انهار
انهار
مطالب خواندنی

سريه «زيد بن حارثه» در منطقه قرده (3 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
پس از جنگ بدر و شكست سنگين مهاجمان و مشركان مكه در نبرد با سپاهيان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و كشته شدن تعداد زيادي از سپاهيان شرك و كفر بدست مسلمانان، رعب و وحشتي در كافران و مشركان به وجود آمد.
به طوري كه براي سفرهاي بازرگاني خويش به شام، واهمه و ترس عجيبي از مسلمانان داشته و عبور از راه معمول بين مكه و شام را، كه از كنار درياي سرخ و از حوزه حكومتي پيامبر صلی الله علیه و آله در حوالي مدينه منوره مي گذشت، به مصلحت نمي ديدند.
أشراف و اعيان قريش مكه پس از مشورت و گفت و گو به اين نتيجه رسيدند كه سفرهاي بازرگاني خويش را ادامه دهند، زيرا حيات آنان به اين داد و ستدها بستگي دارد، وليكن، از اين پس، نه از راه معروف و معمول بين مكه و شام، بلكه از راه ناشناخته اي كه در صحراي عربستان، ميان مكه و عراق قرار دارد عبور كنند و پس از رسيدن به عراق، از آن جا به سوي شام عازم گردند.
تا از اين طريق، بدون مواجه شدن با مسلمانان، به اهداف اقتصادي خويش دست يابند. بدين منظور تعدادي از سربازان قريش مكه با كالاهايي مختلف از راه صحراي عربستان به سوي عراق راه افتاده، تا از آن جا به شام روند.
اين خبر به اطلاع پيامبر صلی الله علیه و آله رسيد و آن حضرت براي كاهش قدرت شيطاني قريش، تصميم گرفت كه بر آنان ضربه اي وارد سازد. بدين جهت پسرخوانده اش زيد بن حارثه را در رأس يكصد مرد جنگي بسوي آنان اعزام كرد. زيد بن حارثه و سربازان او در نخستين روز ماه جمادی الثانی سال سوم قمري، از مدينه منوره حركت و به سمت كاروان قريش رهسپار شدند.
سربازان اسلام، پس از چند روز راهپيمايي، در منطقه "قرده" كه در مسير بياباني ميان مكه و عراق است، به كاروان قريش نزديك گرديده و به آنان هجوم آوردند. اعيان و اشراف قريش، مانند ابوسفيان، صفوان بن اميه، ابوزمعه، عبدالله بن ابي ربيعه و حويطب بن عبدالعزي، كه صاحبان اصلي اين كاروان بودند، به محض رويارويي با سپاهيان اسلام، از منطقه گريخته و خود را رهانيدند.
ولي سربازان مسلمان، موفق گرديدند كه سه نفر از همراهان آنان را اسير و مقدار زيادي از اموالشان، از جمله تعداد زيادي شتر را به غنيمت گرفته و با پيروزي به مدينه منوره برگردند.
پيامبر صلی الله علیه و آله پس از دريافت غنايم، آن ها را تخميس و خمس آن ها را كه به مبلغ بيست هزار درهم مي شد دريافت كرد و مابقي را در ميان رزمندگان تقسيم نمود. يكي از اسيران آن سريه، مردي به نام فُرات بن حيان عجلي بود، كه مسئوليت راهنمايي كاروان قريش از مكه به سمت عراق را بر عهده داشت و پيش از اين، در واقعه بدر اسير شده و با رأفت پيامبر صلی الله علیه و آله آزاد گرديده بود.
بدين جهت، در اين سريه در معرض اعدام قرار گرفت، ولي با وساطت ابوبكر بن ابي قحافه، كه از پيش با وي رابطه حسنه اي داشت، مسلمان شد و از مرگ حتمي رهايي يافت.
گفتني است كه اين سريه، نخستين سريه اي بود كه زيد بن حارثه، فرماندهي آن را بر عهده گرفته بود. (1) از آن پس وي سريه هاي ديگري را نيز فرماندهي كرد و سرانجام در يكي از سريه ها، به نام جنگ موته به شهادت رسيد.
(1) المغازی (محمد بن عمر واقدي)، ج 1، ص 197؛ التنبيه والاشراف (مسعودي)، ص 210، سبل الهدي والرشاد (صالحي شامي)، ج 6، ص 32.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -