انهار
انهار
مطالب خواندنی

تفسیر نور

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سیمای سوره قارعه

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

اَلْقارِعَهُ«1» مَا الْقارِعَهُ«2» وَ ما أَدْراکَ مَا الْقارِعَهُ«3» یَوْمَ یَکُونُ النّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ«4» وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ«5» فَأَمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ«6» فَهُوَ فِی عِیشَهٍ راضِیَهٍ«7» وَ أَمّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ«8» فَأُمُّهُ هاوِیَهٌ«9» وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ«10» نارٌ حامِیَهٌ«11»

(1)حادثه کوبنده.(2)آن حادثه کوبنده چیست؟(3)و تو چه دانی آن حادثه کوبنده چیست؟(4)روزی که مردم مانند پروانه ها پراکنده باشند.(5)و کوهها مانند پشمِ رنگارنگِ زده شده.(6)پس هر کس کفّه های(عمل خیرش در)ترازویش سنگین باشد،(7)پس او در زندگی رضایت بخشی است.(8)ولی هر کس کفّه های(کار خیرش در)ترازویش سبک باشد،(9)پس در آغوش آتش است.(10)و تو چه دانی آن چیست؟(11)آتشی سوزان.

نکته ها:

* «قارعه»از«قرع»به معنای کوبیدن چیزی بر چیزی است.یکی از نام های قیامت، «قارعه»است،زیرا با صیحه ی کوبنده آغاز می شود و عذاب آن کوبنده است.

* در روایات می خوانیم:حضرت علی علیه السلام و فرزندان معصومش،میزان و معیار سنجش اعمال انسان ها در قیامت هستند.[1]

* شاید دلیل آنکه کلمه«موازین»به صورت جمع آمده،این باشد که کارهای گوناگون انسان با ابزارهای گوناگون سنجیده می شود و هر کار،میزان مخصوص به خود را دارد.

* «موازین»جمع«میزان»به معنای وسیله سنجش است و روشن است که اعمال انسان، امری مادی و دارای وزن و جرم نیست که با ترازوهای معمولی سنجیده شود،بلکه هر دسته از اعمال انسان،معیار سنجش مخصوص به خود دارد.

* مادر برای همه فرزندان،مأوی و پناهگاه است،اما در آنجا مادر و پناهگاه گروهی از انسان ها دوزخ است.

* «هاوِیَهٌ» از«هوی»به معنای سقوط است و دوزخ،محلّ سقوط گروهی است.

* «حامِیَهٌ» از«حمی»به معنای شدّت حرارت است.

* کوه های رنگارنگ در اثر قطعه قطعه شدن و خورد و خاک شدن،مثل پشم زده رنگارنگ می شوند. «کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» «منفوش»از«نفش»به معنای باز کردن و کشیدن پشم است تا آنجا که اجزای آن از هم بگسلد[2]

* سبک و سنگینی مخصوص مادیات نیست.لذا به سخنان بی محتوی می گویند:سخن سبک.شاید مراد از «ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ» و «خَفَّتْ مَوازِینُهُ» ارزش و کیفیّت عمل باشد و شاید هم مراد،قلّت و کثرت آن باشد.

* حضرت علی علیه السلام فرمودند:مراد از سبکی عمل،کم بودن عمل و مراد از سنگینی عمل، زیادی آن است.«قله الحساب و کثرته»[3]

* شخصی سلمان را تحقیر کرد که تو کیستی و چیستی؟ پاسخ داد:اول من و تو نطفه و آخر من و تو مردار است.این دنیاست،اما در قیامت،«من ثقلت موازینه فهو الکریم و من خفت موازینه فهو لئیم»[4]هر کس میزان او سنگین باشد،تکریم می شود و هر کس سبک باشد، تحقیر و ملامت خواهد شد.

پیام ها:

1- قیامت،کوبنده مستکبران و روحیه های متکبّرانه است. «الْقارِعَهُ مَا الْقارِعَهُ»

2- قیامت فراتر از فکر بشر است.حتی پیامبر بدون بیان الهی از آن خبر ندارد. «وَ ما أَدْراکَ مَا الْقارِعَهُ»

3- قیامت روز تحیّر و سرگردانی بشر است. «کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ»

4- بهشت را به بها دهند نه بهانه. «مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَهُوَ فِی عِیشَهٍ راضِیَهٍ»

5-زندگیِ سراسر شاد،مخصوص قیامت است.زیرا در دنیا در کنار کامیابی ها، دغدغه بیماری،سرقت،حسادت،از دست دادن و گذرا بودن هست. «عِیشَهٍ راضِیَهٍ»

6- رضایت از زندگی،از نشانه های جامعه بهشتی است. «فَهُوَ فِی عِیشَهٍ راضِیَهٍ»

7- مبنای کیفر و پاداش،عمل است که با ترازوی عدل سنجیده می شود. ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ ... خَفَّتْ مَوازِینُهُ

«والحمدللّه ربّ العالمین»

 


[1] - .بحارالانوار،ج7،ص:252.

[2] - تفسیر راهنما.

[3] - احتجاج طبرسی،ج1،ص363.به نقل راهنما.

[4] - تفسیر نور الثقلین.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -