انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدظله)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: اگر کسی با زن شوهردار زنا کند بعداً می‌تواند با او ازدواج کند یا نه، اگر کسی با زن شوهردار ملاعبه کند و تفخیذ نماید امّا دخول نکند می‌تواند بعداً با او ازدواج کند یا نه؟

جواب: در فرض سؤال، زن بر زانی حرام ابدی می‌شود ولی در ملاعبه و تفخیذ این حکم نیست هرچند معصیت بسیار بزرگی است، و اللَّه العالم

سؤال 1383- عرض می‌شود که شخصی با دخترخاله خود (هند) که (منکوحه عمرو است) زنا کرده است و بعد از مدّتی با دختر هند (که اسمش جمیله است) زنا بالجبر کرده است و بعداً جمیله را عقد کرده آیا این عقد درست است یا خیر؟

یعنی عقد با دخترمدخول بها مطلقاً حرام است یا مقیّد به عقد است؟

جواب: بنابر احتیاط واجب عقد با دختر مزنی بها اعمّ از اینکه مزنی بها در عقد غیر باشد یا نباشد حرام است.

سؤال 1384- اگر مردی با زنی که در متعه دیگریست زنا کند پس از انقضای متعه و عدّه شرعی می‌تواند با وی ازدواج کند یا حرام مؤبّد است؟

جواب: زنای با زن شوهر دار موجب حرمت ابدیه است و از این جهت فرقی بین نکاح دائم و موقت نیست.

سؤال 1385- شخصی شوهر زنی را به عمد کشته و زن مقتول را قاتل با رضایت زن به عقد گرفته آیا این ازدواج مشروع است و اولادی که از این ازدواج متولد می‌شوند حلال‌زاده‌اند یا خیر؟

جواب: ازدواج مذکور اگر بعد از گذشتن عده وفات (چهار ماه و ده روز) واقع شده باشد اشکال ندارد و فرزندی که از این ازدواج به وجود می‌آید حلال‌زاده است مگر اینکه مرد مذکور درحالی‌که زن شوهر داشته با او زنا کرده باشد که در این صورت ازدواج با او جایز نیست و این زن بر آن مرد حرام است. و اللَّه العالم.

سؤال 1386- حدود هشت سال قبل فردی به خواستگاری دختر خاله‌اش رفت و آن دختر که او را به هیچ عنوان دوست نداشت جواب رد داد ولی مرد با پافشاری و تهدیدات مکرّر خانواده زن را راضی کرد ولی دختر همچنان ناراضی بود تا اینکه شب عقد دختر که هیچ راه فراری ندید ناچار به گوشه‌ای رفت و مخفی شد ولی برادرها و پدرش او را پیدا کرده و با کتک و تهدید او را به عقد آن فرد در آوردند و موقعی که عروسی کردند چند مدتی زن نمی‌گذاشت شوهرش با او هم بستر شود و خلاصه او را نزد فالگیری بردند و او گفت اگر می‌خواهی شوهرت تو را طلاق دهد باید مدتی با او خوش‌رفتاری کنی و هرکاری که گفت انجام دهی تا او از تو نفرت پیدا کند و طلاقت بدهد و زن هم همین کار را می‌کند خلاصه بچه‌دار می‌شوند و مدت 7 سال با هم زندگی می‌کنند ولی زن حتی راضی نبود که شوهرش به او نگاه کند چه رسد با هم هم بستر شوند و ظاهراً وقلباً به این ازدواج راضی نبود و شرایط او طوری بود که نمی‌توانست طلاق بگیرد حال با این شرایط اگر آن زن با مرد غریبه‌ای زنا کند آیا آن مرد می‌تواند با او ازدواج کند یا خیر البته شوهر قبلی او زن دیگری گرفته و این زن را طلاق می‌خواهد بدهد و سؤال دیگر اینکه آیا این زن احتیاج به طلاق گرفتن و عده نگه داشتن دارد یا خیر؟

جواب: در فرض سؤال، چنانچه دختر راضی نبوده و به اجبار او را عقد کرده باشند عقد فضولی است و اگر بعد از خواندن عقد با اظهار نارضائی از وقوع عقد از هم بستر شدن خودداری می‌کرده عقد باطل شده و بر فرض که بعد هم راضی شده باشد اثری ندارد و زنای او با مرد دیگر گرچه گناه بسیار بزرگی بوده و باید توبه کند لکن ازدواجش با مرد زانی اشکال ندارد و در این فرض نیازی به طلاق نیست و عدّه هم ندارد و اگر پسر خاله به اجبار، با او هم بستر شده باید مهر المثل او را بدهد لکن اگر بعد از عقد و قبل از ردّ آن راضی به عقد فضولی شده باشد شرعاً همسر پسر خاله است و در این صورت جدائی او محتاج به طلاق است و باید عدّه هم نگهدارد و ازدواجش با مرد زانی حرام ابدی است به هر صورت این حکم است و در تعیین موضوع لازم است مسأله کاملًا به زن و مرد تفهیم شود که اگر جریان بصورت دوم باشد دوباره این زن و مرد گرفتار معصیت بزرگ زنا نشوند.

سؤال 1390- با زنی که یقین به زانیه بودن او داریم و یقین داریم عده نگه نمی‌دارد می‌توان ازدواج کرد یا خیر؟

جواب: اگر مشهوره به زنا باشد احتیاط ترک است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -