبی تلخ و سنگین است سهمگین ترین شبی که بر اهل بیت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) از دردها و ناگواری ها.
شب عاشورا گزنده ها در پی داشت و خطری بزرگ را گوشزد می‌کرد و نسبت به مصیبتی گران و فاجعه عظیم و حادثه دهشتناک هشدار می‌داد که عرشیان و زمینیان از آن به خود می لرزیدند.
قساوت اموی ها و درنده خویی لشکریان تمام اسباب زندگی را از اهل بیت (علیهم السلام) دریغ داشته بود و آنجا جز صدای شیون زنان و فریاد عطشناک کودکان از سوز تشنگی و انبوه و ماتم شنیده نمیشد.
آقا امام حسین علیه السلام و یارانش آن شب را تا صبح عبادت می کردند یا در حال ایستاده و یا در حال نشسته به نماز مشغول بودند و یا در حال رکوع و سجده به سر آوردند و پژواک راز و نیازشان چون آواز زنبوران بود.
پس احیای این شب با عبادت به پیروی از امام (علیه السلام) و گریه و عزاداری در آن بسیار به جا و سزاوار است.
   
سید در کتاب «اقبال» برای «شب عاشور»  دعاها و نمازهای بسیار با فضیلت‌های فراوان روایت کرده، از جمله:
(۱) «صد رکعت» نماز که در هر رکعت پس از سوره «حَمد» «سه مرتبه» سوره «توحید» خوانده و بعد از پایان صد رکعت «هفتاد مرتبه» بگوید:
سُبْحانَ اللّٰهِ، وَالحَمْدُ للّٰهِ، وَلَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ، وَاللّٰهُ أَكْبَرُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا باللّٰهِ العَلِيِّ العَظِيمِ.
و در روایت دیگر پس از «العَلِیِّ العَظِیمِ» استغفار هم ذکر شده؛
در مفاتیح نوین آیةالله مکارم به نقل از اقبال آمده است که: آقا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که این نماز را بخواند وقتی بمیرد خداوند قبرش را معطر و خوشبو می‌کند و هر روز تا هنگام دمیدن صور نوری وارد قبر می شود
(۲) چهار رکعت نماز در آخر شب که در هر رکعت پس از سوره «حَمد»، هرکدام از «آیت‌الکرسی» و سوره‌های «توحید» و «فلق» و «ناس» را «ده مرتبه» بخواند و پس از سلام «صد مرتبه» سوره «توحید» را قرائت کند؛
(۳) چهار رکعت نماز، در هر رکعت سوره «حَمد» و «پنجاه مرتبه» سوره «توحید» و این نماز برابر است با «نماز امیرالمؤمنین» (علیه‌السلام) که مزیت و برتری بسیار دارد و فرموده: پس از نماز، بسیار ذکر خدا کن و صلوات بسیار بر رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه‌ و آله و سلّم) بفرست و هرچه می‌توانی بر دشمنان ایشان لعن کن.
فضیلت اِحیای شب عاشورا:
در فضیلت اِحیای این شب روایت کرده: مانند آن است که عبادت کرده باشد به عبادت جمیع فرشتگان و عبادت در آن، برابر هفتاد سال عبادت است.
و اگر کسی را توفیق دست دهد، در چنین شبی در کربلا باشد و امام حسین (علیه‌ السلام) را زیارت کند و نزد آن حضرت تا صبح بیتوته کند، خدا او را آغشته به خون امام حسین (علیه‌السلام) در زمره شهدا با آن حضرت محشور فرماید.
منابع:
تاریخ طبرى، ج ۴، ص ۳۱۵-۳۱۶
بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۱-۳۹۲ (با مختصر تفاوت).
عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیةالله العظمی مکارم شیرازی.
اقبال سید بن طاووس.
مفاتیح الجنان.
مفاتیح نوین.
مصابیح الجنان.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -