انهار
انهار
مطالب خواندنی

صحت واقعه غدیر از نظر تاریخ

بزرگ نمایی کوچک نمایی

صحت واقعه غدیر از نظر تاریخ

غـدیـر چـشـمـه اى است که زلال اسلام ناب از آن مى جوشد هرکس به این حقیقت اعتراف کند و جـان خویش , در زلال حقیقتش شستشو دهد, به پیشگاه باعظمت اسلام ناب بار مى یابد و آن کس کـه به هرعذر و بهانه , چشم از دیدن و گوش از شنیدن فرو بندد, جز صداى جرسى از دور نصیب نخواهدبرد.

غـدیـر نخستین موقف و منزلى نیست که پیامبراکرم (ص ) جانشین خود را به مردم شناسانده است آن گـرامى بارها به هر مناسبت با بیانهاى گونه گون و شیوه هاى مختلف این حقیقت را به مردم یـادآور شده وایشان را با رهبر آینده خود آشنا کرده است همه کسانى که با حضرتش حشر و نشرى داشـتـنـد و از اتـفـاقـات حـکومت اسلامى بى خبر نبودند, مى دانستند که على (ع ) خلیفه بلافصل پیامبر(ص ) و محبوبترین مردم ,و نزدیکترین اصحاب به رسول خداست .
خـلافـت مـسـاله اى نبود که تا سال دهم هجرت مسکوت مانده باشد خلیفه پیامبر از همان روزى معلوم شد که نبوت در مکه آشکار شد  .

پـس از آن مـخـصـوصا در سالهاى بعد از هجرت به قدرى این مطلب تکرار شد که تقریبا همه اهل مدینه با آن آشنا بودند همه حدیث (منزلت ), حدیث (رایت ) و حدیث (طیر)  را شنیده بودند حدیث (ثقلین )  مکرر بر آنها خوانده شده بود نزول آیاتى چون آیه مودت   آیـه (مـبـاهـله (و آیه (ولایت(باعث شده بود, خورشید شخصیت امیرالمؤمنین درخششى روزافزون داشته باشد.

بـا ایـن هـمـه حـدیـث غـدیر از شهرتى به سزا برخوردار است همه احادیثى که در این زمینه وارد شده صحیح و مشهور و بعضى متواترند, ولى حدیث غدیر از مرز تواتر نیز گذشته است .

مرحوم علم الهدى سید مرتضى , در این باره مى فرماید:.

کـسـى کـه بـراى صـحـت ایـن خبر دلیل بخواهد, همانند کسى است که براى صحت خبر غزوات وحالات معروف رسول خدا دلیل بخواهد و چنان است که گویى در اصل حجة الوداع شک داردزیرا اینها همه از جهت شهرت در یک رتبه اند.
چرا که همه علماى شیعه این حدیث را روایت کرده و اهل حدیث با اسناد خود آن را نقل نموده اند و مـورخان و سیره نویسان همان طور که حوادث معروف را نقل مى کنند, بدون سندمخصوصى نسل در نـسـل از هـم روایـتش مى کنند و محدثان آن را در زمره احادیث صحیح درج کرده اند این خبر مزیتى دارد که هیچ خبر دیگرى از آن برخوردار نیست چرا که اخبار بر دوگونه اند:.

یک دسته اخبارى است که به سند متصل نیاز ندارند, مانند خبر جنگ بدر و خیبر و جمل وصفین و همه وقایع معروفى که مردم نسل در نسل بدون سند از آن آگاهند دسته دیگر اخبارى است که به سند متصل نیاز دارند, مثل اخبارى که در باب احکام شرعى وارد شده است

خبر غدیر به هر دو صورت نقل شده است , یعنى در عین آنکه در کمال شهرت و از سندبى نیاز است , داراى سند متصل نیز مى باشد.

افـزون بـر اینکه اخبارى که در باب احکام شرعى نقل شده همگى خبر واحد هستند, ولى خبرغدیر راویان فراوانى دارد

مـا در این مقال بر آن نیستیم که راویان حدیث غدیر را نام ببریم , چون نه مقام را گنجایش است و نـه حـاجـتى به آن هست مرحوم علامه امینى نام راویان این حدیث را به ترتیب زمان زندگى ذکر کـرده اسـت مـا بـه ذکر شمار راویان حدیث غدیر در هر قرن بسنده کرده , علاقه مندان را به کتاب ارزشمند الغدیرراهنمایى مى کنیم در میان اصحاب رسول خدا (ص ) 110 نفر,.

در میان تابعین 84 نفر,.

در میان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر,.

در میان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر,.

در میان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر,.

در میان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر,.

در میان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر,.

در میان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر,.

در میان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر,.

در میان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر,.

در میان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر,.

در میان علماى قرن یازدهم هجرى 12 نفر,.

در میان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر,.

در میان علماى قرن سیزدهم هجرى 12 نفر,.

در میان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.

وهمو مى نویسد:.

ایـن حـدیـث را احـمد بن حنبل با چهل سند, ابن جریر طبرى با هفتاد و اندى سند, جزرى مقرى بـاهـشـتاد سند, ابن عقده با صد و پنج سند, ابوسعد مسعود سجستانى با 120 سند و ابوبکر جعابى با125 سند روایت کرده است

ابـن حـجـر در کـتـاب صـواعـق نوشته است : (این حدیث را سى نفر صحابى از پیامبر اکرم (ص ) روایت کرده اند و بسیارى از اسناد آن صحیح یا حسن است

ابن مغازلى در مناقب مى نویسد:.

حـدیث غدیر حدیث صحیحى است که حدود صد نفر صحابى که عشره مبشرة نیز از آن جمله است آن را از رسـول خـدا(ص ) روایـت کـرده انـد این حدیث ثابت است و ایرادى بر آن وارد نیست واین فضیلتى است که فقط على (ع ) حائز آن شده و هیچ کس در این فضیلت با او شریک نیست

سید بن طاوس از علماى امامیه در کتاب شریف اقبال الاعمال نوشته است :.

ابـوسـعـد مـسـعـودبـن نـاصـر سـجـستانى از علماى اهل سنت کتابى در هفده جز به نام الدرایه فى حدیث الولایه تالیف کرده و این حدیث را از صد و بیست صحابى نقل کرده است .

مـحـمدبن جریر طبرى در کتابى که به نام الردعلى الحرقوصیه نوشته , حدیث ولایت را از هفتاد و پنج طریق روایت کرده است .

ابوالقاسم عبداللّه حسکانى در این باب کتاب مستقلى به نام دعاالهداة الى ادا حق الولاة تالیف نموده اسـت ابوالعباس احمد بن سعید بن عقده نیز کتابى به نام حدیث الولایه تالیف کرده و این حدیث را از صد و پنجاه طریق روایت کرده است وى پس از نقل عبارات راویان مى نویسد:.

هـمـه ایـن کتابها جز کتاب طبرى در کتابخانه من موجود است , مخصوصا کتاب ابن عقده که در زمان حیات خودش (330 هجرى قمرى ) نسخه بردارى شده است  .

طرفه آنکه از قرن دوم به بعد که مرز مذاهب مشخص مى شود, هیچ یک از این راویان شیعه نیستند درمیان شیعیان نیز کمتر عالمى را مى توان یافت که این حدیث را با اسناد مختلف نقل نکرده باشد.

اهـمـیـت حـدیـث غـدیـر بـه پـایه اى رسیده است که بسیارى از دانشیان جهان اسلام , درباره آن کـتابهاى مستقل نگاشته اند به تحقیق علامه عالیقدر امینى در الغدیر, تا زمان ایشان بیست و شش کـتـاب مستقل توسط عالمان برجسته در اثبات تواتر حدیث غدیر یا تحقیق مفاد آن به رشته تحریر درآمده است

ایـن قـضـیه آن چنان روشن و واضح و در نزد همگان مسلم بوده است که اهل بیت (ع ) و معتقدان بـه ایـشـان بـه مـنـاسبت هاى مختلف بدان استدلال و احتجاج کرده اند در روایات به موارد زیادى بـرمـى خـوریـم کـه امـیرالمؤمنین (ع ) در طول سالهاى پس از وفات پیامبر اکرم (ص ) در مجالس مـختلف , اصحاب رسول خدا(ص ) را سوگند مى دادند که آیا شما به خاطر ندارید رسول خدا(ص ) در روز غدیر فرمود: من کنت مولاه و ایشان سوگند مى خوردند که آن را به خاطر دارند  .

بـنـابـر آنـچـه گذشت , حدیث غدیر واقعیتى است که دست تبهکار انکار از ساحت قدس آن کوتاه اسـت و چـنـد و چون تعداد انگشت شمارى از جاهلان عالم نما نمى تواند بر دامن کبریایش گردى بـنـشـاند, چه رسد که خورشید روشن حقیقتش را بپوشاند از همین روست که نویسنده دانشمند کتاب امام على (ع )عبدالفتاح عبدالمقصود مصرى , در ضمن تقریظ کتاب الغدیر مى نویسد:.

حدیث غدیر بدون شک , حقیقتى است که دستخوش باطل نمى شود, فروزان و درخشان است ,چون روشـنـایـى روز و آن یکى از حقایق خروشنده الهام است که از سینه پیامبر(ص ) پراکنده گشته تا ارزش دست پرورده , برادر و برگزیده خویش در میان امتش را معلوم کند .

در اهمّیّت این رویداد تاریخى، همین اندازه کافى است که این واقعه تاریخى را صد و ده تن از صحابه پیامبرصلى الله علیه وآله نقل کرده اند.

البتّه این جمله نه به آن معنى است که از آن گروه عظیم، تنها همین افراد، این حادثه را نقل کرده اند; بلکه منظور این است تنها در کتاب هاى دانشمندان اهل تسنّن، نام صد و ده تن به چشم مى خورد.

منبع: غدیر از دیدگاه اهل سنت


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -