انهار
انهار
مطالب خواندنی

غسل ارتماسی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

غسل ارتماسی

مسأله 367-  در غسل ارتماسی اگر به نیّت غسل ارتماسی به تدریج در آب فرو رود تا تمام بدن زیر آب رود غسل او صحیح است1 و احتیاط آن است که یکدفعه زیر آب رود.

1- بهجت: و احتیاط آن است که از اوّل فرو رفتن در آب، نیّت غسل کردن را داشته باشد به آنچه غسل ارتماسی با آن محقق و تمام می شود، و أظهر، کفایت نیّت در حال فرو رفتن مجموع بدن در آب است.

مظاهری: و نیز رجوع شود به ذیل مسأله 361.

*****

گلپایگانی، خوئی، تبریزی، صافی، زنجانی:مسأله – در غسل ارتماسی باید در یک آن، آب تمام بدن را فرا بگیرد، پس اگربه نیّت غسل ارتماسی درآب فرو رود چنانچه پای او روی زمین باشد باید از زمین بلند کند.

اراکی، فاضل: مسأله – در غسل ارتماسی باید آب در یک آن، تمام بدن را بگیرد ، پس اگر به نیّت غسل ارتماسی یک باره یا به تدریج در آب فرو رود تا تمام بدن زیر آب رود غسل او صحیح است.

سیستانی: مسأله – غسل ارتماسی به دو نحو انجام می گیرد، دفعی و تدریجی. در غسل ارتماسی دفعی، باید در یک آن، آب تمام بدن را فرا بگیرد، ولی معتبر نیست که قبل ازشروع در غسل تمام بدن بیرون آب باشد، بلکه اگر مقداری از آن بیرون باشد و به نیّت غسل در آب فرو رود کفایت می کند . در غسل ارتماسی تدریجی باید بدن را به نیّت غسل تدریجاَ با حفظ وحدت عرفی در آب فرو برد و دراین قسم لازم است که هر عضو قبل از غسل دادن آن بیرون آب باشد.

وحید: مسأله- غسل ارتماسی به فرو بردن تمام بدن در آب محقق می شود، و تحقق غسل ارتماسی در صورتی که قسمتی از بدن در آب باشد به فرو بردن باقی بدن مورد اشکال است، و بنابراحتیاط واجب به گونه ای باشد که عرفاً صدق کند که بدن را دفعةً در آب فرو برده است.

مکارم: مسأله – غسل ارتماسی آن است که بعد ازنیّت، تمام بدن را یکدفعه یا به تدریج در آب فرو می برد، خواه در مثل حوض و استخر باشد و یا زیر آبشاری که آب آن یکمرتبه تمام بدن را فرا می گیرد، امّا غسل ارتماسی زیر دوش معمولی ممکن نیست.

سبحانی: مسأله- غسل ارتماسی آن است که پس از نیت، تمام بدن را یکدفعه یا به تدریج در آب فرو برد.

مسأله 368- در غسل ارتماسی اگر همه بدن زیر آب باشد1، و بعد از نیّت غسل، بدن را حرکت دهد غسل او صحیح است 2.

1- اراکی: و نیّت غسل کند، کفایت می کند و نیازی به حرکت دادن بدن نمی باشد.

2- فاضل: ولی احتیاط مستحبّ این است که بیشتر بدن خارج از آب باشد و پس از نیّت زیر آب رود.

سیستانی: رجوع کنید به ذیل مسأله 367.

*****

گلپایگانی: مسأله – در غسل ارتماسی لازم نیست موقعی نیّت کند که مقداری از بدن بیرون آب باشد. بلکه اگر در حالتی که تمام بدن زیر آب باشد ، نیّت کند و بدن را حرکت دهد ، کافی است.

خوئی، تبریزی: مسأله – در غسل ارتماسی بنابراحتیاط واجب باید موقعی نیّت کند که مقداری از بدن بیرون آب باشد.

وحید: مسأله- در غسل ارتماسی بنابراحتیاط باید هنگام فرو بردن اول جزء بدن در آب تا آخر جزء، نیّت غسل داشته باشد.

زنجانی: مسأله – در غسل ارتماسی بنابراحتیاط مستحبّ موقعی نیّت کند که مقداری از بدن بیرون آب باشد، و اگر در هنگامی که در آب قرار گرفته به قصد غسل ارتماسی بدن را حرکت دهد تا آب جدیدی به بدن برسد یا در حالی که به حرکت خود آب، آب جدیدی به بدن می رسد نیّت غسل ارتماسی داشته باشد کفایت می کند، هرچند خلاف احتیاط استحبابی است.

مکارم: مسأله – هرگاه مقداری از بدن بیرون آب باشد و نیّت غسل ارتماسی کند و در آب فرو رود کافی است، امّا اگر تمام بدن زیر آب باشد و آن را تکان دهد مشکل است.

صافی: مسأله – در غسل ارتماسی احتیاط این است که موقعی نیّت کند که مقداری از بدن بیرون آب باشد.

سبحانی: مسأله- در غسل ارتماسی اگر هر گاه مقداری از بدن بیرون باشد و نیت غسل ارتماسی کند و در آب فرو رود غسل او صحیح است و اگر همه بدن زیر آب باشد و بعد از نیت غسل بدن را حرکت دهد غسل او اشکال دارد.

مسأله 369- اگر بعد از غسل ارتماسی بفهمد به مقداری از بدن آب نرسیده1، چه جای آن را بداند یا نداند باید دوباره غسل کند2.

1- مکارم: باید دوباره غسل کند.

2- زنجانی: بنابراحتیاط مستحبّ دوباره غسل کند؛ ولی بنابرأقوی تمام یا قسمتی ازسر و گردن را که می داند شسته است، لازم نیست دوباره بشوید.

*****

بهجت: مسأله – اگر بلافاصله بعد از غسل ارتماسی بفهمد که به جایی از بدن آب نرسیده ،اگر جای آن را بداند، شستن همان مقدار کافی است، و اگر جای آن را نداند یا بعد از مدتی متوجه شود ، باید دوباره غسل کند.

مسأله 370- اگر برای غسل ترتیبی وقت ندارد و برای ارتماسی وقت دارد، باید غسل ارتماسی کند.

این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.

مسأله 371- کسی که روزه واجب گرفته1 یا برای حج یا عمره احرام بسته نمی تواند غسل ارتماسی کند2 ولی اگر از روی فراموشی غسل ارتماسی کند صحیح است.

این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.

1- خوئی، تبریزی: کسی که روزه ای گرفته که واجب معیّن است...

2- سیستانی: کسی که برای حج یا عمره احرام بسته نباید غسل ارتماسی کند...

مظاهری: بهتر است غسل ارتماسی نکند. [پایان مسأله]

*****

زنجانی: مسأله -  کسی که روزه واجب معیّن را گرفته همچون روزۀ ماه رمضان،  یا قضای آن، (با تفصیلی که در مسأله [1700] خواهد آمد)، یا برای حج یا عمره احرام بسته، نباید غسل ارتماسی کند. و اگر بدون عذر غسل ارتماسی کند بنابراحتیاط استحبابی مؤکد غسل او باطل است. ولی اگر کسی به جهت عذری مانند فراموشی یا ندانستن مسأله بدون تقصیر غسل ارتماسی کند غسل او بی تردید صحیح است.

وحید: مسأله- کسی که برای حجّ یا عمره احرام بسته نمی تواند غسل ارتماسی کند. و حکم غسل ارتماسی شخص روزه دار درمسألۀ [1617 در بحث روزه، قسمت فرو بردن سر در آب] ذکر شده است.

مکارم: مسأله – احتیاط واجب آن است که کسی که روزه واجب گرفته، یا برای حج یا عمره احرام بسته، غسل ارتماسی نکند و سر خود را زیر آب فرو نبرد، ولی اگر از روی فراموشی غسل ارتماسی کند، صحیح است و ضرر به روزه و احرام او نمی زند.

مسائل اختصاصی

مکارم: مسأله 385- در غسل ارتماسی باید پاها را نیز از زمین بلند کند تا آب به زیر آن برسد.

مکارم: مسأله 388- در غسل ترتیبی می تواند سه بار در آب فرو رود: یک بار به نیّت سر و گردن، دیگری به نیّت طرف راست و دیگری را به نیّت طرف چپ.

سبحانی: مسأله 366- هرگاه کسی روزه خود را عمداً باطل کرد، اگر در روز غسل ارتماسی کند غسل او اشکال دارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -