انهار
انهار
مطالب خواندنی

جامعه شناختي و بهداشت رواني حجاب

بزرگ نمایی کوچک نمایی
معصومه افراشي
مسئله حجاب چيست كه اين چنين بحث از برانگيزترين مسائل روز شده است؟ آيا حجاب را فقط بايد يك پوشش ديد؟ چه تاثيري مي‌تواند بر شخصيت زن بگذارد؟ يكي از صفات خداوند متعال، حكيم بودن است و حكيم بودن به معناي آن است كه هيچ‌گاه كاري را بدون دليل انجام نمي‌دهد و حكمي را بدون علت و دليل پي‌ريزي نمي‌كند. پس اينكه اين خواست خداوند است كه زن حجاب داشته باشد يك مسئله عميق است كه بايد به لايه‌هاي پنهاني و زيرين آن توجه كرد نه فقط به ظاهر آن. ‏
امام خميني (ره) در صحيفه نور مطرح مي‌كنند آنها كه زن را مي‌خواهند ملعبه مردان و ملعبه جدال‌هاي فاسد قرار بدهند خيانتكارند. زن‌ها نبايد گول بخورند. زن‌ها گمان نكنند كه اين مقام زن است كه بايد بزك كرده بيرون برود يا سرباز و لخت. اين مقام زن نيست، اين عروسك‌بازي است نه زن. زن بايد شجاع باشد، زن بايد در مقدرات اساسي مملكت دخالت بكند. زن آدم‌ساز است و مربي انسان. ‏
آري، امام بزرگوار چنين مقامي را براي زن قائل است كه حجاب براي او مانع نيست بلك وسيله‌اي براي رشد معنوي اوست و باعث مي‌شود از هجوم گناه‌ها آلوده و زهرآگين مرداني كه در قلب‌هايشان بيماري است در امان بماند و اين از نظر رواني براي خود زن لازم است. اين‌گونه راحت‌تر و بهتر مي‌تواند در جامعه حضور يابد و ما مشاهده مي‌كنيم هم اكنون در جامعه اسلامي، حجاب نه تنها مانعي براي رشد زنان نبوده بلكه به رشد معنوي آنان كمك كرده است.‏
و باز امام بزرگوار در جاي ديگري از صحيفه نور اشاره مي‌كند كه اسلام نمي‌خواهد زن به عنوان يك شيء و يك عروسك در دست ما باشد، اسلام مي‌خواهد شخصيت زن را حفظ كند و از او انسان جدي و كارآمد بسازد.‏
پس مي بينيم كه منظور امام(ره) اين است كه اگر اسلام براي زن، حجاب را قرار داده است نخواسته كه از او و زيبايي او مثل يك عروسك استفاده شود. بلكه اين فكر و رفتار اوست كه ارزش دارد. حجاب زن باعث مي شود او از شيء بودن رها شود و شخصيت منحصر به فرد به او بدهد.
اين قضيه كاملا روشن است كه بي حجابي و بدحجابي مي تواند سمي مهلك براي جامعه انساني باشد و انحرافات زيادي را ايجاد كند. علامه سيد محمد حسين فضل الله در كتاب دنياي زن مي گويد: “حجاب فضاي رواني مناسبي را براي مقاومت در برابر تاثير شرايطي كه از خارج به انحراف دعوت مي كند فراهم مي سازد و در برابر اين فضا به مرد و زن مصونيت دروني مي دهد.” حجاب به زن مي فهماند كه بايد خود را به عنوان يك انسان معرفي كند و جاذبه‌هاي زنانگي خود را از ديده‌ها پنهان سازد و در برابر به مرد مي فهماند كه بايد زن را به ديد يك انسان بنگرد و بدن او را از نظر دور نگه دارد.‏
اسلام، هم به حجاب معنوي و هم به حجاب ظاهري نظر دارد. زيرا زن را از اشتباه و انحراف اخلاقي و عملي باز مي دارد زيرا اين حجاب و طبيعت آن توانايي پديد آوردن ايمني رواني را در برابر همه چيزهايي كه زن را به انحراف يا سقوط اخلاقي و غير اخلاقي تهديد مي كند، دارد. البته كنار نهادن حجاب مادي، حجاب معنوي را هم تهديد مي كند. باز مشاهده مي كنيم كه برخي از افراد جاهل اين‌گونه مي انديشند كه اگر برهنگي رواج پيدا كند و عادي شود كم كم مردم به آن عادت مي كنند و نسبت به آن بي توجه مي شوند. در حالي كه اين‌گونه نيست و ما مي بينيم برهنگي در جوامع اروپا بيشتر باعث تجاوز به زن ها شده و اين مسئله هميشه انسان را به ياد مسائل جنسي مي اندازد و تعرض به زنان در اين جوامع بيشتر است.‏
پس چيزي را كه خداوند براي انسان قرار داده است هيچ فردي نمي تواند آن را تغيير دهد زيرا خداوند حكيم براساس غرايز افراد آنها را خطاب قرار مي دهد.‏
و به اين خاطر زنان نبايد از ديد خود حجاب را نگاه كنند، بايد به فطرت و روحيه مردان توجه داشته باشند و روان‌شناسي آنان را بدانند، چنانچه دكتر احمد صبور اردوبادي در كتاب بهاي يك نگاه مي گويد: “نگاه كردن به زن موضوع ساده و پيش پا افتاده اي براي مردان نيست، به هيچ وجه كسي از اين آفت به شرط تزكيه نفس هم دور نيست. زيرا حساسيت روحي مرد به زن از پيچيده ترين مسائل روحي است كه تاكنون نظر بسياري از دانشمندان را به خود جلب كرده و عادت زشت چشم چراني و حظ نفس ناشي از مزاحمت براي زنان از مختصات جوانان و مرداني است كه در زندگي فاقد اهداف و افكار بلند و همت والا هستند. زنان نبايد خود را با مردان مقايسه كنند و حالات روحي خود را با آنان بسنجند و چون در دل خودشان چنين مسائلي مطرح نمي‌شود، فكر كنند مردان نيز آنان را با نگاهي خواهرانه نگاه مي كنند و از اين جهت از حجاب خود كوتاه بيايند. در حالي كه مقام آزادگي و وارستگي زن و عدم آلودگي نظرش به اميال و شهوات و هوس ها به مراتب بيشتر از مرد، قابل اعتماد و شايان اطمينان است. زيرا حفظ اين حالت بنابه اقتضاي حال طبيعي زن براي او، هم سهل است و هم مداوم و مستمر. در صورتي اگر هم پس از هزاران سعي و كوشش و مجاهدت اين‌چنين توفيقي نصيب گشته براي مرد اين حال بدان سهولت حاصل نشده و ممكن است در يك لحظه آن را بر باد دهد.”‏
حال بررسي مي كنيم كه چرا اصلا تاكيد شده كه زنان بايد حجاب داشته باشند؟ آيا اين فقط براي سلامت روان جامعه و خود زنان است يا دلايل ديگري دارد؟
امام خميني(ره) در كتاب صحيفه نور اين‌گونه فرموده است:
“زن مظهر تحقق آمال بشر است، زن پرورش ده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن، مرد به معراج مي رود.” و فرموده‌اند: “در نظام اسلامي زن به عنوان يك انسان مي تواند مشاركت فعال با مردان در بناي جامعه اسلامي داشته باشد ولي نه به صورت يك شيء كه خود را به چنين حدي تنزل دهد و نه مردان حق دارند كه به او چنين بينديشند.”
امام بزرگوار، زن را موجود والايي مي داند كه نبايد مثل شيء با او برخورد شود. درست كاري كه در ممالك به اصطلاح پيشرفته با زن مي شود. در تبليغات اقتصادي، در محافل لهو و لعب، زن كه بنا به گفته امام بزرگوار، مربي جامعه است و مبدا سعادت‌ها؛ چه شده است كه بايد او را مثل عروسكي بي‌اراده پشت ويترين ها پيدا كرد؟‌ يكي از علت هايي كه حجاب را از زن منع كرده اند، همين تبديل كردن او به شيء است، كه متاسفانه برخي از زنان نمي خواهند آن را بفهمند و در اثر تبليغات نادرست اين‌گونه مي انديشند كه حجاب از روي يك سري عادات و سنن كه در جوامع سنتي قبل رواج داشته به يادگار مانده، مثلا همچنان كه استاد مطهري در كتاب حجاب مطرح مي كنند، به خاطر عدم امنيت در جوامع به‌ ‌وجود آمده يا به خاطر حسادت مردها كه مي خواستند زن را در انحصار خود قرار دهند يا به خاطر يك سري عقايد قبيله اي و اين به شكل عادت رواج پيدا كرده است، كه استاد شهيد مطهري آن را نفي مي نمايد.‏
زيرا حجاب در قرآن آمده است و در واقع پوشش مادي و معنوي براي زن است. در سوره نور آيه 30 آمده به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را فرو گيرند و دامن خويش را حفظ كنند.
و حضرت علي(ع) در نهج البلاغه نامه 22 صفحه 939 مي فرمايند:‌ “همانا حجاب و پوشش، زنان را سالم تر و پاك تر مي گرداند”‏
رعايت پوشش مناسب، هم زن را مانند گوهري در صدف، ارزشمند مي سازد و هم جامعه را. وقتي حجاب را مورد موشكافي قرار مي دهيم تاريخ آن به آفرينش اولين انسان هاي روي زمين يعني آدم و حوا بر مي گردد. “بنابر مفاد آيات قرآن كريم آنان داراي لباس بوده اند اما براثر خوردن از شجره ممنوعه پوشش خود را از دست داده‌اند. قبل از اسلام نيز در ميان بعضي از ملل حجاب وجود داشته است. در ايران باستان نيز حجاب بوده.” (جايگاه زن در اسلام و يهوديت، محمدرضا جليلي)‏
بهترين مكتبي كه به بهترين شكل به حجاب پرداخته، اسلام است. زيرا هم به پوشش بيروني و هم به پوشش دروني نظر دارد.
در سوره مومنون آيه 5 آمده: آنان كساني هستند كه خويشتن را از بي عفتي حفظ مي كنند.‏
و در سوره نور آيه 3 آمده است: وزيورهاي خود را آشكار نگردانند مگر آنچه را كه به طور طبيعي پيداست.
مقصد از زيور در اين آيه، محل زيور است نه خود زيور آلات، و در اينجا مقصود تمام بدن است. خداوند متعال بدن زن را زيور دانسته و به روشني اشاره دارد كه بدن او براي مرد مايه جذابيت و تحريك است.
مسئله حجاب در اديان ديگر هم مطرح شده، در دين يهود در تورات از چادر، برقع و روبند كه زنان با آن سر و صورت و اندام خويش را مي پوشانند به طور صريح نام برده شده كه نشانگر كيفيت پوشش زنان است.
در شريعت يهود فلسفه حجاب به خاطر حفظ سلامت و سعادت اجتماع و خانواده بوده كه در صورت عدم التزام و عدم مراعات، آن مفاسد و بازتاب هاي منفي در سطح جامعه ايجاد مي شد و آرامش اجتماع مختل مي گشت.
در تلمود آمده اگر زن بدون پوشاندن سر خود به ميان مردان برود و در كوچه و بازار پشم بريسد و با هر مردي از روي سبك سري به گفتگو پردازد و يا آن قدر با صداي بلند در خانه با شوهر خود در امور زناشويي صحبت كند كه همسايگان بشنوند، مستوجب طلاق است.
و يا باز در قسمتي از تلمود آمده است: من زن را از قسمتي از بدن آدم كه همواره پوشيده ونهفته است مي آفرينم تا اينكه موجودي محجوب و عفيف به بار آيد.‏
پس مشاهده مي كنيم كه در دين يهود، فلسفه حجاب به خاطر حفظ سلامت و سعادت اجتماع و خانواده بوده و همچنين براي سلامت خود زن و سلامت رواني او. بايد تاكيد كرد كه حجاب، حريمي است كه زن را محافظت مي كند از تعرض هاي مختلف كه ابتدا از نگاه شروع مي شود و خود نگاه، تيري است از تيرهاي شيطان كه وجود زن را مسموم مي سازد. براي همين خداوند حكيم اين‌گونه قرار داده است كه زن براي آنكه ارزش وجودي اش حفظ شود خودش را مستور كند، تا بدين گونه محافظت شود. بر خلاف نظر برخي از كج انديشان، هيچ‌گاه حجاب به معناي سلب آزادي از زن نيست زيرا اسلام، آزادي را به معناي داشتن اختيار خود و داشتن فعاليت در جامعه مي داند كه بايد اين اختيار در چهارچوب دين باشد. ما مشاهده مي كنيم كه زنان با حجاب در جامعه اسلامي مشغول به كارهاي مختلف هستند بدون آنكه آزادي آنان سلب شود.‏
بايد اين مسئله را مورد بررسي قرار دهيم كه حجاب تنها نمي تواند براي فرد محجوب سودمند باشد بلكه اثرات زيادي نيز روي مخاطب خود دارد. بايد توجه داشت كه حجاب اثري دو طرفه دارد. اين‌گونه نيست كه با رعايت حجاب تنها يك نفر از آسيب هاي اجتماعي و بيماري هاي جامعه مصون بماند، بلكه افرادي اطراف او هستند كه توسط حجاب او از بسياري از اين معضلات حفظ خواهند شد.‏
در واقع احكام اسلام جنبه واكسن دارند كه در آن كل جامعه در نظر گرفته مي شوند. در زمينه روابط زن و مرد، ميزان اثر پذيري مرد از زن بيشتر است و توان اثر گذاري زن از مرد، بيشتر.‏
در جامعه اسلامي به واسطه حجاب، نه تنها زنان، بلكه مردان نيز حفظ مي شوند و حجاب مانند حلقه واسطه، هر دو جنس را در جامعه حفظ مي كند. در حقيقت حفظ زنان تضمين كننده تقواي جامعه است. شما قضاوت كنيد؛ اگر زن و مرد در محيط آموزشي و كاري جداگانه باشند بهتر مي توانند كار كنند يا با هم؟ اگر يك مرد در محيط كار خالي از هرگونه محرك باشد بهتر مي تواند كار كند يا در محيطي كه هر روز با قيافه هاي مهيج و تحريك كننده روبه رو مي شود؟
حجاب براي زن نعمتي است كه خداوند آن را ارزاني داشته است. بدين وسيله در مقابل نگاه‌هاي مسموم واكسينه مي شود و اجازه نمي دهد از او سوء‌استفاده شود.
حضرت علي(ع) مي فرمايد: با حجاب و پوشش، كاري كن كه آنها را از ديدار بيش از حد باز داري.‏
اسلام، زن را تشويق به استفاده از حجاب نموده و تاكيد كرده است كه “زن هر اندازه متين تر و با وقارتر و عفيف تر حركت كند و خود را در معرض نمايش براي مرد نگذارد، بر احترامش افزوده مي شود. زيرا هر چه زن بيشتر خودش را بپوشاند به حفظ سلامت جامعه نيز بيشتر كمك كرده است. در واقع احكام اسلام جنبه واكسن را دارد كه در آن كل جامعه در نظر گرفته مي‌شود. بايد سيستمي بر جامعه حاكم باشد كه فرد را محفوظ بدارد و در صورت هر نوع تعرضي اين سيستم عكس العمل نشان دهد. ارزش و احترام زن زماني حفظ مي شود كه خود، اين فضا را ايجاد كند. زيرا قبل از نزول آيات حجاب، مردان به زنان بي حجاب سخنان ناروا مي گفتند و سر به سرشان مي گذاشتند. با نزول اين آيات، زنان در پوشش رفتند و بساط اين اذيت ها بر چيده شد.” (زن اگر اين گونه مي بود، راضيه محمدزاده)‏
هر زني كه بيشتر حجابش را رعايت مي كرد متوجه مي شدند كه از خاندان متشخص‌تري است. حجاب، اولين نشانه و اولين مظهر بندگي خداست. البته مظهر همه جهات بندگي نيست. اولين گامي كه زن در آن نشان مي دهد كه در حريم بندگي خداست حفظ حجاب است. اصل، بندگي خداست گرچه فقط اين زن نيست كه مسئول است خودش را بپوشاند بلكه مردان نيز بايد چشم هاي خود را از نگاه كردن به حرام بپوشانند. ‏
حضرت محمد(ص) مي فرمايند: هر كس چشمش را از نگاه به نامحرم پر نمايد، خداوند در روز قيامت چشمش را از آتش پر مي كند مگر اينكه توبه و بازگشت
نمايد. (ميزان الحكمه)‏
حضرت عيسي(ع) نيز مي فرمايند: “اي حواريون! بپرهيزيد از نظر كردن به زنان كه اين كار تخم شهوت را در دل‌هاي شما زراعت كند و موجب فسق مي گردد.”
اگر بخواهيم از نظر استحكام خانواده ها نيز حجاب را مورد بررسي قرار دهيم به خوبي روشن مي شود كه پوشيدگي زن مي تواند اثر مثبتي روي زندگي افراد بگذارد و پايه هاي آنها را محكم تر كند.
همچنان كه مي دانيم “اسلام به استواري بنيان خانواده توجه عميقي دارد و با قرار دادن دستوراتي، همواره سعي بر اين داشته كه بر اين استحكام بيفزايد. در جوامع اسلامي طبق ضوابطي كه اسلام در زمينه نگاه كردن و معاشرت قرار داده است هر مردي به تنها كسي كه مي تواند نگاه كند و يا توجه نمايد، همسر شرعي اوست. زيرا اگر او يك فرد ساخته شده در مكتبش باشد، مقايسه زن ديگري با همسر خودش را حرام مي داند. خلاف فردي كه به ضوابط اسلامي مقيد نيست. مسلما هر روز كسي پيدا مي شود كه از همسر خودش صدايش بهتر، لباسش قشنگ‌‌تر، هيكلش متناسب‌تر، خنده‌اش وسوسه انگيزتر باشد و اين مطلب خود بيانگر لزوم رعايت حجاب براي حفظ استحكام بنيان خانواده‌هاست.” (زن اگر اين گونه مي بود، راضيه محمدزاده)‏
در يك جمع‌بندي كلي به اين نتيجه مي رسيم كه جداي از تمامي اين مسائل، اصل حجاب به خاط ارزش وجودي خود زن مي باشد، و خداوند متعال زن را مخاطب خودش قرارداده است و مي خواهد چون مرواريد با ارزشي در صدف حجاب قرار بگيرد.‏
منابع و مآخذ:‏
حجاب - استاد شهيد مطهري
زن اگر اين گونه مي بود- راضيه محمدزاده
پوشش زن در گستره تاريخ- طيبه پارسا
زن از ديدگاه اسلام و تمدن غرب- كريم نافعي فرد
دنياي زن- علامه فضل الله
بهاي يك نگاه- دكتر احمد صبور اردوبادي
صحيفه نور- امام خميني(ره)‏
تاملي بر جايگاه زن- زن از ديدگاه امام خميني
جايگاه زن در اسلام و يهوديت- محمدرضا جليلي
زن در تاريخ و انديشه اسلامي- دكتر فتحيه فتاحي
حجاب در اديان الهي

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -