چرا قرارداد 1975 الجزایر، متزلزل شد؟
گر چه در عهدنامه 1975 الجزایر مرز دو کشور ایران و عراق دراروند رود)براساس خط تالوگ) تعیین شده و صدام حسین رئیس جمهور عراق هم قبلا اعلام کرده بودکه عراق حاکمیت مشترک ایران و عراق را بر اروند رود، محرز و پذیرفته شده مى داند،ولى ظهورانقلاب اسلامى در ایران و ارزیابى غلط حزب بعث عراق و حامیانش از اوضاع داخلى ایران موجب شد که آنها مجددا در صدد دستیابى به کل این آبراه بر آیند و از این رو عمده سخنان حکام عراق حول حاکمیت بر این رودخانه دور مى زد
صدام حسین در سال 1359اعلام داشت که قرارداد مرزى یا مرز بندىمزبور در آبهاىشط العرب به نفع ایرانیان بوده است
وى در فروردین سال 1359 مطابق با آوریل 1980 طى مصاحبه اى که به وسیله خبرگزارى ها مخابره شد، براىتوقف حالت خصمانه ایران و عراق سه شرط اعلام کرد:
1 -خروج بى قید و شرط ایراناز جزایر تنب بزرگ ، تنب کوچک و ابوموسى
2- بازگرداندن دنباله شط العرب به حالت قبل از 1975.
3 -به رسمیت شناختن عربى بودن خوزستان (با نام مجهول عربستان)
دستاویز دیگرى که حکام عراق بر آن تاکید داشتند، مساله الحاق قسمتى از خاک ایران یعنى استان خوزستان بود که چشم حکام بعث به آن دوخته شده و دیگرى مساله عربى بودن سه جزیره ایرانى تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسى بود
صدام حسین درفروردین 1359 در شمال عراق ، طى یک حمله شدید به مقامات جمهورى اسلامى ایران ، گفت
عراق آماده است با زور تمام اختلافات خود را با ایران حل کند.
وىدر اجلاس فوق العاده مجلس ملى عراق در تاریخ 17 سپتامبر 1980 (26/6/1359)ضمن اعلام لغو یکجانبه عهدنامه 1975 الجزایر گفت:
الغاى عهدنامه مذکور، مصب شط العرب را به وضع قانونى آن قبل از قرارداد 6 مارس 1975 باز مى گرداند و بدنى ترتیب رودخانه مذکورهمان طورکه در طول تاریخ نیز چنین بوده است ، به عراق و اعراب تعلق مى گیرد و عراق علیه هر کسى که بخواهد با این تصمیم قانونى و بر حق مخالفت ورزد با قدرت وتوانایى تمام مقابله خواهد کرد.
سوالىکه مطرح مى شود این است که چرا صدام حسین قراردادى را که براساس ماده 4 آن دائمى ولایتغیروغیر قابل نقض بود، را یکجانبه نقض کرد و حتى درتلویزیون عراق این معاهده را پاره کرد؟
دولت نوپاى جمهورى اسلامى بارها و در موقعیتهاى مختلف موضوع پایبندى خود را به معاهده الجزایر به اطلاع مقامات عراق رسانده و یادآورى کرده بود که آمادگى هرگونه اقدام مشترک در خصوص اجراى قرارداد مزبور را دارد
رژیم بعثى عراق بر مردم ایران تحمی لشد، تنها محدود به خطوط مقدم جبهه ها نبود،بلکه تمام سرزمین اسلامى ما اعم از شهرهاو روستاها را در بر گرفت
از آنجا که نظام جمهورى اسلامى در تعارض مستقیم باقدرتهاى سلطه گر قرار داشت ،لذا از همان ابتدا با مقابله جدى آنان مواجه شد که به عنوان مثال : مى توان به کودتاها، عملیاتهاى براندازى ، درگیریهاى داخلى وشورشهاىمحلى در قالب ادعاى خود مختاریها اشاره کرد.
در جریان یک مبارزه سیاسى درمقابل پناهندگى شاه به آمریکا، سفارت آمریکا در تهران به تصرف دانشجویان پیرو خط امام در آمد. این واقعه شکل جدیدى به رویارویى ایران با این قدرت استکبارى بخشید،آمریکا تاب چنین تحقیرى را نداشت ، لذا با حمله نظامى به طبس تلاش کرد این حقارت راجبران نمایدلیکن به صورتى مفتضحانه شکست خورد. از این رو آمریکا در یک بررسى منطقه اى جهت مهار گسترش انقلاب اسلامى و نیز جبران شکستهاى پى در پى خویش ، ابتدا اقدام به تحریم اقتصادى و تسلیحاتى ایران نمود و سپس توسط رژیم بعثى عراق به عملیات نظامى علیه ایران پرداخت .
در عراق نیز صدام با روحیه قدرت طلبى و سلطه گرى ، حسن البکر را طى کودتایى از صحنه قدرت راند و با طمع رهبرى جهان عرب و پر کردن خلاء قدرت در منطقه و به دست آوردن امتیازات از دست داده در قرارداد 1975، خود را به عنوان وسیله اى که غرب مى تواند توسط او به اهداف سلطه گرانه اش دست یابد معرفى کرد. به همین منظور نیزدر اولین اقدام به سرکوبى شیعیان عراق دست زد و همزمان به بمب گذارىدر تاسیسات نفتى ایران توسط گروههاى ضد انقلاب مبادرت کرد. در عین حال جنگ تبلیغاتى شدیدى علیه ایران اسلام آغاز کرد و در تلویزیون دولتى به بهانه باز پس گیرى سه جزیزهابوموسى و تنبهاى بزرگ و کوچک حملات مستقیم وغیر مستقیم تبلیغاتى را متوجه ایران کرد، و سرانجام پس از یک دوره مذاکرات مسئولین عراقى با مسئولین آمریکایى و حضوربرخى فرماندهان ارشد نظامى شاه در عراق ،وزارت امور خارجه آن کشور به صورت رسمى در 26/6/59 طى یادداشتى قرارداد1975 الجزایر را لغو نمود و ارتش عراق نیز در تاریخ 31/6/1359 حمله سراسرىخود را به مرزهاى جمهورى اسلامى آغاز کرد.
این امر در حالى صورت پذیرفت که امام خمینى ره از ماهها قبل از آغاز حمله عراق جهت آمادگى وافزایش توان نظامى ایرن تلاش مى نمودند
ایشان در مورخه 31 شهریور 1359 درپیامى به مناسبت باز شدن مدارس درباره آغازجنگ تحمیلى فرمودند
این جنگ ، جنگ با اسلام است به هوادارى کفر، ویک همچنین جنگى بر خلاف رضاىخداست . و خداى تبارک و تعالى نخواهد بخشید بر این کسانى که بر ضد اسلام قیام کنند به واسطه همراهى با کفر.
همچنین امام ره اولین فرمان خود را درباره جنگ در تاریخ 1/7/1359 صادرفرمودند.
بسم الله الرحمنالرحیم
1- باید اطاعت از شوراى فرماندهى بدون کوچکترین تخلف انجام گیرد ومتخلفین باسرعت و قاطعیت باید تعیین و مجازات شوند.
2 - باید اشخاص و مقامات غیرمسئول از دخالت در امر فرماندهى خوددارى کنند و فرماندهکل قوا به نمایندگى این جانب و شوراى فرماندهى ،مسئول امور جنگى هستند.
3- در شرایط فعلى اقدام دادگاههاى ارتش در امورى که شوراى فرماندهى صلاح نمى داند بدون اطلاع این جانب ممنوع اعلام مىگردد.
4- رادیو و تلویزیون موظفند اخبارى را نقل کنند که صد در صد صحت آن ثابت مىباشد و براى عدم اضطراب و تشویش اذهان ، اخبار را از غیر منابع موثق نقل ننمایند.
5 -نیروهاى انتظامى موظف هستند کسانى را که دست به شایعه سازى مى زننداز هر قشرو گروهى که باشند، فورا دستگیر و به دادگاههاى انقلاب تسلیم و دادگاههاىمذکورآنان را در حد ضد انقلابیون مجازات نمایند. مردم مبارز ایران موظف هستند شایعهسازان رابه دادگاههاى انقلاب معرفى و با نیروهاى انتظامى همکارى نمایند.
6 -روزنامه ها در وضع فعلى موظفند از نشر مقالات و اخبارى که قواى مسلح را تضعیف مىنماید جدا خوددارى نمایند که امروز تضعیف این قوا عملا و شرعا حرام و کمک به ضدانقلاب است . من کرارا از نیروهاى مسلح عزیز پشتیبانى نموده ام و امروز که آناندر جبهه جنگ با صدام کافر هستند، تشکر مى کنم و از زحمات آنان قدردانى مى نمایم و ازخداوندمتعال توفیق و پیروزى براى آنان طلب مى نمایم
7- اکیدا همه قشرهاى ملت و ارگانهاى دولتى موظف شرعى هستند که دست از مخالفت هاىجزیى که دارند، بردارند و بامخالفت خود کمک به دشمنان اسلام ننمایند
|