انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی تبریزی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال ١٨۶٨: - كسى كه رانندگى را خوب مى‌داند با كسى كه نمى‌داند، در قتل با هم فرق دارند؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه رانندگى بلد نباشد يا وسيلۀ نقليۀ او خراب باشد به طورى كه بداند رانندگى كند در معرض تصادف خواهد بود، عمد حساب مى‌شود، و الله العالم.

سؤال ١٨۶٩: لغزشهايى كه صبى هنگام بچگى مرتكب شده در صورتى كه قتل نفس نباشد، مثل ديۀ اطراف و از بين بردن اموال مردم، بر عهدۀ كيست؟

جواب:باسمه تعالى؛ ديه بر عهدۀ عاقلۀ صبى است، و لكن تلف اموال را خود صبى ضامن است كه بعد از بلوغش بايد از عهده خارج شود، و الله العالم.

سؤال ١٨٧٠: ديۀ تصادف، آيا بر عهدۀ خود راننده است يا بر عهدۀ عاقلۀ اوست؟

جواب:باسمه تعالى؛ در صورتى كه جنايت واقعه به راننده استناد پيدا كند، ديه بر خود اوست، و در غير اين صورت ديه نه بر او و نه بر عاقلۀ اوست؛ و ميزان در اسناد، عرف است؛ و خصوص قوانين رانندگى معيار نيست، و الله العالم.

سؤال ١٨٧١: در اثر كوتاهى مسئولان و خرابى اسفالت، تصادف مى‌شود جمعى كشته و زخمى مى‌گردند، چه كسى ضامن است؟

جواب:باسمه تعالى؛ هركس كه جرح و قتل به او مستند است، او ضامن است؛ و اگر به مقتول يا مجروح مستند باشد، كسى ضامن نيست، و الله العالم.

سؤال ١٨٧٢: پسر پنج ساله‌اى در تصادف مُرد، راننده مى‌گويد: خود بچه به ماشين خورده، آيا حرف او پذيرفتنى است تا ديه گرفته نشود؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه حرف راننده واقعيت داشته باشد، پسر ديه ندارد، و الله العالم.

سؤال ١٨٧٣: شخصى براى كندن نهر آبى از مردم كمك مى‌گيرد، در حال كار سنگى سقوط مى‌كند و كسى كشته مى‌شود، ديۀ او به گردن كيست؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه سقوط سنگ مستند به عمل جمع باشد كه خود مقتول هم از آن جمع بوده، ديۀ مقتول بر عاقلۀ آنهاست، ولى حصّه مقتول كسر مى‌شود، مثلاً اگر چهار نفر بودند يك ربع ديه كسر مى‌شود و سه ربع ديه بر عاقلۀ سايرين است و از آنها گرفته مى‌شود به نحو اشتراك؛ و چنانچه سقوط مستند به فعل غير مقتول باشد، و او در سقوط كمك نداشته، ديۀ مقتول بر عاقلۀ سايرين است، و الله العالم.

سؤال ١٨٧۴: اگر ناگهان راننده خود را در سر دوراهى بيابد كه گريزى از هر دو نيست، مثلاً يا بايد اتوبوس برابر خود را هدف سازد و مسافران زيادى آسيب ببينند يا عابرى كه كنار خيابان است، از اين رو به عابر مى‌زند، آيا اين قتل عمد شمرده مى‌شود، و حكم او قصاص است؟

جواب:باسمه تعالى؛ شبه عمد است، و ديه بايد پرداخت كند و قصاص ندارد، و الله العالم.

سؤال ١٨٧۵: اتومبيلى با سرعت مجاز و رعايت مقررات از كوچه‌اى مى‌گذرد، فردى ناگهان بيرون مى‌آيد و به اتومبيل برخورد كرده و كشته مى‌شود، آيا قتل خطايى است يا خون او هدر است؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه راننده به نحوى رانندگى نموده كه مى‌توانسته توقف كند، ولى شخص مقتول خودش را طورى انداخته كه راننده نتوانسته متوقف شود، خونش هدر است، و الله العالم.

سؤال ١٨٧۶: آيا مجازات قتل عمد فقط قصاص است يا قصاص و ديه؟

جواب:باسمه تعالى؛ در فرضى كه قاتل، پدر مقتول، يا در موردى كه قصاص ممكن نيست مانند اينكه قاتل گريخته و به او دسترسى نباشد، حكم در اين دو فرض پرداخت ديه است؛ و همچنين اگر قصاص موقوف بر ردّ ديه باشد، ولىّ مقتول با ردّ فاضل ديه مى‌تواند قصاص كند؛ و در غير اين سه صورت حكم قتل عمد، قصاص است، و با مصالحه، قابل معاوضه به ديه است، البته در فرضى كه حكم، قصاص است، بايد شرايط عامۀ آن موجود باشد تا قصاص اجرا گردد، و الله العالم.

سؤال ١٨٧٧: آيا اگر اولياء دم گذشت كردند مى‌توان قاتل را حبس تعزيرى كرد؟

جواب:باسمه تعالى؛ حاكم شرعى جامع شرايط در مورد فرض- با رعايت مصلحت- مى‌تواند قاتل را تعزير كند، و الله العالم.

سؤال ١٨٧٨: اگر اولياء مقتول بعضى صغير و بعضى كبير باشند، اولياء كبير مى‌توانند با پرداخت حقّ اولياء صغير از ديه، جانى را قصاص كنند؟

جواب:باسمه تعالى؛ اولياء مقتول كه كبير هستند مى‌توانند جانى را قصاص كنند و بايد حصۀ صغار را از ديه بپردازند، و الله العالم.

سؤال ١٨٧٩: آيا ولى و قيّم به نيابت از صغار مى‌توانند مطالبۀ قصاص نمايند؟

جواب:باسمه تعالى؛ ثبوت حق القصاص براى ولىّ صغير محل اشكال است، و مى‌تواند ديه را- در صورتى كه به مصلحت صغار است- مطالبه و اخذ كند، و الله العالم.

سؤال ١٨٨٠: آيا مى‌شود قاتل را در زندان نگه داشت تا اينكه صغار كبير شوند؟

جواب:باسمه تعالى؛ در فرض مزبور نمى‌توان قاتل را در زندان نگه داشت، و الله العالم.

سؤال ١٨٨١: زن در خصوص قتل شوهر خود و همچنين بالعكس حقّ درخواست قصاص را ندارد، آيا اين اسقاط حق درخواست قصاص در مورد مقتول و ساير ورثه مؤنث به صرف مؤنت بودن ثابت مى‌باشد؟

جواب:باسمه تعالى؛ زنها مطلقاً حقّ قصاص و عفو ندارند، و الله العالم.

سؤال ١٨٨٢: - دو برادر و يا دو خواهر بالغ و يا نابالغ ( ولى فاقد سن قانونى يعنى ١٨ سال) با هم نزاع مى‌كنند، يكى از آنها ديگرى را مجروح مى‌كند، مجروح يا مضروب برادر يا خواهر ضارب خود به دادگاه برده و اعلام شكايت مى‌كند و حاضر به دادن رضايت نيست، آيا رضايت پدر و يا جد در جهت منع تعقيب ضارب نافذ است؟

جواب:باسمه تعالى؛ بالغ شرعى رشيد- كه در رساله مناط بلوغ و رشد آن ذكر شده- بايد خودش رضايت دهد و يا قصاص كند و يا ديه بر حسب مورد بگيرد، و در غير بالغ رشيد شرعى ولىّ شرعى او بر حسب مصلحت ملزمه مى‌تواند از طرف مجنى عليه ديه اخذ نمايد، و الله العالم.

سؤال ١٨٨٣: آيا قصاص، حقّ انحلالى (مركب) است يا غير انحلالى (بسيط) است؟

جواب:باسمه تعالى؛ اگر بعضى از اولياء دم قصاص كنند و بقيه به قصاص راضى نباشند، قصاص‌كننده بايد حصۀ آنها از ديه را- در صورت مطالبه- بپردازد؛ و اگر حصۀ خودشان را بخشيدند، بايد آن را به ورثۀ قاتل بدهند، و الله العالم.

سؤال ١٨٨۴: اگر زن حامله براى اسقاط جنين به طبيب يا قابله مراجعه نمايد، و او هم آگاهانه و به عمد مباشرت به اسقاط جنين نمايد، در حالى كه روح در جنين دميده شده باشد، آيا قصاص مى‌شود؟

جواب:باسمه تعالى؛ مشهور فقها قائلند به قصاص، به جهت عموم ادلۀ قصاص، و مرسلۀ ابن فضال (  وسائل جزء ١٩، باب ٢١، ابواب به قصاص في النفس صفحه ٢ و ۴) ولى عموم قابل تخصيص است به تعليل صحيحۀ ابى بصير در مورد مجنون « فلا قود لمن لا يقاد منه» ؛ و امّا مرسله به سند صحيح به مضمون ديگرى نقل شده است كه دلالت ندارد و ظاهراً راجع به آلت قتل مى‌باشد « كل من قتل بشيء صغر أو كبر» ؛ و امّا ديۀ جنين كامل، بحث معروفى دارد، به كتب مفصله مراجعه شود، و الله العالم.

سؤال 1885: آيا حق قصاص از حقوق اختصاصى اولياء دم است؟

جواب:باسمه تعالى؛ حق قصاص از نفس حقّ مجنى عليه نيست، بلكه حق اولياء دم است، و الله العالم.

سؤال ١٨٨۶: مردم، از وارث كشته شده درخواست بخشش قاتل مى‌كنند، اگر بستگان مقتول نپذيرفتند، چه حكمى دارد؟

جواب:باسمه تعالى؛ در مورد، توصيه‌اى بيش نيست، وجوب عمل ندارد؛ و حكم قصاص و ديه ثابت است، و الله العالم.

سؤال ١٨٨٧: چنانچه زن حامله يا شخصى ديگر عمداً و عدواناً جنينى را كه روح در آن دميده شده است، به قتل برسانند و سبب اسقاط آن را فراهم نمايند، مجازات آنها چيست؟

جواب:باسمه تعالى؛ قصاص ندارد، بايد ديه بدهد، و الله العالم.

سؤال ١٨٨٨: گاه جانى دست به كارى مى‌زند كه ناخودآگاه به كشتن كسى مى‌انجامد، مثلاً او در فضايى شلوغ براى زدن كسى تيراندازى مى‌كند و تصادفاً به ديگرى اصابت مى‌كند؛ بنابراين، اين قتل از كدام نوع است؟

جواب:باسمه تعالى؛ قتل مزبور خطايى است، و الله العالم.

سؤال ١٨٨٩: كسى كه به شدت آسيب‌ديده و در حال مرگ است، ورثه عاقل ندارد، ورثه ديوانه يا عقب افتاده ذهنى هستند، از باقيماندۀ اين خانواده كسى نيست كه اقامۀ دعوى كند، كسى نيز حاضر نيست كه قيموميت آنان را بپذيرد، اگر ثابت شود كه قتل عمد است، آيا حاكم شرع مى‌تواند به جاى آنان ديه بخواهد و قاتل را آزاد كند؟

جواب:باسمه تعالى؛ ولىّ شرعى اشخاص مذكور، اگر پدر و جدّ پدرى نداشته باشند، حاكم شرع جامع الشرائط است؛ و آنچه را نسبت به ديه مصلحت قاصرين تشخيص دهد، عمل مى‌كند؛ و سفيه مى‌تواند خودش ديه بگيرد و مى‌تواند قصاص كند، و الله العالم.

سؤال ١٨٩٠: فقهاى عظام ملاك قصاص را ساقط شدن جنين به شكل زنده مى‌دانند، حال اگر كسى جنين را بعد از ۴ يا ۵ ماه در شكم مادر با دستگاه قطعه‌قطعه نمودن - چنانكه امروز مرسوم است- آيا به دليل اينكه جنين حيّاً ساقط نشده، قصاص منتفى است؟

جواب:باسمه تعالى؛ در هر صورت ساقط كردن جنين قصاص ندارد، و در فرض سؤال بايد ديۀ كامل بدهد، و الله العالم.

سؤال ١٨٩١: زن مرد خود را، يا مرد زن خود را زد و از زانو به پايين قطع شد، در صورتى كه مجني عليه خواستار قصاص است، آيا ضارب قصاص مى‌شود يا ديه بدهد؟

جواب:باسمه تعالى؛ اگر قطع شدن پا امر اتفاقى بوده و ضارب قصد قطع كردن نداشت، قصاص ندارد، بايد ديه بدهد، و الله العالم.

سؤال ١٨٩٢: اگر شخصى ولد زنا را به قتل برساند، شخص قاتل را مى‌توان قصاص كرد؟ و در صورت عدم جواز قصاص، مقدار ديه را بيان و وارث آن را مشخص فرماييد؟

جواب:باسمه تعالى؛ فرقى بين ولد الزنا و غيره نيست، چنانچه ورثه مثل اولاد، داشته باشد، حق قصاص به آنان منتقل مى‌شود؛ و چنانچه ورثه‌اى نداشت، امر وى راجع به حاكم شرع است، بر طبق نظر خود عمل مى‌نمايد، و الله العالم.

سؤال ١٨٩٣: كشتارى كه در تصادف موتور و ماشين صورت مى‌گيرد، آيا قتل عمد است يا خطاء؟

جواب:باسمه تعالى؛ خطاى شبه عمد حساب مى‌شود، و الله العالم.

سؤال ١٨٩۴: بنّايى ناآگاه خانه‌اى مى‌سازد، به گزارش كارشناسان، او مصالح كافى براى آن به كار نبرده است، چند عامل دست به دست هم داده و خانه فرو ريخت، در اين ميان چند نفر از بين رفتند، آيا اين كار قتل عمد به شمار مى‌آيد؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه خانه‌سازى او طورى بوده كه هركس در آن سكونت مى‌كرده خراب مى‌شد، نظير چاهى كه شخصى در راه و معبر مردم كنده كه هركس عبور كند در آن مى‌افتد، در اين صورت قتل غير عمد بوده و شخص ضامن ديه است، و الاّ ضامن نيست، و الله العالم.

سؤال ١٨٩۵: اگر همۀ دلايل بر قتل خطايى شهادت دهد، و خود قتل هم همين را بگويد، آيا ديه بر قاتل است يا عاقله؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه بيّنه‌اى شهادت بر قتل خطايى محض بدهد و اولياى مقتول خلاف آن را ادعا نكنند، ديه بر عاقله ثابت مى‌شود؛ و اگر بعضى از اوليا خلاف آن را ادعا كنند و بگويند قتل عمدى بوده، آن بعض نمى‌توانند از عاقله ديه بگيرند، و حق قصاص هم ندارد، بلى مى‌توانند به اندازه سهمشان از قاتل ديه بگيرند، و احوط آن است كه اولياى مقتول و قاتل و عاقله با هم مصالحه كنند، و الله العالم.

سؤال ١٨٩۶: اگر كسى بگويد: من فلانى را به خطا كشته‌ام، بيّنه و مدارك و دلايل نيز به همين ترتيب اقامه شد، آيا چون مدّعى قتل عمد در ميان است، و نياز به بيّنه بود كه بيّنه هم اقرار مُقرّ را شهادت داده، آيا ديه بر قاتل است يا عاقله؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه اولياى مقتول ادعاى قتل عمد نكنند، در فرض مزبور كه بيّنه بر قتل خطايى محض شهادت داده، قتل خطايى محض ثابت مى‌شود، و ديه بر عاقله است، و الله العالم.

ج2:

حدود و قصاص [مسائل آن]

سؤال ١۶٨٨ -آيا قسامۀ زن مقبول است ( با وجود ساير شرايط) ؟

جواب:بسمه تعالى -بنابر احتياط قساۀ زنان مقبول نيست، و اللّه العالم.

سؤال ١۶٨٩ -كودكى پس از صرف شيرينى بيمار مى‌شود ولى معالجه مى‌گردد، امّا بعد از مدتى فوت مى‌كند كه پزشكى قانونى علت مرگ را مشكلات مغزى و ريوى اعلام مى‌كند، آيا شيرينى‌فروش ضامن است يا خير؟

سؤال بسمه تعالى -در فرض سؤال، شيرينى‌فروش نسبت به مرگ آن كودك ضمانى ندارد. بلى اگر در تهيۀ شيرينى يا نگهدارى آن مراعات نكرده و شيرينى مضرّ را عمدا به ديگران فروخته، كار خلاف شرع مرتكب شده و مستحقّ تعزير است، و اللّه العالم.

سؤال ١۶٩٠ -هرگاه مردى يقين نموده كه همسرش با مردان اجنبى رابطۀ نامشروع ( زنا) دارد و بر اساس همان يقين اقدام به قتل همسرش نموده ولى نتواند با ادلّۀ شرعى و بيّنه، زنا را ثابت نمايد و صرفا بتواند ثابت نمايد كه با اعتقاد به مهدور الدم بودن زوجه‌اش اقدام به قتل وى نموده، آيا شوهر مستحقّ مجازات مى‌باشد؟ اگر پاسخ مثبت است مجازات او ديه است يا قصاص؟

جواب:بسمه تعالى -بايد نزد حاكم شرع اثبات كند تا با حكم او اجراء حد شود. اگر خودش انجام داد و نتوانست اثبات كند، ولىّ دم مى‌تواند تقاضاى قصاص كند و بعيد نيست او بتواند از قصاص فرار كند، و اللّه العالم.

سؤال ١۶٩١ -اگر دخترى بعد از وضع حمل مدّعى باشد كه فلان مرد با وى زنا نموده، امّا متّهم، منكر اتّهام انتسابى باشد: اگر پزشكى قانونى در نتيجۀ آزمايشهاى دقيق علمى طفل را به نامبرده منتسب كند، آيا شرعا اين نظر حجيّت دارد؟

جواب:بسمه تعالى -گفتۀ پزشك در اين جهت اعتبارى ندارد، و اللّه العالم.

سؤال ١۶٩٢ -در صورت حجّيّت، آيا مى‌توان حدّ زنا را بر متّهم جارى نمود؟

جواب:بسمه تعالى -با قول پزشك حد جارى نمى‌شود و بايد از طرق معتبره مورد حد ثابت شود، و اللّه العالم.

سؤال ١۶٩٣ -در فرض عدم اثبات اتّهام انتسابى و تقاضاى حدّ قذف از سوى مقذوف، آيا حدّ قذف بر مدّعى زنا جارى مى‌گردد؟

جواب:بسمه تعالى -در صورتى كه زنا ثابت نشود و مقذوف تقاضاى حدّ قذف كند، حدّ قذف بر قاذف جارى مى‌شود، و چنانچه مراودۀ نامشروع اجنبى با آن زن ثابت شود اجنبى تعزير مى‌شود، و اللّه العالم.

سؤال ١۶٩۴ -در صورت عدم تحقق شرايط قذف، آيا مى‌توان مدّعى را تعزير كرد؟

جواب:بسمه تعالى -اگر همۀ شرايط معتبره در مقذوف جمع نشود حاكم شرع قاذف را به حسب آنچه صلاح مى‌داند تعزير مى‌نمايد، و اللّه العالم.

سؤال ١۶٩۵ -فردى مقدارى شراب با درصد بيش از مقدار حدّ متعارف به ٣ نفر فروخته است. يكى از خريداران بعد از مصرف خمر فوت نموده، يكى نابينا و نفر سوم فلج شده است، در مورد ميزان جرم و مسئوليت فروشنده اين سؤالات مطرح است:

الف: در صورت اطلاع از ميزان بالاى الكل موجود در شراب آيا جنايت عمدى است؟

ب: در صورت عدم اطلاع از مطلب فوق تكليف چه مى‌باشد؟

ج: آيا علم و جهل مصرف كننده‌ها به بالا بودن ميزان الكل تأثيرى دارد؟

د: آيا علم مصرف كننده‌ها به حرمت شرب خمر و بطلان اين معامله نقشى دارد؟

جواب:بسمه تعالى -الف: جنايت عمدى نيست.

ب: فروشنده از جهت فروش شراب، فقط مستحقّ تعزير است و شرب خمر بر مصرف كنندگان حرام بوده و بايد مصرف نمى‌كردند و جنايت به خودشان مستند است.

ج: در هر دو صورت علم و جهل نبايد بخرند و نبايد مصرف كنند.

د: اثرش حرمت خريد و شرب آن است، و اللّه العالم.

سؤال ١۶٩۶ -حكم توهين به انبياء عظام را بيان فرماييد.

جواب:بسمه تعالى -سبّ نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و انبياء و معصومين عليهم السّلام موجب هدر دم است، و غير سب حرام است و موجب تعزير مى‌گردد، و اللّه العالم.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -